عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «پرویز قلیچ خانی بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران است». این جمله را بسیاری گفتهاند و نوشتهاند اما این بار آن که این سخن را گفته حشمت مهاجرانی سرمربی موفق تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۵۰ خورشیدی است.
او در حالی از قلیچ خانی با این عنوانی یاد کرده که در فهرست نهایی اعزامی به بوینوس آیرس جایی نداشت در حالی که به آمریکا رفته و در سن هوزه بازی میکرد. به همین خاطر این شایعه قوت گرفت که به دلایل سیاسی بوده چون کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران را به اعتراف تلویزیونی واداشتند و بیم داشتند در جام جهانی جبران کند هر چند نظامیان حاکم بر آرژانتین روابط خوبی با رژیم شاه داشتند.
حشمت مهاجرانی که با پوریا ژافره خبرنگار تلویزیون فارسی بیبیسی مصاحبه کرده در رد این ادعا گفته است: من او را به اردوی پاری سن ژرمن دعوت کردم و کسی از دستگاه امنیتی یا فدراسیون آتابای بر من خرده نگرفت که چرا او را دعوت کردی. از او خواستم بیاید و در یک بازی تدارکاتی حضور یابد تا از نزدیک او را ببینم اما نیامد و من هم او را نبردم.
نویسنده این سطور اما به این بهانه می خواهد سراغ سیاست برود و از 29 اردیبهشت 1347 یاد کند. در روزی که در ورزشگاه امجدیۀ تهران، تیم ملی فوتبال ایران، تیم اسراییل را در فینال جام ملت های آسیا را با دروازه بان غول پیکر خود - اسحاق ویسوکر- شکست داد.
از اینرو گل پرویز قلیچخانی در دقایق پایانی را میتوان تاریخیترین گل فوتبال ایران دانست؛ شوتی که خود قلیچ خانی هم باور نمیکرد به گل بدل شده و برگشته بود و حسرت میخورد و وقتی بازیکنان بر سر او ریختند دریافت توپ به تور بوسه زده!
هر چند نسل جدید، گلهای خداداد عزیزی (به استرالیا در ۸ آذر ۱۳۷۶ خورشیدی) و حمید استیلی و مهدی مهدویکیا (به آمریکا در پایان خرداد ۱۳۷۷ و ۲۰ سال قبل) و برد ژاپن در قطر را به عنوان گلهای تاریخی میشناسد اما اگر قرار بر پیوند با سیاست باشد بازی 55 سال قبل را میتوان مهمترین بازی سیاسی فوتبال در ایران دانست.
تا قبل ازاین مسابقه چهرههای انقلابی اعم از مذهبی و مارکسیستی نگاهی منفی به فوتبال داشتند و پذیرش اسراییل در تهران را نیز نشانهای دیگر تلقی میکردند. اسراییل، قهرمان دورۀ قبل در کشورهای دیگر پذیرفته نشده بود و ایران به خاطر روابطی که با اسراییل داشت میزبانی را پذیرفته بود.
اسراییل در نیمه نخست با یک گل جلو افتاد. گفته میشود در بین دو نیمه مصطفی شعاعیان چریک سرشناس شعار علیه اسراییل را با نیروهای خود که در جاهای مختلف نشسته بودند هماهنگ کرد تا بتوانند از فرصت پایان بازی استفاده کنند اما بیم باخت ایران، امید آنان به سر دادن شعار از جانب جمعیت را کمرنگ کرده بود. با این حال نمیخواستند این فرصت را از دست دهند.
نیمۀ دوم شروع شد. این تصور وجود داشت که توپ همایون بهزادی از خط نگذشته اما کمکداور پاکستانی گل اعلام کرد و داور هندی هم مُهر تأیید زد و صدای اعتراض حریف برخاست. داور اما زیر بار نرفت و جمعیت هلهله میکرد و در این گیر و دار جالب اینکه حسین کلانی که به خاطر مصدومیت باید از بازی بیرون میرفت اصرار داشت بماند تا در این برد شریک باشد.
