زخم پنهان حاشیه نشینی/ روایت زندگی میان دود و درد

عصر ایران دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 - 10:21
حاشیه نشینی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های اجتماعی و شهری، به روند استقرار غیررسمی و بی‌برنامه جمعیت در اطراف شهرها گفته می‌شود که معمولاً در نتیجه مهاجرت بی‌رویه، فقر، نابرابری و نبود برنامه‌ریزی شهری مناسب پدید می‌آید.
میان خانه‌هایی فراموش‌شده و خیابان‌هایی پر از دود، انسان‌هایی زندگی می‌کنند که زخم‌هایشان نه دیده می‌شود و نه درمان؛ روایت تلخِ حاشیه‌نشینی و رنجِ خاموش.
 
به گزارش ایسنا، حاشیه‌نشینی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های اجتماعی و شهری، به روند استقرار غیررسمی و بی‌برنامه جمعیت در اطراف شهرها گفته می‌شود که معمولاً در نتیجه مهاجرت بی‌رویه، فقر، نابرابری و نبود برنامه‌ریزی شهری مناسب پدید می‌آید. این پدیده پیامدهای گسترده‌ای در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی به همراه دارد.
 
عدم توسعه روستایی، کمبود فرصت‌های شغلی، خشکسالی و کمبود منابع باعث مهاجرت به شهرها می‌شود. توزیع ناعادلانه منابع، تمرکز خدمات در مراکز شهری و ضعف سیاست‌های رفاهی، ناتوانی اقشار کم‌درآمد در تأمین مسکن مناسب در شهرهای مرکزی و نبود برنامه‌ریزی جامع و کنترل ضعیف در ساخت‌وسازها و خدمات‌رسانی از دلایل بروز این پدیده است. 
 
این بار حاشیه‌نشینی دلیلی شد تا در یکی از روزهای ابری بهاری، با موبایل و قلم و دفتر یادداشت خود راهی حاشیه شهر شوم؛ جایی که دیوارهای ترک‌خورده و کوچه‌های خاکی‌اش گواهی از رنج بی‌پایان ساکنانش می‌دهد. مقصد، محله‌ای بود که سال‌ها است به پاتوق مصرف‌کنندگان مواد مخدر تبدیل شده و در سکوت خبری، جان انسان‌ها در آن فرسوده می‌شود.
 

قصه‌ امید در حاشیه شهر

ساعت از پنج عصر گذشته بود. آسمان، رنگ سربی گرفته بود و باد سردی لای کوچه‌های خاکی زوزه می‌کشید. وارد مسیری می‌شوم که انتهایش محله‌ای است که دیوارهایش بوی فراموشی می‌دهد. جایی بین زمین‌های خالی و ساختمان‌های نیمه‌کاره، مردی روی تکه‌ای کارتن نشسته بود، با سیگاری خاموش لای انگشتان لرزانش. اسمش «امید» بود. نه امید به معنای واژه، بلکه امیدی خاموش، مثل آتش خاکستر شده‌ای که تنها خاطره‌ای از روشنایی داشت.
 
با لبخندی کم‌رنگ گفت: ده سال پیش مهندس بودم. شرکت داشتم. زن و بچه داشتم اما امروز ... صدایش در باد گم شد. چشم‌هایش را بست. انگار مرور خاطرات، برایش سخت‌تر از تحمل سرمای سوزناک بود با صدایی که بوی غم از آن می‌بارید ادامه داد: همه چیز از یک شکست کاری شروع شد. یک ضرر بزرگ، یک بی‌آبرویی ... یک شب، یکی از دوستانم گفت بیا یک دود بزن، آرامت می‌کند. از همان شب دیگر آرام نگرفتم.
 
امید تعریف می‌کند چطور خانواده‌اش را از دست داد. چطور شغلش را، خانه‌اش را، غرورش را و آخرسر خودش را گم کرد. حالا هر روز صبح کنار همین دیوار بیدار می‌شود، در حالی که گوشه چشم‌هایش پر از گرد و خاک است و جیب‌هایش تهی از هر چیز به جز چند فندک نیم‌سوخته. نه مادری هست نه پدری، نه زنی و نه بچه‌ای و با آه می‌گوید: من هویتم را گم کردم.
 
از او می‌پرسم هیچ وقت خواستی ترک کنی؟ نگاهش به زمین دوخته شد. آه بلندی کشیده و می‌گوید: چندین بار. اما موفق نشدم. وقتی حتی خانواده‌ات دست رد به سینه‌ات می‌زنند، دیگر چه کسی باور می‌کند که می‌خواهی دوباره آدم شوی؟
 

روایت راحله؛ قصه‌ یک مادر جا مانده در حاشیه شهر

باد تند، گوشه‌ چادر کهنه‌اش را در هوا بلند کرده بود. پشت یکی از دیوارهای ریخته حاشیه شهر، زنی با صورتی تکیده و چشمانی خاموش نشسته بود. اسمش راحله بود. چهره‌ای که نمی‌شد سنش را حدس زد؛ شاید سی ساله، شاید هم بیشتر، شاید هم خیلی کمتر.
 
