در مورد پدیده خودکشی از دیدگاه روانشناسی، نظریه های روانشناسی خودکشی از ابعاد مختلف به بررسی خودکشی پرداختهاند. در ادامه به نظریههای مطرح در این زمینه اشاره خواهیم کرد.
خودکشی ممکن است ناشی از تعامل بین استعدادهای ژنتیکی و عوامل استرسزا در زندگی باشد که ترکیبی از آنها خطر خودکشی را افزایش میدهد.
دورکیم (1987)؛ خودکشی یا نتیجه مقررات اجتماعی بالا یا پایین افراد، یا یکپارچگی اخلاقی بالا یا پایین است و منجر به چهار نوع انگیزه اصلی و چهار نوع خودکشی می شود:
1) خودخواهانه-تنظیم اجتماعی پایین (خودکشی خودخواهانه)
2) نوع دوستی – مقررات اجتماعی بالا (خودکشی به نفع جامعه یا خودکشی نوع دوستانه)
3) آنومیک – مقررات اخلاقی پایین (عدم مشارکت اجتماعی یا خودکشی آنومیک)
4) جبرگرا – مقررات اخلاقی بالا (ستم اجتماعی یا خودکشی سرنوشت ساز).
انواع خودکشی از نظر روانشناسان شامل این چهار مورد به علاوه خودکشی آسان در بیماریهای صعب العلاج و خودکشی حاصل از برخی آیینها نیز میشود.
بک و همکاران (1985، 1990)؛ خودکشی نتیجه احساس ناامیدی شدید است، که هر کاری انجام دهد، زندگی او بهبود نخواهد یافت. این احساس ناامیدی، نیروی محرکه اصلی رفتار خودکشی در روانشناسی خودکشی است.
اشنایدمن (1996)؛ در روانشناسی خودکشی، خودکشی نتیجه درد شدید روانی است که از آن به عنوان روان درد یاد میشود و نتیجه کمبود در انواع نیازهای اساسی انسان است. آنقدر دردناک است که ظاهراً مرگ با خودکشی تنها راه پایان دادن به درد است.
باومایستر (1990)؛ نظریه فرار پیشنهاد می کند که خودکشی نوعی فرار از خودآگاهی نفرت انگیز است و فرآیندی را که منجر به خودکشی می شود توصیف می کند. این فرآیند شامل شش مرحله است: (1) کوتاهی در استانداردها، (2) نسبت دادن به خود، (3) خودآگاهی بالا، (4) عاطفه منفی، (5) ساختارشکنی شناختی، و (6) پیامدهای ساختارشکنی. خودکشی کردن).
لینهان(1993)؛ خودکشی نتیجه اختلال در تنظیم احساسات است. افراد به دلیل محیط های انتقادی و بی اعتبار، تجربه هیجانی منفی شدید، بیش از حد حساس و طولانی مدت را دارند. رفتارهای نامنظم به عنوان راهی برای منحرف کردن احساسات منفی مانند خودآزاری استفاده می شود و در روانشناسی خودکشی، خودکشی راه نهایی برای خاموش کردن عواطف منفی است.
جوینر (2005)؛ خودکشی نتیجه تعامل بین سه مؤلفه است: (1) احساس عدم ارتباط فرد با دیگران (2) افکار و احساساتی که فرد باری بر دوش اطرافیان خود است. 3) کاهش شدید ترس از درد و مرگ به دلیل تجربه مکرر و عادت به رویدادهای دردناک و ترس آور زندگی (توانایی اکتسابی برای انجام خودآزاری کشنده).
در روانشناسی خودکشی اشاره شده است که اگر کسی را با نشانههای زیر میشناسید، نگران باشید:
روانشناسی خودکشی موضوعی بسیار مهم است و نباید نشانههای آن نادیده گرفته شود. خودکشی دومین عامل مرگ و میر نوجوانان 15 تا 24 ساله در ایالات متحده است. علیرغم این باور رایج که فقط نوجوانان و بزرگسالان با خودکشی میمیرند، کودکان کوچکتر نیز میتوانند در معرض خطر باشند و بررسی راه های جلوگیری از خودکشی اهمیت زیادی دارد.
بررسی علت خودکشی در نوجوانان نشان میدهد که افسردگی و خودکشی اغلب همزمان هستند. با این حال، هرکسی که افسرده است اقدام به خودکشی نمیکند و هرکسی که اقدام به خودکشی میکند افسرده نیست. اگر والدین، معلم یا هرکسی هستید که با کودکان و نوجوانان وقت میگذرانید، مهم است که علائم هشداردهنده را یاد بگیرید زیرا میتوانند به شما در جلوگیری از خودکشی نوجوانان کمک کنند. با توجه به اهمیت پیشگیری از خودکشی هر سال 10 سپتامبر روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده است.
