همشهری آنلاین- سحر جعفریانعصر:کمپررانان همگی حاضر به یراقند؛ چه آنها که تنها قصد این سفر کردهاند مانند المیرا و چه آنها که زوجند و یا خانوادگی همراه با بچههای قد و نیمقدشان که تَهِ کمپرها وول میخورند بارِ تور بستهاند مانند علیتوریست، باباسعید و مامان سارا. بعضیشان برای بار آخر سرگرم بررسی باک بنزین، موتور، تجهیزات رفاهی و برق و روشنایی خودروی مسافرتیِ خوشرکاب خود هستند. و این درست زمانیست که کمی آن سوترشان، منیژهخانم طبق عادت هر صبح با ناز، شاهپَرهایش را به منقار میکشد، مرسده کوچولوی صورت قلبی، قلمدوشِ آقای مربی ایستاده و به جهت صدایی دور، سرش را حدود۱۸۰ درجه میچرخاند و کاسواریِ تازهوارد هم همه صبحانهاش یعنی هر ۴ لاشه موش سفید و چاق را سیر خوردهاست. یکی از روزهای گرم نیمه اردیبهشت ماهست و اینجا مجموعه تفریحی باغ پرندگان پایتخت که مدیرانش دست به دست مسئولان کلوپ ملی کمپینگ و کاروانینگ کانون جهانگردی و اتومبیلرانی کشور دادهاند برای تدارک خط شروع متفاوت ویژه رالی ملی و تور گردشگری کمپر و کاروانهای خانوادگی. مسیر پیمایش رالی از بیخ گوش بیش از ۱۶۰ گونه پرنده بومی و وارداتی (ماکیان، طوطیسانان، کبوترسانان، گنجشکسانان، پرندگان شکاری) آغاز و تا جنگلهای سیسنگان مازندران امتداد مییابد.
به یاد فرزند پشت فرمانِ نهنگسفید
اغلبشان ون کمپر و تراک کمپر هستند که با نصب کلی تجهیزات رفاهی به خانهای کوچک و سیار تبدیل شدهاند. دستاندرکاران اجرای رالی از مسئولان کلوپ ملی کمپینگ و مجموعه گردشگری باغ پرندگان تا عکاس و فیلمبردار و پرچمدارِ خط شروع رالی همه در جنب و جوشند تا شرکتکنندگان در صحت و ایمنی، سفر تقریبا ۳ روزه را آغاز کنند. تنهاترین شرکتکننده، المیرا نام دارد که سالهاست از سر داغِ پسر جوانش، طاها به جاده میزند: «این پراید برای طاهاست. اسمش را گذاشته بود نهنگ سفید. از حقوق هر ماهش برای کمپر شدن نهنگ خرج میکرد ولی خب، اجل فرصتش نداد...حالا من به یاد طاها با نهنگسفید ایران را میگردم. این رالی و تور، خانوادگیست و منم تنها نیستم؛ مطمئنم پسرم همراهم هست.»
بفرمایید فسنجانِ کمپری
یکی از ون کمپرهای هیوندا حاضر در خط شروع رالی ۱۵ سال است در رکاب محمد و آذر رانده میشود. زوجی سرد و گرم چشیده روزگار که بعد از سر و سامان دادن پسر و دخترشان، ایران را شهر به شهر گشته و میگردند. آذر با آن که سن به ۶۷ سالگی رسانده اما در جست و خیز، چیزی کم از دختران جوان ندارد: «بفرمایید فسنجان...برای ناهار خورشت فسنجان گذاشتم. کَتهاش را اما جایی که توقف کنیم بار میگذارم.» اتاقک ون را با سینک ظرفشویی، اجاق گاز رو میزی، یخچال صندوقی و کاناپهتختشو تجهیز کردهاند. محمد از پُر بودن مخزن آب آشامیدنی و محکم بودن اتصال سایهبان به سقف کمپرشان که اطمینان حاصل میکند، میگوید: «من میگویم مَرضِ سفر داریم ولی عیال میگوید عشقِ سفر داریم. حالا مرض یا عشق، فرقی نمیکند؛ مهم خوش گذشتن با همسفرهایمان است.»
ملاقات با منیژهخانم، عقاب نادر و کاسواری قاتل
بالای کمپرش با حروف انگلیسی نوشته: «علی توریست». اصفهانیست و این از لهجهاش پیداست. یک تاجرِ گردشگر که بیش از تجارت، سفر کرده و این نیز هم از تیشرت خوش رنگی که تن دارد با تصویر خودروهای کلاسیک پیداست. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور را دیده: «ایشون مریمخانم هستن؛ هم همسر هم همسفرم توی جادههای جورواجور. نوبتی رانندگی میکنیم تا هر دو از مسیر لذت ببریم.» مریمخانم، کلاه آفتابگیر به سر و عینک دودی به چشم دارد: «تدارکات سفر با من است و عقب کمپر را کلی خوراکی و پوشیدنی میچپانم. گاهی هم نقشهخوانی میکنم.» علی و مریم ساعتی پیشتر به محل شروع رالی آمدهاند تا سَری هم به گونههای جالب و عجیب باغ پرندگان بزنند. علی توریست از اینکه چند شاهین واگذارشده و پیر مثل منیژهخانم، یکی دو عقابِ کمیاب، یک کاسواریِ قاتل و در حال انقراض را در باغ پرندگان از نزدیک دیده، خوشحال است: «این تنوع در انتخاب خطهای شروع رالی و تورها خودش یه جورِ گردشگری و سفره.»
عکس یادگاری گردشگران با پسزمینه قفس کابلی
عزیز پدرام؛ قائممقام و علی محمدی؛ مدیر اجرایی باغ پرندگان حق میزبانی را به خوبی ادا میکنند که به بدرقه گردشگران آمدهاند. حالا نیمی از ساعت ۸ گذشته و آقای حیدری، مدیر کلوپ ملی کمپینگ و کاروانینگ از عکاسان و فیلمبرداران مراسم میخواهد مسیر حرکت کمپرها را خالی و خلوت کنند: «دوستان لطفا کمی عقببرید. چیزی تا شروع رالی نمانده...گردشگران عزیز؛ کنار خودروهایتان بایستید تا عکس یادگاری برداریم. یادتان هم نرود طی سفر ششدانگ حواستان به قوانین و نکات ایمنی باشد.» بعد از برداشتن چند فِریم عکس یادگاری از شرکتکنندگان با پسزمینه کمپرهای رنگارنگ و البته درختان سربه آسمان کشیده و آن بزرگترین سقف توری و قفس کابلی باغ پرندگان، پرچمدار آغاز رالی را که همزمان در چند شهر دیگر (مجموع ۱۶۰ دستگاه کمپر) برگزار میشود، اعلام میکند. گردشگران با احتیاط بر پدال گاز، فشار میآورند و آن سوتر هنوز پرندگانِ باغ از گونههای کمیاب و گرانِ وارداتی، سر به غذا و یا خواب دارند.