خودش می‌گوید: ۲۵ سالم هست. صدایش مثل خش خش برگ‌های پاییزی زیر پاهایم است؛ ضعیف، لرزان، شکسته. راحله داستانش را این طور شروع می‌کند: شوهرم را که از دست دادم، همه چیز به هم ریخت. یک مدت در خانه‌های مردم کارگری می‌کردم بعد از تصادف، کمرم آسیب دید. نه بیمه داشتم، نه پشتوانه مالی و خانوادگی  ... درد امانم را بریده بود. یکی از زن‌های همسایه گفت یک چیزی هست، اگر بخوری، درد را از یاد می‌بری.
 
راحله برای فراموش کردن درد جسمی و تنهایی خود، به دام اعتیاد افتاد؛ اما درد تازه‌ای در جانش خانه کرد. او این‌گونه ادامه می‌دهد: اول فقط برای فراموش کردن بود.اما وقتی به خودم آمدم به حدی وابسته مواد شده بودم که بدن آن نمی‌توانستم حتی نفس بکشم. 
 
راحله ادامه می‌دهد: بچه‌ام که کوچک بود، هنوز شیر می‌خورد. وقتی فهمیدند معتادم، او را از من گرفتند. هنگام گفتن این جمله، بغض گلویش را گرفت. نگاهش دوید سمت جاده‌ای که انگار امیدی از آن نمی‌آمد.
 
او می‌افزاید: الان سه ساله پسرم را ندیده‌ام. گفتند اگه ترک کنی، شاید اجازه دهند او را ببینم. ولی با این وضع، کجا بروم؟
 
می‌پرسم دوست داری دوباره زندگی‌ات را از نو بسازی؟ راحله با صدایی که انگار از ته چاه می‌آمد، می‌گوید: هر شب خوابش را می‌بینم. بغلش می‌کنم، می‌بوسمش ... ولی صبح که بیدار می‌شوم، فقط این خاک است که مرا بغلم کرده است.
 
در این حاشیه‌ فراموش‌ شده، جایی برای آرزوهای راحله و هزاران زن شبیه او نیست. تنها چیزی که مانده، انتظار است؛ انتظاری بی‌پایان، زیر آسمانی که هر روز خاکستری‌تر می‌شود. من از راحله جدا شدم، اما چشم‌هایش، آن دو حلقه‌ تهی و خسته، تا مدت‌ها با من ماندند. چشم‌هایی که بی‌صدا فریاد می‌زدند: ما هنوز زنده‌ایم ... اگر کسی ما را ببیند.
 
در این محله، تنها جرم افراد، فقر و بی‌پناهی است. بسیاری از افراد معتادی که در این منطقه برای خود سرپناهی کوچک دارند معتقد هستند که ریشه اعتیادشان، نبود شغل، نداشتن سرپناه و بی‌توجهی نهادهای حمایتی بوده است. مردی مسن که دستانش به لرزه افتاده بود، زمزمه می‌کند: ما مرده‌های متحرکیم. نه امید داریم، نه آینده. فقط نفس می‌کشیم ... شاید فردا دیگر نباشیم.
 
یکی از ساکنان این منطقه وقتی متوجه حضور خبرنگار می‌شود سریع خودش را به ما رسانده و می‌گوید: هر چند مأموران نیروی انتظامی گه‌گاه برای پاکسازی منطقه اقدام می‌کنند، اما این اقدامات مقطعی و بدون درمان ریشه‌ای مشکلات است، بسیاری از ساکنان این مناطق که به‌خاطر هزینه بالای زندگی در مراکز شهری راهی مناطق حاشیه‌ای شده‌اند به جز درد فقر امکانات در این گونه مناطق با مشکل جدی‌تری به‌نام امکان درگیری اعتیاد فرزندان و سایر اعضای خانواده مواجه هستند؛ چرا که این نقاط به پاتوق مناسبی برای این افراد تبدیل شده است و این وضعیت همچون دومینویی است که حرکن را شروع و همه را در بر می‌گیرد.
 
صمد تصریح می‌کند: نبود برنامه‌های جدی برای بازتوانی اجتماعی، نبود مراکز ترک اعتیاد در دسترس و نگاه طردکننده‌ جامعه باعث شده که این چرخه‌ تلخ همچنان ادامه داشته باشد.
 
