محمد بسیجه معروف به بیجه (۱۳۶۱ – ۲۶ اسفند ۱۳۸۳) متهم اصلی جنایات پاکدشت بود. وی کارگر کورهپزخانهای در همان منطقه بود که به تجاوز و قتل بیش از ۳۷ کودک و ۳ بزرگسال اعتراف کرد. ر یک خانواده پرجمعیت زاده شد. او شش خواهر و شش برادر ناتنی داشت. وقتی چهار سال داشت مادرش به علت ابتلا به سرطان درگذشت. پدر او کارگر کورهپزخانه بود. بسیجه هرگز مادرش را به یاد نمیآورد. ولی میگوید پدرش فردی بداخلاق و مستبد بودهاست. از همان دوران کودکی او را به سختی کتک میزده و با زنجیر پاهای او را میبسته و بعد با چوب به بدن او ضربه میزدهاست. حتی یکبار پدرش میخواسته با میله، بسیجه را به قتل برساند. بسیجه درس و مدرسه را بسیار دوست داشت. اما با فشارهای پدر و اجبارهای او ناچار میشود درس و مدرسه را رها کند و به کار مشغول شود. یازده ساله بود که به همراه خانواده به خاتونآباد رفت و در کوره مشغول به کار شد. انتقام، زمانی در فکر بسیجه جرقه زد که وقتی یازده سالش بود مورد آزار جنسی قرار گرفت. این تجاوز توسط شخص دیگری نیز برای او تکرار شد. او در ۱۸ سالگی عاشق دختری افغانی که حتی با هم قرار میگذارند که فرار کنند. اما پدرش میفهمد و برخورد پدر نیز مشخص است! چندی بعد عاشق دخترعمهاش میشود که دانشجوی پزشکی بود و همدیگر میخواستند. اما پدرش باز مخالفت میکند تا بیجه در عشق دومش نیز ناکام بماند. او برای شروع دست به کشتن حیواناتی چون سگ و گربه زد و در توجیه رفتار خود گفت که آنها را میکشته چون همچون خودش زندگی خوبی نداشتند و میخواسته آنها را راحت کند. او سپس به ربایش، تجاوز کشتن کودکان روی آورد. بسیجه در ۲۶ اسفند ۱۳۸۳ اعدام شد. او پیش از این در ۲۷ آبان همان سال به تحمل ۱۰۰ ضربه شلاق، ۱۵ سال حبس، ۱۶ بار قصاص و یک بار اعدام محکوم شدهبود. او با یک طناب متصل به یک جرثقیل به دار آویخته شد و پس از اعدام هیچیک از اعضای خانوادهاش جنازهاش را تحویل نگرفتند. جسد او در خفا و سکوتی کامل در مکانی نامشخص دفن شد.
محمد بسیجه معروف به بیجه (۱۳۶۱ – ۲۶ اسفند ۱۳۸۳) متهم اصلی جنایات پاکدشت بود. وی کارگر کورهپزخانهای در همان منطقه بود که به تجاوز و قتل بیش از ۳۷ کودک و ۳ بزرگسال اعتراف کرد. ر یک خانواده پرجمعیت زاده شد. او شش خواهر و شش برادر ناتنی داشت. وقتی چهار سال داشت مادرش به علت ابتلا به سرطان درگذشت. پدر او کارگر کورهپزخانه بود. بسیجه هرگز مادرش را به یاد نمیآورد. ولی میگوید پدرش فردی بداخلاق و مستبد بودهاست. از همان دوران کودکی او را به سختی کتک میزده و با زنجیر پاهای او را میبسته و بعد با چوب به بدن او ضربه میزدهاست. حتی یکبار پدرش میخواسته با میله، بسیجه را به قتل برساند. بسیجه درس و مدرسه را بسیار دوست داشت. اما با فشارهای پدر و اجبارهای او ناچار میشود درس و مدرسه را رها کند و به کار مشغول شود. یازده ساله بود که به همراه خانواده به خاتونآباد رفت و در کوره مشغول به کار شد. انتقام، زمانی در فکر بسیجه جرقه زد که وقتی یازده سالش بود مورد آزار جنسی قرار گرفت. این تجاوز توسط شخص دیگری نیز برای او تکرار شد. او در ۱۸ سالگی عاشق دختری افغانی که حتی با هم قرار میگذارند که فرار کنند. اما پدرش میفهمد و برخورد پدر نیز مشخص است! چندی بعد عاشق دخترعمهاش میشود که دانشجوی پزشکی بود و همدیگر میخواستند. اما پدرش باز مخالفت میکند تا بیجه در عشق دومش نیز ناکام بماند. او برای شروع دست به کشتن حیواناتی چون سگ و گربه زد و در توجیه رفتار خود گفت که آنها را میکشته چون همچون خودش زندگی خوبی نداشتند و میخواسته آنها را راحت کند. او سپس به ربایش، تجاوز کشتن کودکان روی آورد. بسیجه در ۲۶ اسفند ۱۳۸۳ اعدام شد. او پیش از این در ۲۷ آبان همان سال به تحمل ۱۰۰ ضربه شلاق، ۱۵ سال حبس، ۱۶ بار قصاص و یک بار اعدام محکوم شدهبود. او با یک طناب متصل به یک جرثقیل به دار آویخته شد و پس از اعدام هیچیک از اعضای خانوادهاش جنازهاش را تحویل نگرفتند. جسد او در خفا و سکوتی کامل در مکانی نامشخص دفن شد.
منبع خبر "
تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.