عصر ایران؛ مهرداد خدیر- فیلم «بارانساز» را هم ندیده باشید اگر اندکی اهل سینما باشید نام کارگردان آن -فرانسیس فورد کاپولا- را شنیده اید؛ یکی از غولهای تاریخ سینما که پدرخواندهها را ساخته است.
«بارانساز» البته ترجمه تحتاللفظی است و معنی اصلی را نمیرساند. حتی «کارگزار بیمه» یا «دلال بیمه» هم که نامهای دیگر فیلم در فارسی است. چون منظور نویسنده رمان و کارگردان اینها هم نیست.
کارمندی است که به جای حقوقبگیری در بنگاهی که در آن کار میکند درآمد ایجاد میکند و طبعا سهمی برای خود برمیدارد. همین که در فارسی معادلی برای »رین میکر« نداریم و بارانساز معنی آن را نمیرساند نشان دهنده تفاوت نگاه ما با فرهنگ آمریکایی هم هست. کما این که ما میگوییم فلان مقدار پول درمیآوریم و آنها می گویند پول میسازیم. در فرهنگ آنها ساختن بسیار به کار می رود چون هر چه را دارند ساخته اند.
غرض این نوشته اما این مقدمه نیست.در همان دو سه دقیقه اول فیلم که طبعا به معرفی شخصیتها میپردازد از زبان بازیگر می گوید: «پدرم از نردبانِ شرکتِ ساختِ خودشان افتاده بود و نمی دانست از چه کسی شکایت کند!»
پدر او عادت داشته بابت هر حادثه شکایتی کند و غرامتی بگیرد اما وقتی از نردبانِ ساختِ شرکتِ خودشان میافتد طبعا نمی توانسته شکایت کند چون خود در ساخت آن دخیل بوده است! (چند ماه هم البته بنده خدا میمیرد).
داستان ما و انتخابات ۱۵ تیر ساده و روشن است. عدهای در ۸ تیر نیامدند. چون یا خیال میکردند قالیباف از قبل تعیین شده و انتخابات سرِکاری است، یا چون رییس جمهور را واجد قدرت مهمی نمیدانند، یا نمیخواستند مشروعیت بدهند یا به هر دلیل دیگر. بخشی طبعا تمایلات حاد براندازانه دارند و گروهی هم اصلا با سیاست کار ندارند ولی بقیه اهل سیاست اند و می دانند آنها باس یاست کار نداشته باشند سیاست با آنها کار دارند. کما این که می گویند اگر می خواهی فیلم بسازی اول به ما بگو تا بگوییم بسازی یا نه و اگر بخواهی بیرون ایران نمایش دهی هم باز باید از ما اجازه بگیری. مثل این که من برای نوشتن این متن اول مجوز بگیرم و بعد بروم یک مجوز برای انتشار آن بگیرم!
اما برای خیل کارمندان و مراجعان به دستگاه های محتلف که در این سه سال دیده اند چه اتفاقی در ساختار اداری و مسیر کشور و زندگی جاری آنها رخ داده و حتی نوع پوشش و فیلم و کتاب و سرگرمی مورد علاقهشان از تعرض مصون نبوده بسیار مهم است کی رییس جمهور باشد. وضع معیشت و قیمت گوشت و مرغ و کرایه خانه به جای خود.
با این دسته باید گفت به همت آرای اصلاحی- اعتراضی نامزد مورد نظر در صدر نشست و شما هم پیام خود را منتقل کردید. چون فقط یک هفته گذشته اگر به مشارکت به ۶۰ درصد برسد و به حساب نامزد اول واریز و نه کاندیدای مورد حمایت رییس مجلس و عضو شورای موقت ریاست جمهوری و صدا وسیما و دولت فعلی واریز شود نمیتوانند ۲۰ درصد اضافی را به نشانه تایید روندهای جاری بدانند و با همین آرای اضافی مسعود پزشکیان رییس جمهور میشود.
اما اگر این اتفاق نیفتد در واقع از نردبانی که خودمان ساخته ایم افتادهایم و جای شکایت و دریافت غرامت هم نیست!
در رُمان آقای جان گریشام - که فیلم باران ساز از روی آن ساخته شده - هم نیامده طرف به عمد خودش را پایین میاندازد تا شرکت به سبب سقوط او از نردبان ورشکسته و نابود شود.
به منظور خودم بازگردم: مراقب باشیم این که جمعه ۸ تیر آمده بودیم کافی نیست وجمعه ۱۵ تیر هم بیاییم. چون کار را که کرد آن که تمام کرد و این وقت اضافه نتیجه را تعیین میکند و آن ۹۰ دقیق کافی نبود.
اگر هم نیامده بودید تا پیامی را منتقل کنید مطمئن باشید که منتقل شد و نیاز به شلیک به خود برای تثبیت آن نیست اگرچه قبلی هم به خیر گذشت چون ممکن بود اصل پیام در سرمستی اقلیت گم شود. ثانیا این بار در آن تصمیم نمانید و بیایید تا با یک تیر دو نشان را هدف قرار داده باشید: هم اعتراض به ساز و کارها را و هم ممانعت از گم شدن آن صدای قبلی در سرمستی پیروزی اقلیت.
مرحوم مهندس بازرگان میگفت: طلب باران کردیم سیل آمد! حالا وقت آن است که به جای طلب باران خودمان باران بسازیم تا سیل نیاید. خودمانیم. این بارانساز را بد هم نساختندها چون در اینجا معنی پیدا میکند!
* استفاده از استعاره بارانساز تنها به خاطر همان جملات اولیه فیلم و قضیه افتادن از نردبان و البتع مقایسه باران و سیل بود. به بخشهای دیگر فیلم کار ندارم.