زمینهای جنوبی تهران بهدلیل خاک مناسب و افزایش فزاینده تقاضا در دهههای بیست تا چهل شمسی با سرعت به کارخانههای تولید آجر تبدیل شد. طبق گزارشی که وزارت کار و امور اجتماعی در سال۱۳۶۴ منتشر کرده، تعداد این کورهها در آن سالها در اطراف شهر تهران ۳۴۰عدد بوده است. امروزه کورههای فعال در سطح استان به کمتر از ۵۰عدد رسیده و این تعداد در مناطق مختلف جنوب غربی، جنوب و جنوب شرقی استان از جمله در شمسآباد، اسماعیلآباد در جاده ساوه، اطراف شهریار، ورامین، قرچک و منطقه خاوران پراکندهاند.
تا سال۹۴ تقریبا ۳۰هزار کارگر در کورهپزخانهها کار میکردند؛ اما امروز تعداد کارگران به کمتر از ۵هزار نفر رسیده است. البته این آمار احتمالا فقط تعداد کارگران رسمی در این شاخه را بیان میکند، با افزودن جمعیت خانواده این کارگران که همراه آنها در کورهپزخانهها بهطور غیررسمی مشغول به فعالیتند و همچنین افزودن کارگران غیرقانونی افغان احتمالا این آمار اختلاف قابل ملاحظهای با تعداد واقعی کارگران پیدا خواهد کرد. در ادامه به تشریح وضعیت کورههای آجرپزی شمسآباد که یکی از مراکز اصلی این کسبوکار است، میپردازیم.
بزرگراه آزادگان به سمت جنوب، بعد از احمدآباد مستوفی، اگر وارد فرعی فیروز-بهرام شوید و بیستدقیقه تا نیم ساعت در جاده خاکی به سمت شمسآباد برانید، کمکم دودکشهای بلند کورههای آجرپزی از دور نمایان میشوند و شما را به سمت این جزیرههای دور افتاده از شهر هدایت میکنند. مناسبات حاکم در اینجا چند سدهای با مناسبات امروزی فاصله دارد. کارگر کوره و خانوادهاش صاحب کار خود را ارباب صدا میزنند و اربابانی به نامهای ارباب حسن و ارباب خلیل، ارباب یوسف و… خداوندگاران این زمینها هستند. ابدا نباید چنین تصور شود که کاربرد این واژه در اینجا صرفا از سر احترام و خالی از تعینات تاریخی این واژه است.
در تمام ۱۵کوره این منطقه که البته چندتایی از آنها در حال حاضر فعال نیستند، دقیقا همان مناسبات ارباب و رعیتی سدههای پیشین حاکم است. در قسمت ورودی و بالادست هر کوره دخمههایی که به سختی میتوان آنها را اتاق نامید، ردیف شدهاند که هر اتاق ۱۰متری محل زندگی یک خانواده است. این اتاقها که در پرجمعیتترین کورهها مجموعا محل زندگی تقریبا ۱۰خانوار است، فقط به یک سرویس بهداشتی و یک حمام دسترسی دارند. ارباب فقط هفتهای یکبار قفل در حمام را باز میکند که البته در مواقعی که ساکنان در مصرف آب زیادهروی کنند، ارباب برای تنبیه برای مدت بیشتری، دو هفته یا بیشتر اجازه استفاده از حمام را نمیدهد. کارگران برای زندگی در این دخمهها ماهانه اجارهای حدود ۳۰۰-۲۰۰ هزار تومان پرداخت میکنند؛ اما این به آن معنا نیست که کارگران کورهها مستاجر ارباب هستند.
چنانچه گفته شد مالکیت در اینجا حتی در قالب قرارداد استیجاری نیز معنا ندارد. امکان زندگی در این اتاقها به بهایی که گفته شد، کاملا وابسته به لطف و محبت ارباب است و او هر وقت بخواهد میتواند ساکنان و کارگران را اخراج کند. بنابراین در اینجا حتی از حقوق مالکیت عرفی (و طبیعتا نه قانونی) ساکنان حلبیآبادها و بیغولههای اطراف شهر هم خبری نیست.
کارگران در مقابل خواست ارباب برای تخلیه اتاق کوچکترین حق مقاومتی ندارند.
جالب توجه است که در گفتوگو با کارگران، اکثریت آنها نه عدم رعایت قانون کار و نه حتی شخص کارفرما (ارباب) یا دولت را بلکه تعداد زیاد کارگران افغان و حتی بعضا کارگران کورههای همسایه را مقصر وضعیت معیشتی فروپاشیده خود میدانستند. این کارگران در انزوا از جامعه قرار دارند و آگاهی چندانی از حقوق عرفی، اجتماعی و شغلی خود ندارند.
* پژوهشگر مسائل اجتماعی