روزنامه اعتماد با جبار رحمانی، استاد دانشگاه و جامعهشناس گفتوگو کرده است.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
در جامعه ایرانی، در مساله جنسیتی و نارضایتی از سیاستهای جنسیتی در ایران وجود داشت و طی این دهههای اخیر بهشدت انباشت شده بود و هر ازچند گاهی به شیوههای مختلف و در سطحهای خیلی خرد خودش را نشان میداد؛ اما در آن جنبش توانست به شکل فراگیری خود را نشان دهد.
دلیل آن حوادث را به موضوع حجاب مرتبط کردند اما مساله اصلی بحث جنسیت بود که چالش جدی را به وجود آورد و موضوع مهم و اساسی این است که چه کسی حق تعیین پوشش را دارد؟ آیا باید صرفا با یک الگوی بالادستی این کار را کرد یا جامعه حق تصمیمگیری برای خودش را دارد و آیا حق دارد الگوهای متکثری را داشته باشد که جامعه به دنبال آن الگوی متکثر است.
. در این جنبش، بخشهایی از قشر مذهبی هم همراهی کردند. نه به این معنی که خودشان بیحجاب شوند، بلکه به این معنی که میگویند حجاب مسالهای است که آدمها حق انتخاب دارند. پدران و مادران مذهبی و سنتی و محجبه کنار دختران با سبک جدید پوشش قرار گرفتند و با آنها همراهی کردند.
در جنبش 1401 نمیشود گفت زنان نقش بیشتر یا عاطفی خیلی بیشتری داشتند. درست است که کل جامعه مسالهشان زنان بود اما اینطور نبود که تنها زنان در عرصه باشند. خانوادهها و بخشهای مختلف جامعه و تمام واحدهای اجتماعی درگیر آن بودند و بر آن مساله ایستادگی کردند. به تعبیری جنبشی که مربوط به قشر خاصی باشد، نبود بلکه جنبشی بود که کل بخشهای جامعه را در تمام بخشها و واحدهایش درگیر کرده بود، به همین خاطر هم امکان اثرگذاری وسیع داشت.
اتفاقا جنبش 1401 تنها جنبشی بود که دستاورد عینی و ملموس برای تغییر در جامعه داشت. چون جنبش سبک زندگی بود، جنبش قواعد بنیادین تفکیک جنسیتی در جامعه ایرانی بود، جنبشی بود که از دل مجموعهای از تحولات ریز و مستمر و مداوم و عینی و گاه پنهان در جامعه ایرانی نسبت به تبعیضهای جنسیتی بود و به همین خاطر آن جنبش، جنبش خیلی موفقی بود و جامعه برای اولینبار توانست بخشی از حریم و حقوق خودش را از ساختار حاکمیتی پس بگیرد و به نظر من جامعه طعم برنده شدن را یکبار در جنبش در این نیم قرن اخیر چشید.