ه گزارش اقتصادنیوز، ۲۴ آوریل، نخستوزیر هند، نارندرا مودی، در ایالت شمالی بیهار در برابر جمعیتی ایستاد و در حرکتی نادر، بهجای زبان همیشگیاش، هندی، هشدار خود را به زبان انگلیسی بیان کرد: «هند تمامی تروریستها و حامیانشان را شناسایی و مجازات خواهد کرد. آنها را تا دورترین نقاط زمین دنبال خواهیم کرد. روحیه هند هرگز با تروریسم شکسته نخواهد شد. تروریسم بدون پاسخ نخواهد ماند.»
این پیام که تنها دو روز پس از مرگبارترین حمله به غیرنظامیان در کشمیر تحت کنترل هند در بیش از دو دهه گذشته بیان شد، صرفاً خطاب به مخاطبان داخلی یا پاکستان، که دهلی نو آن را مسئول این حمله میداند، نبود؛ بلکه پیامی به جهان بود مبنی بر اینکه هند در حال آمادهسازی پاسخی نظامی و قاطع است.
این عبارت بخشی از یادداشت فارن افرز است که اقتصادنیوز آن را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «جهان در آستانه رویارویی 2 قدرت هستهای؛ هند برای حمله به پاکستان آماده میشود؟» منتشر و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
اما حمله اخیر در پهلگام نشان داد که راهبرد مودی تا چه اندازه تهی است. با وجود ادعاهای مکرر دولت مبنی بر اینکه اقدامات اخیر هند بازدارندگی ایجاد کردهاند، خشونت شبهنظامیان ادامه یافته و وضعیت امنیتی در کشمیر همچنان شکننده است. حملات سال ۲۰۱۹ نه پاکستان را به زانو درآورد و نه گروههای جداییطلب را تضعیف کرد؛ چرخهی حمله و تلافی ادامه دارد و هر حادثه خطر تشدید تنش میان دو همسایهی هستهای را افزایش میدهد.مایک پومپئو، وزیر خارجه پیشین آمریکا، در خاطراتش که در ۲۰۲۳ منتشر شد، فاش کرد که در فوریهی ۲۰۱۹ پس از حملهی هوایی هند به پاکستان، دو کشور بهشدت به آستانه تبادل و رویارویی هستهای قرار داشتند—تا آنکه مداخله فوری ایالات متحده بحران را خنثی کرد. مودی در سخنرانیهای انتخاباتیاش در آن بهار، بارها موضوع هستهای را مطرح کرد، مدعی شد که هند «بلوف هستهای پاکستان» را خنثی کرده و اشاره کرد که زرادخانه هستهای هند «فقط برای تزئین» نگهداری نمیشود. او از چنین لفاظیهایی برای نمایش قدرت خود استفاده کرد.اما اکنون، این لفاظیها برای مودی به سان دام شده اند. او با ایجاد یک رویه، اکنون تحت فشار شدید افکار عمومی و فضای سیاسی داخلی برای واکنشی قاطع به هر حملهیجدید قرار دارد—حتی اگر گزینههای هند محدود یا پرخطر باشند. تمرکز مداوم دولت بر مجازات پاکستان—با دامنزدن رسانههای ملیگرای هند—بهجای تدوین یک راهبرد بلندمدت منسجم، فضا را برای کاهش تنش محدود کرده و ابزارهای هند را عملاً به گزینههای نظامی تقلیل داده است.
