فرارو- ایران یکی از ۱۰ کشور دارای بیشترین تنش آبی در جهان محسوب میشود، با این وجود، علی سیدزاده، مدیرکل مدیریت مصرف و کاهش هدر رفت شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور گفته است هر ایرانی روزانه ۱۹۵ لیتر آب مصرف میکند و این در حالی است که این میزان باید ۱۵۰ لیتر بهازای هر نفر باشد.
به گزارش فرارو، وزارت نیرو، نیز اعلام کرده الگوی جدید مصرف ابلاغی برای سال ۱۴۰۴ رقم ۱۳۰ لیتر در شبانهروز برای هر نفر است. با وجود این ابلاغیهها و اعلان ها، همچنان الگوی مصرف ایرانیان بالاتر از حد استاندارد ارزیابی میشود و مسئولان نیز تصمیم گرفتهاند مشترکان پرمصرف را با افزایش تعرفههای آب به سمت الگوی مصرف مناسب هدایت کنند. اما این روش واقعا اثربخش است؟
یکی از راهکارهای سنتی برای کنترل مصرف مشترکان پرمصرف که بارها از سوی سازمانهای مختلف از جمله سازمان آب استفاده شده، افزایش تعرفههای آب است؛ روشی که گرچه به کرات استفاده شده، اما درباره میزان اثربخشی آن تردیدهایی وجود دارد. طی سال ۱۴۰۳، با هدف مهار پرمصرفها، تعرفههای آب بهصورت پلکانی افزایش یافت. طبق مصوبه کمیسیون تلفیق بودجه، بهای آب در مصرف تا الگوی مجاز، ۲۰۰ تومان به ازای هر مترمکعب و برای مصرف خارج از الگو ۴۰۰ تومان به ازای هر مترمکعب تعیین شد. گزارشهای منابع رسمی نشان میدهد که قبض برخی مشترکان پرمصرف حتی از ۲۰۰ هزار تومان فراتر رفته است.
اما این تغییر قیمتها چقدر اثرگذار بود؟ بر اساس آمار رسمی وزارت نیرو:۵۲٪ از مشترکان که مصرف در چارچوب الگو دارند، فقط ۲۸٪ از کل آب مصرفی را مصرف میکنند. در مقابل، ۴۸٪ مشترکان پرمصرف، ۷۲٪ از کل آب مصرفی را به خود اختصاص دادهاند. نگاهی به روند دو دهه اخیر نشان میدهد که گرچه قیمت قبض آب تقریباً همیشه افزایشی بوده، اما مصرف نیز تقریباً در بیشتر سالها صعودی مانده یا در بهترین حالت ثابت بوده است. کارشناسان حوزه آب معتقدند افزایش قیمت به تنهایی بازدارنده نخواهد بود چرا که پرمصرفها، به ویژه آنها که در دهکهای بالاتر درآمدی قرار داشتهاند، تغییر رفتار جدی نشان ندادهاند و خانوارهای با درآمد پایین، نیز، به جای تغییر مصرف قابل توجه، بیشتر، متحمل فشار ناشی از افزایش قیمتها شدهاند.
اما در مسیر مصرف آب توسط مشترکان چند مرحله وجود دارد، یکی از مهمترین مراحل، روند ارسال آب از پشت سدها به تصفیه خانهها و سپس به سیستم مصرف آب شهری است. آمارها نشان میدهند بخشی از هدررفت آب شهری قبل از رسیدن به مشترکان رخ میدهد.
نگاهی به آمارهای گزارش فعلی، انکار مصرف بالای مشترکان آب کشور را دشوار میکند و اساسا انکار این موضوع کار منطقی به نظر نمیرسد، اما همزمان با مصرف بالا، حدود ۳۲٪ از آب تولیدی در کشورنیز به مقصد نمیرسد. این عدد حتی روی کاغذ نیز بزرگ است. آمارهای رسمی نشان میدهد حدود ۱۵٪ هدررفت فیزیکی، ۱۵.۵٪ هدررفت. ظاهری (خطای محاسبه یا سرقت) ۱.۴٪ مصارف مجاز بدون درآمد در کشور ثبت شده است. مسئله زیرساختهای توزیع آب کشور و لزوم بازسازی، احیا و نوسازی این زیرساختها در کنار موضوع نوع و سرانه مصرف همیشه از موضوعات مهمی بوده که اغلب کارشناسان و متخصصان بر آن تاکید کردهاند.