با غروب آفتاب، محله به سکوتی تلخ فرو می‌رود. وقت برگشت است در این قسمت نمی‌توان بیش از این ایستاد و پرس و جو کرد. کم کم سروقت یه تعداد دیگر پیدا می‌شود که به دوستان خود بپیوندند و ساعتی در کنار هم باشند. برمی‌گردم پشت سرم را نگاه می‌کنم. چند خانه درب و داغان با چندین اتاق بی در و پیکر انگار که تاریخ در این نقطه ایستاده و حرکتی نکرده، پرده‌های آویزان به جای در، حیاط‌هایی مملو از خاک و گل و ضایعاتی که در هر گوشه و کنار پرت شده تا درآمدی باشد برای فردای این افراد. نه امکاناتی و نه شوقی برای ادامه هر کس در یک گوشه برای خود عالمی ساخته تا دور شود از هرآنچه که از آن فرار می‌کند. از غم، از دوری، از فقر و از خود. حاشیه‌ای که برای این افراد حاشیه غم شده و برای شهر زخم چرکین.
 

ضرورت توجه ویژه به معضل اعتیاد در حاشیه شهرها 

معضل اعتیاد در مناطق حاشیه‌نشین زنجان، چهره‌ای پیچیده و چندوجهی دارد که فقط با برخورد قضایی یا درمان‌های فردی قابل حل نیست. رویکرد مؤثر در این زمینه، نیازمند همکاری میان‌بخشی، توانمندسازی محله‌محور و برنامه‌ریزی اجتماعی و فرهنگی پایدار است. توجه به این محلات، درواقع پیشگیری از گسترش آسیب به کل بافت شهری خواهد بود.
 
در همین رابطه یک جامعه‌شناس با اشاره به گسترش آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌ای شهرها به خبرنگار ایسنا، می‌گوید: بی‌توجهی به معضل اعتیاد در این مناطق می‌تواند به گسترش ناهنجاری‌های اجتماعی منجر شود.
 
زهرا حق‌شناس با بیان اینکه شرایط اقتصادی، بیکاری و نبود امکانات حمایتی از عوامل تشدیدکننده اعتیاد در حاشیه شهرهاست، افزود: سیاست‌های پیشگیرانه و توسعه برنامه‌های توانمندسازی باید در اولویت نهادهای اجتماعی قرار گیرد.
 
وی تصریح می‌کند: توجه نکردن به این مناطق، به معنای ایجاد زخم‌های پنهان در بافت اجتماعی شهرها است که در بلندمدت اثرات مخربی خواهد داشت.
 
او با تأکید بر لزوم اجرای برنامه‌های آموزشی، فرهنگی و درمانی هدفمند در این مناطق، می‌افزاید: بدون نگاه ویژه به حاشیه‌نشینی، مقابله با اعتیاد موفقیت‌آمیز نخواهد بود.
 
این جامعه‌شناس با اشاره به نقش مهم نهادهای مردمی و سازمان‌های غیردولتی در کنترل بحران اعتیاد، اظهار می‌کند: حضور فعال سمن‌ها در حاشیه شهرها می‌تواند با شناسایی زودهنگام افراد در معرض آسیب، از تشدید این بحران جلوگیری کند. او افزود: لازم است دولت نیز حمایت مادی و معنوی بیشتری از این گروه‌ها داشته باشد تا بتوانند خدمات مؤثرتری ارائه دهند.
 
این جامعه‌شناس همچنین بر اهمیت ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار در مناطق حاشیه‌ای تأکید کرد و ادامه می‌دهد: بسیاری از آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد، ریشه در بیکاری و فقر مزمن دارد. اگر اشتغال‌زایی هدفمند برای جوانان این مناطق در دستور کار قرار گیرد، می‌توان روند رو به رشد آسیب‌ها را متوقف و حتی معکوس کرد.
 

امنیت و سلامت شهرها در گروه توجه به بافت‌های حاشیه‌ای

سرپرست اداره‌کل بهزیستی استان زنجان با اشاره به آسیب‌های اجتماعی نظیر اعتیاد، به خبرنگار ایسنا، عنوان می‌کند: برای کاهش آسیب‌های اجتماعی لازم است به تحلیل ریشه‌ای این مشکلات پرداخته شود تا با ایجاد برنامه‌های آموزشی، توسعه خدمات اجتماعی  و همکاری دستگاه‌ها و نهادها  و ارائه راهکارهای موثر بتوان در کاهش و کنترل رشد آسیب‌های اجتماعی گام موثری برداشت.
 