در درازمدت، موضع دولت هند در قبال کشمیر—ترکیبی از سرکوب، عدم تمایل به تعامل سیاسی معنادار، و تمرکز صرف بر حکمرانی امنیتی—به شکل فزایندهای غیرقابل دوام به نظر میرسد. سیاستهایی که با هدف یکپارچهسازی کشمیر با بقیهی هند طراحی شدهاند، عملاً موجب طرد بیشتر آن شدهاند. جمعیت مسلمان منطقه بهشدت نسبت به نهادهای سیاسی هند بیاعتماد شدهاند. ناراضیان راههای متعارف برای ابراز مخالفت یا پیگیری حقوق خود از طریق دموکراسی را ازدسترفته میدانند. و در غیاب چشماندازی برای آشتی سیاسی، احتمال دارد که برخی افراد به خشونت روی آورند یا از آن حمایت کنند.در همین حال، پاکستان نیز همچنان به نقش تاریخی خود بهعنوان حامی سیاسی و گاه عملیاتی گروههای شورشی در کشمیر ادامه میدهد. هرچند اسلامآباد با چالشهای شدید اقتصادی، بیثباتی سیاسی، و روابط پرتنش با طالبان افغانستان دستوپنجه نرم میکند، اما این مسائل الزاماً مانع از آن نمیشود که همچنان از گروههایی که علیه هند فعالیت میکنند، حمایت کند. همچنین، فضای کنونی در پاکستان، که در آن نهادهای نظامی و اطلاعاتی کشور تلاش دارند کنترل سیاسی را مجدداً به دست آورند، ممکن است انگیزهای برای افزایش فشار بر کشمیر بهعنوان یک ابزار انحراف داخلی یا راهی برای برانگیختن ناسیونالیسم ایجاد کند.در نتیجه، کشمیر بهعنوان کانون بالقوه یک درگیری گستردهتر باقی میماند—درگیریای که میتواند عواقب فاجعهباری نهتنها برای دو کشور بلکه برای کل منطقه بههمپیوسته آسیای جنوبی داشته باشد. حضور تسلیحات هستهای در زرادخانههای هر دو طرف، هرگونه اشتباه محاسباتی را به مسئلهای حیاتی بدل میکند. و با تضعیف نهادهای بینالمللی، کاهش اعتبار ایالات متحده بهعنوان میانجی، و رقابت ژئوپولیتیکی شدیدتر در منطقه، یافتن راهحلهای دیپلماتیک دشوارتر از همیشه شده است.
خطر افزایش تنشها در کشمیر آشکار و قریبالوقوع است. دولت هند، بهجای ادامهی مسیر لفاظیهای ملیگرایانه و واکنشهای نظامی، باید راهبردی تازه را در پیش گیرد—راهبردی مبتنی بر تعامل سیاسی، احترام به خواستههای مردم محلی، و مشارکت مؤثر جامعه در فرآیند تصمیمگیری. این امر مستلزم بازگرداندن ساختارهای دموکراتیک محلی، آزادسازی زندانیان سیاسی، بازگشایی فضای مدنی، و مهمتر از همه، ایجاد اعتماد میان مردم کشمیر و دولت مرکزی است.همچنین ضروری است که هند و پاکستان مسیر گفتوگوی سیاسی را از نو بگشایند. هرچند موانع بسیاری بر سر این مسیر وجود دارد—از جمله بیاعتمادی عمیق، رقابت نظامی، و اختلافات تاریخی—اما تاریخ نشان داده که کاهش تنش تنها از مسیر دیپلماسی پایدار ممکن است. حتی در مقاطع پرتنش گذشته، ارتباطات پشتپرده و مذاکرات رسمی میان دو کشور توانسته از بحرانهای بالقوه فاجعهبار جلوگیری کند.در نهایت، جامعهی بینالمللی نیز باید نقش خود را ایفا کند—نه صرفاً بهعنوان میانجی در لحظات بحرانی، بلکه بهعنوان حامی یک فرآیند سیاسی پایدار برای حلوفصل مناقشه کشمیر. قدرتهای جهانی میتوانند با تشویق هر دو طرف به بازگشت به میز مذاکره، حمایت از حقوق بشر، و تضمین شفافیت، از وقوع یک درگیری تمامعیار جلوگیری کنند.در زمانی که بار دیگر سایه جنگ بر کشمیر افتاده، عقبنشینی از لبه پرتگاه به شجاعت سیاسی نیاز دارد. ادامه وضعیت موجود، چه برای مردم کشمیر و چه برای کل منطقه، بهایی بسیار سنگین دارد. تنها با بازنگری در سیاستها، کنار گذاشتن محاسبات سیاسی کوتاهمدت، و تمرکز بر راهحلهای پایدار میتوان راهی بهسوی صلح یافت.