اخیرا، محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران با اشاره به پیوستگیهای خشکسالی در پنج سال اخیر، گفته است، این دوره از خشکسالیها بهویژه دو سال اخیر سختترین خشکسالی ۵۰ سال اخیر محسوب میشود. با این وجود میزان فرسودگی زیرساختها و نقش آن در هدررفت آب چندان مورد توجه قرار نگرفته است. آمارهای سال ۱۴۰۳ نشان میدهد به طور متوسط حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از آب تولیدی در شبکههای توزیع شهری و روستایی ایران به دلایل مختلف از جمله نشتی لولهها، انشعابات غیرمجاز و خطاهای اندازهگیری هدر میرود. این میزان معادل مصرف سالانه آب برای بیش از ۲۵ میلیون نفر است.
وضعیت تهران به عنوان پایتخت کشور نیز چندان تعریفی ندارد و تا پایان سال ۱۴۰۳، در پایتخت، حدود ۲۲ تا ۳۰ درصد از آب تولیدی به دلیل فرسودگی شبکه و نشتیهای متعدد از دست رفته است. بیش از ۲۴ درصد از شبکه آبرسانی تهران بیش از ۲۵ سال عمر دارد و نیاز فوری به نوسازی دارد. داریوش مختاری، کارشناس مدیریت منابع آبی در این رابطه به ایسنا، گفته است: «یکی از بزرگترین موانع برای نوسازی و تعمیرات شبکه آب تهران، کمبود بودجه است. شرکت آب و فاضلاب تهران اعلام کرده که هزینههای تولید و توزیع آب بسیار بیشتر از هزینهای است که از شهروندان دریافت میشود.»
طبق برنامهریزیها، سالانه ۲۰ درصد از خطوط باید نوسازی شوند، اما وضعیت نوسازی بافتهای فرسوده توزیع آب کشور نشان میدهد این میزان کافی نیست. با این وجود و اگرچه بخش زیرساختهای شبکه آب و فاضلاب کشور باید در اولویت قرار گیرند، اما همچنان پرسش اولیه باقی است که آیا قبض سنگین میتواند در بخش مصرف تاثیرگذار باشد؟
تغییر تعرفههای آب اگرچه در ظاهر گامی برای کاهش مصرف است، اما تجربه سالهای گذشته نشان داده که در نبود سیاستهای مکمل، ابزاری کافی نیست. فارغ از اهمیت توسعه زیرساختهای بخش توزیع و بهسازی آن، به اعتقاد برخی اقتصاددانان، اجرای سیاستهای عدالتمحور در تعرفه گذاری میتواند نقشی موثر در کاهش مصرف مشترکان داشته باشد.
گرچه سازمان آب سعی کرده در طول سالهای اخیر از طرحهای تخفیقی و تشویقی برای مشترکان کم مصرف استفاده کند، اما نتیجه این طرحها لااقل در شهرهای بزرگ، آنچنان که باید، در سرانه کلی مصرف آب کشور اثر نگذاشته است. موضوع دیگر، بحث آموزش و اطلاعرسانی عمومی است. نگاهی به وب سایت سازمان آب و فاضلاب کل کشور، نشان میدهد این وب سایت سعی کرده بخشهایی را برای آموزش اصلاح الگوی مصرف، مدیریت آب و چگونگی کاهش مصرف آب به مخاطبان خود اختصاص دهد. با این وجود این که در این بخشها اطلاعات کاربردی و مناسبی در اختیار مخاطب قرار گرفته است، اما شاید برای فرهنگسازی در حوزه مصرف آب، نیاز است به روزرسانیهای قوی تری برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطبان در نظر گرفته شود.
برای مثال شبکههای اجتماعی و امکان ارسال ویدئوهای کوتاه آموزشی و هشتگ زدن در این فضا، یکی از راهکارهای در دسترس، کم هزینه و موثر است. فقدان محتواهای آموزشی جذاب و کارشناسانی که با زبانی همه فهم در این خصوص اطلاع رسانی کنند، را میتوان یکی از حلقههای مفقوده در فرهنگ سازی مصرف آب دانست.
در نهایت اگرچه مسئولیت کاهش مصرف آب با مصارف خانگی بر دوش مردم است، اما مدیریت این وضعیت بر عهده مسئولانی است که روشهایی از جمله فرهنگسازی و بهسازی زیرساختها را برعهده دارند، به ویژه با توجه به این که آمارهای مصرف آب کشور نشان میدهد روشهای تنبیهی و جریمه مالی چندان تاثیری بر نرخ مصرف نگذاشته است.