خروج یک جانبه آمریکا از برجام در می ۲۰۱۸ فشار سیاسی و بینالمللی شدیدی را به اروپا وارد کرد و آنها را در یک دوره کم سابقه در مقابل اقدامات آمریکا برای بر هم زدن برجام و صدور قطعنامههای متعدد علیه ایران در سازمان ملل و شورای امنیت قرار داد.
با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» برای دومین بار، نگرانیها از اقدامات غیرمنتظره وی در میان اروپاییها در سطوح مختلف شدت گرفت، اما کشورهای اروپایی این بار با حفظ آرامش و پرهیز از واکنشهای عجولانه تلاش کردند فضا را مدیریت کنند و برخلاف ترامپ از اقدامات عجولانه خودداری کنند. اتحادیه اروپا و آمریکا در سه سال گذشته که از جنگ میان روسیه و اوکراین میگذرد، مواضع مشترکی در حمایت از اوکراین داشتند و تحریمهای گسترده و کم سابقهای را علیه روسیه اعمال کردند. اما ترامپ به شدت با ادامه حمایتهای سیاسی، مالی و نظامی از اوکراین مخالفت کرد و این مساله پیشاپیش تنش میان اروپا و آمریکا را افزایش داد.
با وجود سیاستهای یک جانبه آمریکا در موضوعات مرتبط با اتحادیه اروپا، اوکراین و امنیت اروپا (ناتو) اما دو سوی آتلانتیک هم چنان در موضوعات مختلف تا جایی که منافعشان ایجاب کند با یکدیگر همکاری میکنند. یکی از این موضوعات، ایران و پرونده هستهای آن است.
موضوع فعالیتهای هستهای ایران که تحت نظارت پادمانی آژانس قرار دارد به خودی خود موضوع نگرانکنندهای نبوده و نیست و به استناد گزارشهای آژانس ایران بیشترین بازرسیهای را پذیرفته است.
با این حال این سه کشور اروپایی از ۲ سال پیش با رویکردی متوقعانه و انتظاراتی برجامی، خواستار اجرای بخشهای فنی و نظارتی توافق از سوی ایران بودند، بدون اینکه تکالیف خود در ازای اجرای تعهدات هستهای را مورد توجه قرار دهند. در عمل تعهدات برجامی ایران امروز از نگاه این کشورها و البته آمریکا به تعهدات قانونی و همیشگی ایران تبدیل شده است و ایران به خاطر اجرا نکردن آنها در حال مواخذه شدن و تحت فشارهای سیاسی و هستهای است.
کشورهای اروپایی نسبت به رفع تحریمها و محدودیتهای هستهای و نظامی ایران قبل از سال هشتم برجام ابراز نگرانی کردند و تلاش داشتند با باز کردن پروندههای جدید فنی و پادمانی مربوط به موضوعات قدیمی، ایران را تحت فشار برای اجرای نظارتهای بیشتر و کاهش فعالیتهای هستهای اش قرار دهند که بالعکس این اقدامات با واکنش تند ایران و افزایش سطح و میزان فعالیتهای غنیسازی و تحقیقاتی مواجه شد.
با نزدیک شدن به زمان انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و لغو قطعنامههای شورای امنیت درباره ایران در اکتبر ۲۰۲۵ (مهرماه) طرفهای اروپایی و آمریکا تلاش کردند به شکلهای مختلف مانع از تحقق آن شوند و به عبارتی سعی دارند یا مانع از این اتفاق قانونی و حقوقی در یک روال عادی شوند یا آن را یک بار دیگر به ایران بفروشند.
از این رو با هدایت سه کشور اروپایی عضو برجام و چراغ سبز آمریکا، فشار به ایران از ۲ طریق در دستور کار قرار گرفت؛ اول، استفاده از مکانیسم ماشه، که این ابزار در اختیار کشورهای عضو برجام است که در حال حاضر فرانسه، انگلیس و آلمان پتانسیل و انگیزه استفاده از این مکانیسم را دارند. دوم، اعمال فشار از مسیر آژانس و با استفاده از «گزارش جامع و بهروز شده» شورای حکام است که تا ماه ژوئن (خرداد سال جاری) باید پیرامون موضوعات پادمانی باقیمانده میان ایران و آژانس از سوی مدیرکل آژانس ارائه شود.
مکانیسم ماشه؛ باجخواهی از ایران یا آمریکا؟
موضوع استفاده اروپاییها از مکانیسم ماشه در سالهای گذشته بارها و بارها مورد توجه قرار گرفته است و این کشورها به ویژه در سالهای اخیر سعی کردند از آن به عنوان ابزار فشار علیه ایران استفاده کنند، اما آیا استفاده از این مکانیسم به نفع اروپاست؟ در شرایط فعلی که اروپاییها بر سر اوکراین و ناتو با آمریکا در تنش هستند آیا مکانیسم ماشه صرفا ابزاری برای امتیاز گرفتن از ایران است یا از آمریکا هم میتوانند باجخواهی کنند؟
بسیاری از کارشناسان بر این نظرند که اروپاییها به لحاظ روانی و سیاسی تمایلی به استفاده از مکانیسم ماشه ندارند؛ چراکه با فعال کردن این ابزار در عمل، دستاورد دیپلماتیک و سیاسی که خودشان واضع آن بودند و به لحاظ هویتی و آرمانی یکی از دستاوردهای اتحادیه اروپا در حوزه سیاست خارجی محسوب میشود و از توافق برجام در سالهای بعد از خروج آمریکا از آن، به شدت حمایت کردند، از دست خواهد رفت و اتحادیه اروپا یک بار دیگر با این اتهام که هیچ دستاوردی در حوزه نقشآفرینیهای منطقهای و بینالمللی ندارد رو به رو خواهد شد. از این رو شاید اروپا از رفع تحریمها علیه ایران آن هم در شرایط فعلی اجرای برجام خشنود نباشد، اما از سویی نگران از دست دادن جایگاه سیاسی و بینالمللیاش در مقابل آمریکا و تلاش ۱۰ سالهاش برای حفظ برجام است.