دلایل روانی خودکشی متعدد هستند که خطر خودکشی را افزایش میدهند، از جمله:
این مراحل میتواند کمک کند:
خطر کلی آسیب رساندن کودک به خود بسیار اندک است. اما مطمئناً ممکن است یک کودک یا نوجوان افکار خودکشی را تجربه کند یا متأسفانه با خودکشی بمیرد. در حالی که این خطر در طول سالهای نوجوانی بیشتر است. والدین میتوانند با یادگیری تشخیص علائم هشدار دهنده متداول خودکشی (مانند تغییرات ناگهانی در خلق و خو، صحبتهای مکرر در مورد “رفتن” یا مردن، یا رفتار پرخطر و تکانشی)، از متخصص کمک بگیرند. محیطی که در آن کودکان از صحبت کردن در مورد احساسات و چالشهای خود احساس امنیت میکند، بسیار اهمیت دارد.
از دست دادن یکی از عزیزان به دلیل خودکشی، باعث غم و اندوه عمیق و پیچیده میشود. اغلب افراد با احساسات گیجکننده شرم، خشم، گناه، ناامیدی یا تسکین دست و پنجه نرم میکنند.
در حالی که وسوسه انگیز است که خود را منزوی کنید و غم و اندوه خود را به تنهایی تحمل کنید، جستجوی کمک حرفهای اغلب مطمئنترین راه برای بهبودی است. اگرچه درد این از دست دادن احتمالا هرگز از بین نخواهد رفت، بسیاری از بازماندگان خودکشی با گذشت زمان متوجه میشوند که مرگ عزیزشان تقصیر آنها نبوده و میتوانند دوباره معنا و هدفی را در زندگی پیدا کنند.
اکثریت قریب به اتفاق تلاش برای خودکشی غیرکشنده است. بسیاری از کسانی که از اقدام به خودکشی جان سالم به در میبرند، احساس آرامش زیادی میکنند و حتی ممکن است پس از آن با یک امید تازه به زندگی خود نزدیک شوند. با این حال، بسیاری از بازماندگان همچنان با چالشهای سلامت روانی دست و پنجه نرم میکنند و ممکن است همچنان در معرض خطر تلاشهای آینده برای کشتن خود باشند. در روانشناسی خودکشی بسیار مهم است که هر کسی که اقدام به خودکشی کرده است به دنبال مراقبتهای بهداشت روانی باشد.
در روانشناسی خودکشی، سرایت خودکشی، افزایش تلاش برای خودکشی و خودکشی کامل به دنبال قرار گرفتن در معرض خودکشی در رسانهها یا محافل شخصی است. نشان داده شده است که خودکشی یک سلبریتی برجسته یا عضوی از یک جامعه خاص، مانند ارتش یا مدرسه ابتدایی، با افزایش خودکشی مرتبط است. افرادی که به ویژه مستعد ابتلا به سرایت خودکشی هستند، که به آن خودکشی کپی نیز گفته میشود عبارتند از:
این پدیده ممکن است تا حدی به دلیل تمایل به یادگیری از چهرههای مهم و به دلیل برجستهتر شدن این ایده در ذهن فرد رخ دهد.
در برخی از کشورها افراد مبتلا به بیماری لاعلاج به طور قانونی مجاز به درخواست خودکشی با کمک پزشک هستند، که در آن یک متخصص پزشکی به آنها کمک میکند تا در صورت تمایل، وسایلی را برای پایان دادن عمدی به زندگی خود، تهیه کنند. طرفداران این بحث معتقدند که به مردم اجازه میدهد “با عزت بمیرند” و از درد بزرگ خود و عزیزانشان در امان بمانند و مخالفان استدلال میکنند که این کار جان انسانها را بیارزش میکند.
در روانشناسی خودکشی، درمانهایی که میتوانید برای افکار خودکشی دریافت کنید، عبارتند از:
خودکشی اغلب از احساس عمیق ناامیدی ناشی میشود. ناتوانی در دیدن راهحلهای مشکلات یا کنار آمدن با شرایط چالشبرانگیز زندگی ممکن است منجر به این شود که مردم خودکشی را تنها راهحل برای وضعیتی موقتی بدانند.
افسردگی یک عامل خطر کلیدی برای خودکشی است. سایر موارد عبارتند از اختلالات روانپزشکی، مصرف مواد، درد مزمن، سابقه خانوادگی خودکشی و اقدام به خودکشی قبلی. روانشناسی خودکشی میگوید تکانشگری اغلب در میان نوجوانانی که زندگی خود را میگیرند، نقش دارد. زنان بیشتر از مردان اقدام به خودکشی میکنند. مردان بیشتر از زنان این عمل را کامل میکنند. اگر افکار خودکشی دارید مهم است که خود را ایمن نگه دارید و احساسات خود را با یکی از دوستان، اعضای خانواده یا شریک زندگی خود در میان بگذارید. اگر چنین راههایی ناموفق هستند، یا اگر احساس میکنید به کمک بیشتری نیاز دارید، صحبت با یک متخصص، مانند یک روانشناس، بسیار مهم است.
به یاد داشته باشید، آنچه از سر می گذرانید موقتی است و در حالی که وضعیت فعلی شما غیرقابل اجتناب به نظر می رسد، همیشه آنقدر بد نخواهد بود. تقسیم زمان به بخشهای قابل مدیریت، تمرکز بر گذراندن ساعت بعد، روز بعد، هفته بعد به شما کمک میکند تا با احساس ناامیدی خود کنار بیایید البته تا زمانی که بتوانید با یک متخصص دارای مجوز صحبت کنید.
کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی