به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، علیرضا زاکانی نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه صف اول، عملکرد و برنامه های خود را برای شرکت در این دوره از انتخابات تشریح کرد.
سوال: همانطور که عرض کردم ما در برنامه صف اول معمولا به بازخوانی سوابق نامزدهای محترم میپردازیم اگر موافق باشید جنابعالی هم همین را خودتان البته به طور اختصار از ابتدا بفرمایید برای این که باب سخن هم باز بشود بفرمایید که سوابق خدمتی تان چگونه بوده؟ چه مراتبی را طی کردید؟
زاکانی: بنده متولد تهران هستم. ۱۲ اسفند ۱۳۴۴ و در بین میدان شوش و میدان خراسان، اتابک لرزاده میگویند. طبعا قبل از انقلاب ما سنی نداشتیم مثلا حدود یازده سال و نیم مان بوده که انقلاب شده و انقلاب که به پیروزی رسید ما اصلا حیات سیاسی مان بعنوان یک نوجوان در بستر تظاهرات و در بستر کارکردهای انقلاب اسلامی شکل گرفت. بعد از انقلاب هم توجه به حفظ این دستاورد موضوعیت داشت، لذا انقلاب یک فصلی شد بین قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در زندگی ما و بنده حدود ۱۵ سال و دو سه ماهم بود در همان ماههای اول جنگ توفیق داشتم به منطقه رفتم، آن زمان جنگهای نامنظم بود. برای ما شهید چمران هم یک اسطوره بود و هست.
تا پایان جنگ خدا توفیق داد بیش از ۶۲ ماه ما در منطقه بودیم، عمده اش هم من در واحد تخریب و واحد اطلاعات عملیات بودم یعنی تا قبل از این که دستم آسیب نخورده بود در واحد تخریب بودم، وقتی که دستم آسیب خورد و توفیق جانبازی نصیبم شد آمدیم در واحد اطلاعات عملیات؛ مسئولیتهای مختلف هم داشتم، یعنی از مسئول واحد اطلاعات عملیات محور نجف ۳ گرفته تا مسئول گردان یا قائم مقام اطلاعات عملیات لشگر ۲۷ و در یک فرصتی هم مسئول محور این لشگر بودم؛ لذا خدا توفیق داد در بهترین دوره زندگی مان در بهترین نقطه در خدمت به دین و میهن قرار بگیریم.
بعد از آن ما روبه تحصیل آوردیم و من یادم هست وقتی جنگ تمام شد ۶ ماه نشستم و درس خواندم و همان سال در دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شدم، هفت هشت سال ترک تحصیل داشتم، خدا لطف کرد و از همان ایامی که وارد دانشگاه شدیم شاید یک ماه توجه دیگران را به خودمان جلب نکردیم به این معنا که ما را نشناخته بودند و راحت بودیم، به معنی شروع کارمان، اما بعد از یک ماه دوستانی که همکلاسی ما بودند از دوره دفاع مقدس به دیگران گفته بودند و ما عملا مسئول گروه ۲۲۰ نفره شدیم و بعد هم در انجمن اسلامی دانشکده و بعد هم بسیج دانشجویی دانشگاه را از سال ۷۰ را ما راه اندازی کردیم، تقریبا ۱۴ سال بنده در جریان جنبش دانشجویی نوکری و خدمتگزاری کردم، از همان ابتدا از یک پله شروع کردیم تا تشکل کشوری بسیج دانشجویی را با دو هزار و خوردهای دفتر در کشور دنبال کردیم به ویژه سالهایی که خیلی فراز و نشیب داشت.
یک تجربه بسیار گرانبهایی در جریان جنبش دانشجویی و یک شناختی نسبت به نسلی که امروز جزء متخصصین و دارای تبحر در کشور هستند، بعد از سال ۸۲ توفیق پیدا کردیم که در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت بکنیم این هم باز به درخواست دوستان که بیان شان این بود که در این عرصه وارد بشوید و سه دوره نماینده مجلس بودم، دوره هفتم، هشتم و نهم، در مجلس در این سه دوره مسئولیتهای مختلفی داشتم از جمله نائب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ بودم، عضو هیات رئیسه مجلس بودم، عضو هیات رئیسه کمیسیون آموزش بودم، در فراکسیون در مجموعههای مختلف و من جمله آنچه که خیلی مطرح شد رئیس کمیسیون برجام؛ که در آن مقطع تاریخی این اتفاق رقم خورد.
یک دوره ۴ ساله بنده نماینده نبودم، بعد مجدد در مجلس یازدهم شرکت کردم بعنوان نماینده قم و خدا توفیق داد در مجلس در مرکز پژوهشها متولی مرکز پژوهشها شدم، در دهه ۸۰ همزمان که دوره تخصصی من تمام شد عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم و آنجا در بیمارستان حضرت امام نوکری و خدمتگزاری مردم را میکنیم در بخش پزشکی هستهای؛ همزمان با این موضوعات انتخابات دوره سیزدهم وارد رقابت انتخاباتی شدم و نهایتا هم بعنوان شهردار تهران ۳۳ ماه افتخار نوکری مردم را برعهده گرفتم.
سوال: بفرمایید که این سلسله مراتبی که طی کردید پایینترین مسئولیتی که پذیرفتید شامل چه دورهای میشود؟
زاکانی: همه آن در دوره دفاع مقدس یعنی آن پایینترین مسئولیتی که آنجا بود.
سوال: بعد از دوره دفاع مقدس چطور؟
زاکانی: بعد از دفاع مقدس ما از بسیج یک دانشگاه شروع کردیم، اما به سرعت به بسیج دانشجویی کل کشور کشیده شد و بعد هم مراتب دیگری که اتفاق افتاد.
سوال: اگر یک پروژهای، یک موضوعی که برای شما بعنوان یک شاخص مطرح است که آن را پیگیری کردید، رفع موانع کردید، به نتیجه رساندید و مایل هستید که بیان کنید به انتخاب خودتان، بفرمایید که به چه موردی میتوانید اشاره کنید به سوابق؟
زاکانی: بنده در این ۴۵ سال و اندی که بعد از انقلاب است، برای روز به روز آن پاسخگو هستم این شاید برای مردم عزیز جذابیت داشته باشد، یعنی هر مقطعی که انقلاب وظیفهای را بر عهده بنده گذاشته یا احساس وظیفهای کردم آن صحنه بنده حاضر بودم و کار را دنبال کردم.
اما اگر بخواهم سختترین شرایط را بحث بکنم و بگویم بعنوان یک کار کارستان به لطف الهی انجام شد، مبارزه با فساد آن هم در ابعاد اقتصادی، آن هم با قویترین شاخهها و تنههای قوی فساد در کشور بوده است که از دهه ۸۰ این کار را شروع کردم و با بسیاری از مسئولین، چون بنده معتقدم مواجهه با فساد اقتصادی باید از قویترین بخش آن و دارای به یک نوعی حمایت ویژه باید شروع بشود تا بتواند آثار خودش را در جامعه بگذارد، توفیقات متعددی بود در این مسیر که یک کتاب مطولی از موضوعات است که هم با بخشهای امنیتی آن بخشی که اتفاقا آسیب میزنند به خدمات حوزه امنیت کشور و آنها ممکن است آنجا باشند و کسی نمیتواند سراغ شان برود با آن بخش بنده شروع کردم و در ادامه به سایر مجموعهها، چه در دستگاه اجرایی، چه در دستگاه قضایی و چه در سایر مجموعهها از جمله خود مجلس پرداختم.
بنده معتقد بودم که ما برای برخورد با فساد باید از قویترین آدمها شروع کنیم که برای خودشان یک حریمی تعریف کردند و در این مسیر شاید بیش از ۱۰-۱۵ نفر از افرادی که کسی شاید باورشان نمیشد را ما با ایشان مواجه شدیم با منطق درست، شاید من دهها بار برای حق مردم دادسرا رفتم، بیش از ۷-۸ بار دادگاه رفتم و بحمدالله از همه آنها با افتخار بیرون آمدم این خیلی مهم است که مثلا شما در دادگاهی وارد بشوید و بدون این که وکیلی داشته باشید طرفهای مقابل از مسئولین کشوری ۸ تا وکیل را با برجستهترین آدمها را به کار بگیرند بعد با یک منطق و استدلال درست ما بتوانیم ۱۵ تا رای از ۱۵ نفر هیئت منصفه بگیریم که حق با این زاکانی است، نه در یک مورد، دو مورد، سه مورد، بالاتفاق من شاید سه چهار مورد دادگاه من بالاتفاق گفتند حق با زاکانی است و دارد از حقوق ملت صیانت میکند، شیرینترین بخش ماجرا این بود که نوکری مردم را بکنم و از حقوق شان دفاع بکنم.
سوال: چون موضوع مورد توجه مردم است این سوال را میپرسم، علت اصلی این فسادهایی که شما با آن مواجه شدید و با آن مبارزه میکردید چه بود؟ ترک فعل بود؟ اعمال نفوذ بود؟ تعارض منافع بود؟ علت اصلی چیست؟
زاکانی: ترک فعل، تعارض منافع، اعمال نفوذ همه چیز در هم، بهرحال کسی که در مختصاتی مینشیند باید از جان و مال مردم دفاع کند، صیانت کند از حیثیت کشور، متاسفانه این نبود، بعضا دیده میشد که کسانی هستند که در مختصات خودشان رعایت قانون را نمیکنند، ارتباطات نامناسب برقرار کردند، بله سخت بود، سخت بود.
بخشی از آنها هم، چون فساد، نه جریان اصولگرا میشناسد و نه جریان اصلاح طلب، فساد همه جا هست، فساد همه جا هست و بله در یک جا حتما بیشتر است و در یک جا کمتر است آن یک جایی که کمتر است ما در خود جریان انقلاب کسانی را داشتیم که انقلابی نما بودند و بنده اتفاقا از خود همانها هم شروع کردم، من یادم هست یک روزی وزیر اطلاعات وقت در دوره اقای خاتمی به بنده یک موضوعی را که من پیگیری میکردم در دفتر آقای حداد گفت که میدانید که این مربوط به چه کسی هست؟ گفتم بله، گفت او که از جناح خودتان است، من گفتم که من که فساد را جناحی نمیکنم، فساد هر کجا هست بد و زشت است.
اما اگر این باشد، بنده از خودمان شروع کردم تا شما حساب کار خودتان را بکنید که ما تعارف بردار نیستیم، در کشور برخی از مسئولین تعارف میکنند، برخی از مسئولین در مقابل هم خجالت میکشند، اما از مردم خجالت نمیکشند، به اعتقاد بنده خجالت اصلی را از مردم باید کشید و بنده سعی ام این بوده که در مسیری بیایم که به تعهدی که در دوره اساس انقلاب داشتم و نسبتی که با انقلاب اسلامی و امامین انقلاب بستم تا امروز پایبند باشم و نوکر مردم باشم.
سوال: با توجه به این سوابقی که برشماری کردید به ویژه آن مصداقی که مورد توجه تان بود و اشاره کردید، بفرمایید که شعار محوری شما در رقابتهای انتخاباتی چیست؟ و این که این شعار و جهت گیری اصلی شما چه نسبتی با سوابق تان دارد؟
در حال تکمیل...