در عین حال به نظر میآید سه کشور اروپایی بدشان نمیآید در شرایط تنش با آمریکا، موضوع استفاده از مکانیسم ماشه را وجهالمصالحه منافع خود در رابطه با اوکراین و ناتو قرار دهند، اما آیا آمریکا حاضر به خرید این امتیاز از اروپا در حالی که مذاکرات غیرمستقیم با ایران را آغاز کرده و گزینههای دیگر درباره ایران را روی میز دارد، میشود؟
ارجاع ایران به شورای امنیت؛ مسیر جایگزین مطمئن؟
سه کشور اروپایی و آمریکا مسیر شورای حکام و ارجاع پروندهای جدید درباره ایران به شورای امنیت را نیز مدتی است که دنبال میکنند که آن هم در تابستان سال جاری به موعد اجرا میرسد. در عین حال سه کشور اروپایی و آمریکا به خوبی میدانند در شرایطی که آمریکا با چین در جنگ تجاری و اقتصادی قرار دارد و اروپا با روسیه در جنگ تحریمها و از سویی ایران با هر ۲ کشور روسیه و چین در تعامل و هماهنگی کامل سیاسی و منطقهای قرار دارد، هرگونه قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت با تهدید وتو این ۲ کشور رو به رو خواهد شد.
بسیاری بر این نظرند که اروپا ترجیح میداد به جای استفاده از مکانیسم ماشه از مسیر شورای حکام علیه ایران اقدام کند و از این مسیر شرایط را برای تمدید قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران به نفع خود هموار سازد؛ چرا که در این صورت به عامل مرگ کامل برجام و کشیدن دستگاه تنفسی از آن، متهم نمیشد.
این در شرایطی است که نه اروپا و نه آمریکا در برخورد و سیاستشان با روسیه و چین در سه ماه گذشته تغییری ندادند و بر حفظ شرایط قبلی اصرار دارند، از این رو طبیعی است که در هر ۲ مسیر استفاده از مکانیسم ماشه و ارجاع پرونده پادمانی ایران به شورای امنیت، به شدت مردد هستند.
تمایل اروپا به امتیازگیری
با آغاز مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا با میانجیگری طرف عمانی، عملا نقش و جایگاه اروپا از بین رفته و شاید در آینده در صورت ادامه مذاکرات، اروپاییها در بخشی از روند، به مذاکرات اضافه شوند. از طرفی به نظر میآید اروپاییها در بحث استفاده از مکانیسم ماشه تمایل دارند از آن برای امتیازگیری چه از ایران و چه آمریکا استفاده کنند و همان طور که در بالا به آن اشاره شد آن را وجهالمصالحه منافع خود قرار دهند.
کنار گذاشتن اروپاییها از مذاکرات در این مقطع، منافع آمریکا و ایران را تامین کرد؛ ترامپ خواستار مذاکرات مستقیم با ایران و بدون میانجی بوده و هست و از سویی حضور اروپاییها که در موضوع اوکراین به شدت مواضعی خلاف مواضع ترامپ دارند، کندکننده روند بود. از نگاه ایران عدم حضور اروپاییها در حالی که با روسیه در تنش و درگیری هستند و نسبت به تعاملات ایران و روسیه در بخشهای دفاعی موضع سرسختانه دارند، مثبت ارزیابی میشود به علاوه که مذاکرات هستهای همواره ۲ طرف اصلی داشته است؛ ایران و آمریکا.
در عین حال باید گفت که نزدیکترین و اجرایی ترین تهدید علیه برنامه هستهای ایران، فعال کردن مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی است که از این منظر تعامل با کشورهای اروپایی ضروری است.
نیاز اروپا به همسویی با آمریکا
از طرفی اتحادیه اروپا به ویژه تروئیکای اروپایی بعد از ماجرای دیدار زلنسکی با ترامپ در واتیکان، نشان داد که هنوز تمایل و تصمیم جدی به خروج از چتر امنیتی و سیاسی آمریکا ندارد، از این رو در بحث فعال کردن مکانیسم ماشه همچنان نیاز دارند با آمریکا همسو و همراه باشند. با توجه به شرایط روابط اروپا و آمریکا و کنار گذاشتن آنها از مذاکرات هستهای که سالها هدایت آن را برعهده داشتند، بعید نیست اروپا در کنار اسرائیل بازی دوگانهای را علیه مذاکرات انجام دهد.
بنابراین، شاید مهمترین استراتژی ایران در شرایط فعلی و پیش رو، ادامه مذاکرات با آمریکا و آرام نگه داشتن فضای سیاسی و امنیتی در سطح ملی و منطقهای است. با پیگیری مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، اما دخالتها و اعمال نفوذها ممکن است تاثیر منفی داشته باشند و قطار مذاکرات را از ریل خارج کنند.