بازی اما یک یک به پایان نرسید. پرویز قلیچخانی که هنوز بعد از 55 سال و این بار به تصدیق حشمت مهاجرانی بهترین بازیکن تمام تاریخ فوتبال ایران به حساب میآید در آن بازی چند نفر را دریبل زد و گل برتری ایران را به ثمر رساند تا نه تنها امجدیه که تهران و ایران منفجر شود و مردم جشن و سرور بر پا کنند و پس از 55سال هنوز خیلیها که این شعار را به یاد میآورند: با اره بریدند سر موشه دایان را / عجب ختنه سورونی، عجب ختنه سورونی!
فردای آن روز دفتر هواپیمایی شرکت اسراییلی ال - عال در خیابان ویلای تهران (کامران نجاتاللهی) با بمب منفجر شد و چندی بعد اسدالله لاجوردی به اتهام طراحی و اجرای این عملیات بازداشت شد. هم او که پس از پیروزی انقلاب ۵۷ در دهه ۶۰ دادستان انقلاب و در شهریور 77 ترور شد.
پرویز قلیچخانی البته در سالهای بعد نیز گلهای به یاد ماندنی دیگری مانند دو گل در بازی استرالیا هم به ثمر رساند و با فعالیتهای سیاسی و اعتراف تلویزیونی در حضور سردبیران مجلات ورزشی و دعوت نشدن به جام جهانی ۱۹۷۸ خبرساز شد و با اینکه در اوج انقلاب ۱۳۵۷ به خاطر حضور دریک اعتراف اجباری تلویزیونی از مردم ایران عذر خواست و در حین انقلاب پیام داد برای مبارزه به ایران بازمی گردد. این خبر در حالی درج شد که در مقدمه آمده بود از حضور در جام جهانی خودداری کرده و البته با سخنان حشمت مهاجرانی هم تناقض ندارد چون او هم گفته به اردوی پاری سن ژرمن نیامد. بعد از استقرار جمهوری اسلامی نیز در مسیر دیگری افتاد که موضوع این نوشته نیست.
به هر رو کاملترین بازیکن تمام تاریخ فوتبال ایران فرصت جام جهانی را یا از نگرانی بازداشت و تحویل به ایران یا بی میلی به بازی در آن فضای سیاسی از دست داد و در حافظه مردم با وجود اعترافات اوایل دهه ۵۰ خورشیدی با همان گل های تاریخی به یاد میآید و مشهورتر از همه همین گل که امجدیه پیر پس از ۵5 سال از یاد نمیبرد؛ گلی که اگر تنها به فوتبال مربوط بود این نویسنده را به ضرورت بازگویی خاطره آن وانمیداشت در حالی که هم بازی سیاسی شد و هم قلیچ خانی سیاسی بود.
از شایعات جالب اینکه میگفتند حبیبالله القانیان سرمایهدار یهودی همکیشان خود را در ساختمان مشرف به امجدیه مستقر کرده تا تیم اسراییل را تشویق کنند. ساختمان البته متعلق به القانیان بود منتها جمعیت حاضر که مشرف به امجدیه بودند تیم ایران را تشویق میکردند؛ مثل جمعیت حاضر در ورزشگاه.
ایران با پیروزی بر اسراییل برای اولین بار به قهرمانی جام ملتهای آسیا رسید؛ افتخاری که سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۵ خورشیدی نیز تکرار شد تا ایران سه دوره پیاپی قهرمان جام ملتهای آسیا شود. نوار قهرمانیها اما در سال ۱۳۵۹ بُرید. بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در روزهایی در کویت به میدان رفتند که ارتش عراق به ایران یورش آورده بود و حسن روشن خبر شهادت برادرش را در همان روز اول جنگ دریافت کرد و عبدالرضا برزگری نیز نگران خانوادۀ خود در خوزستان بود و دیگران نیز ...
از نیمه مهر امسال که با شروع نسل کشی در غزه نفرت از اسراییل بالا گرفته طبعا این انتظار از برنامه های ورزشی وجود دارد که از آن برد یاد کنند ولی اگر از این بازی کمتر یاد میشود شاید تنها به یکی از این دو دلیل باشد: یکی نقشآفرینی پرویز قلیچخانی که سالهاست نامی از او ذکر نمیشود به خاطر مواضع سیاسی به جز ویژهنامه پُر و پیمانی که چندی پیش مجله «دنیای فوتبال» منتشر کرد و دیگری شاید به این سبب که غالب ورزشینویسان ما جوان هستند و دورتر از بازی ایران و استرالیا یا ایران و امریکا را تجربه نکرده اند.