به گزارش همشهری آنلاین، اسفند ۱۴۰۲ مأموران پلیس از قتل مرد جوانی در خانهاش با خبر شدند. در اولین گام از تحقیقات، مأموران به سراغ همسایههای مقتول رفتند.
- عاشق اینستاگرامی دختر جوان را تا پای مرگ برد | کشف پیکر نیمهجان دختر توسط یک چوپان و سگش
- سلاخی زن ۲۱ ساله به دست شوهرش | مرد همسرکش رگ خود را زد
همسایهای که قاتل را دیده بود
یکی از آنها گفت: من صدای درگیری شنیدم. وقتی از خانه خارج شدم، پسر جوانی را دیدم که با لباسهای خونی از خانه مقتول خارج شد.
مأموران بلافاصله به سراغ شیوا همسر مقتول رفتند که وی گفت: با همسرم اختلاف داشتم و مدام دعوا میکردیم چون متوجه شده بودم که به من خیانت میکند. روز قبل از این حادثه با حالت قهر خانه را ترک کردم و به خانه پدرم رفتم.
در ادامه بررسیها مشخص شد پسر جوانی که با لباسهای خونی از خانه مقتول فرار کرده، برادرزن او بوده است. بنابراین پلیس وی را بازداشت کرد و متهم در بازجوییها به درگیری و قتل شوهرخواهرش اعتراف کرد.
باید به من میگفتند، نه اینکه با چاقو جانش را بگیرند
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای این جلسه پدر مقتول از طرف خودش و همسر و ۲ نوه صغیرش درخواست قصاص کرد و گفت: پسر من هر مشکلی داشت باید به من میگفتند و موضوع را با صحبت حل و فصل میکردیم، نه اینکه با چاقو جانش را بگیرند. ما به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و متهم باید قصاص شود.
سراغ شوهرخواهرم رفتم تا با او صحبت کنم اما...
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: خواهرم بارها با چشم گریان به خانه پدرم آمد و از همسرش شکایت داشت و نمیخواست دیگر با او زندگی کند. خواهرم میگفت او با زن دیگری ارتباط برقرار کرده است. البته هر بار با وساطت بزرگترها آنها آشتی میکردند تا اینکه شب قبل از حادثه شیوا دوباره به خانهمان آمد و گفت از دست کارهای شوهرش خسته شده است.
وی ادامه داد: از دیدن خواهرم در آن حالت و گریههایش خیلی ناراحت شدم. چون مشروب خورده بودم حال طبیعی نداشتم. به سراغ شوهرخواهرم رفتم تا با او صحبت کنم. اما وقتی به آنجا رسیدم، جر و بحثمان شد. به آشپزخانه رفتم تا آب بخورم که یکباره چشمم به چاقویی لبه پنجره افتاد، آن را برداشتم و نمیدانم چه شد که او را زدم. اما حالا اعتراف میکنم که اشتباه کردم و پشیمان هستم و از اولیای دم میخواهم مرا ببخشند.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.