مریم کرمی تاکید می‌کند: کاهش آسیب‌های اجتماعی چون اعتیاد، فقر، خشونت خانگی، طلاق و کاهش ازدواج  و مسائل مربوط به سلامت روانی نیازمند یک رویکرد جامع و هماهنگ است و همکاری در زمینه‌های آگاه‌سازی، آموزشی و اطلاع رسانی می.تواند به افزایش آگاهی عمومی درباره آسیب‌های اجتماعی و راه‌های مقابله با آن کارساز باشد.
 
وی بیان می‌کند: بهزیستی با اجرای برنامه‌های پیشگیری اجتماع محور از اعتیاد درمحلات شهری و روستایی،  محیط کار و ارائه خدمات به گروه هدف در مراکز کاهش آسیب و مراکز اقامتی بهبود و بازتوانی افراد با اختلال مصرف مواد و ... سعی در پیشگیری و کنترل این معضل اجتماعی را دارد.
 
او از اجرای طرح پازک (پیشگیری از اعتیاد در زنان، کودکان، نوجوانان) در ۱۰ محله آسیب‌خیز در شهرستان‌های زنجان، ابهر و خدابنده در سال گذشته خبر داد و می‌گوید: این برنامه با هدف ارتقای سطح آگاهی افراد در زمینه پیشگیری از اعتیاد در بین زنان و کودکان، افراد معتاد و در معرض خطر اعتیاد اجرایی می‌شود.
 
سرپرست اداره‌کل بهزیستی استان زنجان از فعالیت ۳۰ گروه همیار و داوطلب و ۹ پایگاه سلامت اجتماعی در جهت کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی و ارتقای سلامت اجتماعی محلات خبر داد و می‌گوید: پیشگیری و کنترل آسیب‌های اجتماعی به کمک مردم و همیاری آنها از اهداف فعالیت این گروه‌هاست.
 
کرمی بیان می‌کند: یکی از کارکردهای بسیار مهم همیاران درسال‌های اخیر اجرای پروژه‌های حرفه‌آموزی وآگاه‌سازی در محلات متناسب با آسیب‌های شناسایی شده در جهت پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، توانمندسازی مردم محلی، کارآفرینی و ایجاد حس استقلال در افراد محلی بخصوص بانوان است که تاثیر بسزایی در کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی در محلات ایفا می‌کند.
 
سرپرست اداره‌کل بهزیستی استان زنجان در ادامه‌ گریزی به اعتیاد در بین زنان زده و با اشاره به اینکه مرکز اقامتی نوای آسایش تنها مرکز اقامتی ویژه بانوان در استان است، عنوان‌ می‌کند: در حال حاضر ۲۵ بانو جهت ترک اعتیاد و بهره‌گیری از خدمات آموزشی و مراقبتی در این مراکز اقامت دارند.
 
وی با بیان اینکه این مرکز از سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را آغاز کرده و در قالب مرکز مجری طرح تبصره ۲ ماده ۱۶ و همچنین ماده ۱۵ پذیرش می‌کند، ادامه می‌دهد: در سال گذشته در راستای حمایت از معتادان زن بی‌بضاعت و خود معرف نزدیک به ۸۰ میلیون تومان در قالب یارانه درمان اعتیاد پرداخت شده است.
 
او مدت اجرای یک برنامه بهبود و بازتوانی را حداقل ۹۰ روز  اعلام کرده و می‌افزاید: این برنامه می‌تواند تحت عنوان اقامت سه ماهه با ترخیص در پایان دوره، اقامت دو ماهه و یک ماه ادامه برنامه بهبود و بازتوانی به شکل غیراقامتی، اقامت یک ماهه و دو ماه ادامه بهبود و بازتوانی به شکل غیراقامتی با تایید و یا تغییر مدت اقامت توسط شورای مرکز ی صورت گیرد.
 
سرپرست اداره‌کل بهزیستی استان زنجان یادآور می‌شود: ساختارهای حمایتی برای پیشگیری از اعتیاد در زنان دارای همسر معتاد به نحوی طراحی شده است که اطلاعات اولیه را در اختیار زنان دارای همسر معتاد قرار دهد تا بتوانند به خانواده خود و فرزندانشان در پیشگیری از گرایش به سمت مصرف مواد اعتیادآور کمک کنند.
 
اعتیاد در مناطق حاشیه‌نشین، نتیجه‌ای از مجموعه نارسایی‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که با فقر و انزوای اجتماعی درهم تنیده شده است. حل این معضل نیازمند اقداماتی چندسطحی، هم‌افزایی میان دستگاه‌های مختلف، مشارکت مردمی و مداخلات پایدار و محله‌محور است. بی‌توجهی به این موضوع، نه‌تنها موجب گسترش آسیب در بافت‌های حاشیه‌ای می‌شود، بلکه امنیت و سلامت کل شهر را نیز تهدید می‌کند.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.