در هر حرفه هنری که وارد شدم، به صورت خودآموخته کار کردم و از استاد بیبهره بودم. همچنان هنر اصلی خود را آواز میدانم و در هنگام نیایش به آن رو میآورم. اما درباره سینما باید بگویم که برای توجه به نیازهای درونی خود فیلم میسازم. گاهی با خود فکر میکنم فیلمسازی برای من رسیدن به یک حال خوش و سپس انتقال آن به دیگران است. آرزوی من این است که فیلمی بسازم تا همه مردم ایران بتوانند به واسطه تماشای آن حال خوشی را تجربه کنند.
جلیلی با بیان اینکه تخصص زیادی در بازیگری دارد، گفت: اعتقادم بر این است که همه ما بازیگر هستیم. و فکر میکنم برای رسیدن به حالت ایدهآل باید همواره ازخودگذشتگی داشته باشیم. گاهی از برخی میشنوم که به بازیگری علاقه دارند اما معتقدند که استعدادی در این زمینه ندارند، در صورتی که اگر کسی مشتاق چیزی باشد و نسبت به آن احساس نیاز کند، حتما آن را دنبال خواهد کرد.
کارگردان «داد» در خصوص منابع الهام خود در ساخت فیلم نیز توضیح داد: تلاش میکنم زمانی که در سطح اجتماع حاضر میشوم، با دقت به همه افراد و شرایط توجه، و هر موقعیت را زندگی کنم. من از ۱۶سالگی وارد فعالیتهای سینمایی شدم. پدر و مادرم مخالف ورود من به دنیای سینما بودند. در نتیجه به بهانه حضور در کلاسهای تقویتی به سینمای آزاد میرفتم که افرادی همچون مهرداد تدین و ابراهیم حقیقی در آن تدریس میکردند. با وجود اینکه تنها سه جلسه در این کلاسها حاضر شدم اما موارد مختلفی را آموختم. در آن کلاسها به هنرجویان گفته میشد که فرآیند دکوپاژ برای کارگردان همچون درد زایمان میماند و دشوار است. در صورتی که من آن را پیچیده نمیبینم، بلکه پیچیدگی در ذهن یک هنرمند وجود دارد.
او با بیان اینکه هر انگیزه از یک نیاز سرچشمه میگیرد، یادآور شد: اگر این انگیزه در وجود یک هنرمند به وجود آید، مسیر درستی در ارائه یک نقش شکل میگیرد. این روزها مردم ایران دچار نوعی یأس هستند و باید فکر کرد وظیفه یک هنرمند در این شرایط چه میتواند باشد. وجود نوعی رهایی در گفتار و رفتار، هر آدمی را دوستداشتنی میکند و نباید از این نکته غافل شد. جلیلی افزود: من میتوانم بهترین عوامل فنی را وارد کارهای خود کنم و به لحاظ بصری نتیجهای غنی ارائه دهم. اما با خود فکر میکنم من صاحب اندیشه هستم و به همین دلیل به دنبال نوعی سینمای مینیمالیستی و پرمحتوا هستم. بسیاری از فیلمها به واسطه عواملی چون موسیقی مخاطب را به وجود میآورند، اما من میخواهم به واسطه خلوص ذاتی فیلم تماشاگر را درگیر کنم و به همین دلیل آگاهانه از تکنیک فاصله میگیرم که البته همین مساله نیز خود یک تکنیک به شمار میرود. من تنها به حافظ، سعدی و مولانا حسودی میکنم.
افرادی که با کمترین امکانات آثاری را به وجود آوردهاند که همچنان جهان در پی آن است. من میخواهم در مدیوم سینما چنین کیفیتی را تجربه کنم. او با بیان اینکه اولین اولویت در سینما چشم است، توضیح داد: سینما باید دارای چشم قصهگو باشد به همین دلیل نیاز است در شخصیت پردازی و انتخاب تلاش کرد تا با بازیگر زندگی کرده و او را به نقطه درستی هدایت کنیم. برای رسیدن به این کیفیت باید نوعی رابطه دوستی با بازیگر شکل بگیرد.