وضعیت فعلی نشان میدهد همکاریهای ایران و چین در حوزه انرژی خورشیدی عمدتا بر امضای تفاهمنامهها و پروژههای نمادین، متمرکز بودهاست. شرکتهای چینی اگرچه حضور فنی و مالی دارند، اما نقش صنایع ایرانی بهعنوان مالکان و بهرهبرداران اصلی کمرنگ است؛ این در حالی است که صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان و پتروشیمی میتوانند با نصب نیروگاههای خورشیدی، هم برق موردنیاز خود را تامین کنند و این یعنی کاهش مصرف یارانه انرژی و هم با توسعه پایدار تولید، ایجاد ثروت، درآمد و یارانه جهت مصرفکننده نهایی کنند. این رویکرد سه فایده عمده دارد: کاهش فشار مالی بر دولت از طریق کاهش یارانه انرژی، ایجاد درآمد پایدار برای صنایع و حفظ محیطزیست با کاهش آلایندگی و توسعه متوازن صنایع تولید انرژی در کشور.
طرح رفع فوری ناترازی انرژی برق با نیروگاههای خورشیدی میتواند بهعنوان یک اقدام شگفتانگیز در راستای اتحاد ملی برای ایران عمل خواهد کرد. این ابتکار نیازمند همکاری تمامی ذینفعان اعم از طراحان، مشاوران، ناظران، تامینکنندگان، بازرگانان، پیمانکاران، صنایع، سرمایهگذاران، دولت، بانکها و در واقع، تمام ملت است.
سریعترین و پایدارترین توسعه اقتصادی از طریق واردات یکپارچه پنلهای خورشیدی، اینورترها، ترانسفورماتورهای با ولتاژ بالا و سازههای پیگیری از چین امکانپذیر است. این رویکرد هزینهها را کاهش میدهد و سرعت و کیفیت را افزایش میدهد، درحالیکه با حداقل هزینه ارزی و تمرکز بیشتر همراه است. هدف این طرح توانمندسازی بخشخصوصی و تقویت تولید داخلی است. تیمهای مهندسی ایرانی مسوول طراحی، مشاوره و نظارت خواهند بود. تامینکنندگان محلی کابلها، پنلها، سازههای ثابت و دیگر اجزای ضروری را تامین خواهند کرد. پیمانکاران خورشیدی، بههمراه کسانی که مدیریت پست برق و خطوط انتقال را بر عهده دارند، بهطور فعال در این تلاش شرکت خواهند کرد. در این حالت برای صنایع با بهرهمندی از این فرصت، مزیتهای رقابتی فوقالذکر با رشد اقتصادی پایدار همراه خواهد بود.
برای تحقق این چشمانداز، نیازمند تغییرنگرش اساسی هستیم. صنایع باید از مصرفکننده صرف به تولیدکننده-مصرفکننده تبدیل شوند. این تحول با مدل مشارکتی جدیدی قابلدستیابی است که در آن صنایع با نظارت بانکهای عامل در ازای دریافت تضامین معتبر، به سرمایهگذاران اصلی نیروگاههای خورشیدی تبدیل میشوند و عملا بازوی مطمئن دولت در پیشبرد و نگهداری از پروژههای خورشیدی باشند. در اینصورت پیشبرد متمرکز این طرح در سایه رفع ناترازی انرژی، منجر به تولید و صرفهجویی ثروتها و درآمدهای ملی میشود.
نقش شرکتهای چینی در این میان باید از پیمانکاری صرف به انتقال فناوری و تشکیل کنسرسیومهای مشترک با شرکتهای ایرانی با مدیریت اجرایی و مالکیت صنایع بزرگ و انرژی بر، ارتقا یابد. تجربه موفق کشورهایی مانند هند که با برنامه «تولید پراکنده» به ۴۰ گیگاوات نیروگاه خورشیدی دستیافتهاند، نشان میدهد این مسیر کاملا عملیاتی است.
دولت بهعنوان تسهیلگر میتواند با چهار اقدام کلیدی این تحول را سرعت بخشد: اول تامین مالی پروژهها با نازلترین قیمتها و بیشترین کیفیت کنترل شده همراه با دریافت تضامین لازم از صنایع به نفع بانکهای عامل پروژه، دوم تصویب تعرفههای تشویقی برای فروش برق مازاد، سوم اعطای معافیتهای مالیاتی به صنایع پیشرو و چهارم تسهیل همکاریهای فناورانه با چین. تشکیل کمیته مشترک ایران و چین با حضور وزارت نیرو، صنایع بزرگ و شرکتهای چینی میتواند گام اول این همکاری باشد. ایران با داشتن ۳۰۰ روز آفتابی در سال، از بهترین پتانسیلهای جهان برای انرژی خورشیدی برخوردار است. وقت آن رسیدهاست بهجای تمرکز صرف بر روابط دوجانبه، صنایع را به بازیگران اصلی تحول انرژی کشور تبدیل کنیم.
آفتاب سوزان ایران که همواره چالشی برای کشاورزان و شهروندان بوده، امروز میتواند به موهبتی بینظیر برای صنعت و اقتصاد کشور تبدیل شود. در شرایطی که بحران ناترازی انرژی سالانه هزارانمیلیاردتومان به اقتصاد کشور فشار وارد میکند، صنایع بزرگ ایران این فرصت را دارند که از مصرفکننده صرف انرژی به تولیدکننده-مصرفکننده و حتی صادرکننده انرژی تبدیل شوند. این تحول میتواند پنج گره بزرگ اقتصاد کشور را یکجا بگشاید: کاهش فشار مالی بر دولت، ایجاد درآمد پایدار برای صنایع، توسعه اقتصادی مراکز صنعتی با نظارت بانکها، حفظ محیطزیست و تمرکز سرمایههای ارزی در صنایع ارزآور.
صنایعی مانند فولاد، مس، آلومینیوم، سیمان و پتروشیمی که تا دیروز بهعنوان مصرفکنندگان عمده انرژی شناخته میشدند، امروز میتوانند با نصب نیروگاههای خورشیدی و هم در صورت گشایشهای اقتصادی آتی، به صادرکنندگان انرژی پاک تبدیل شوند. این رویکرد هوشمندانه میتواند سرمایههای ارزی کشور را بهجای مصرف صرف در بخش انرژی، در اختیار صنایع ارزآور قرار دهد یا برای توسعه صادرات انرژی تجدیدپذیر مورداستفاده قرار گیرد؛ در واقع فرصت تامین مالی خارجی برای صنایع ارزآور و همچنین تامین مالی صندوق توسعه برای این صنایع و صادرات انرژی، تراز نقدی ارزی پروژه را با بازگشت سرمایه و ایجاد ثروت، قطعی میسازد. همچنین این رویکرد فرصت مناسب ملی برای عملکرد دقیق و درست بانکها بهعنوان یک نهاد مالی در اقتصاد است.
همکاری با چین در این حوزه نیازمند تحولی اساسی از تفاهمنامههای نمایشی به مشارکتهای عملیاتی است. شرکتهای چینی باید از حالت پیمانکار صرف خارجشده و به شریکی فناورانه تبدیل شوند. تشکیل کنسرسیومهای مشترک با سهم واقعی برای صنایع ایرانی میتواند این همکاری را به سطح جدیدی ارتقا دهد و زمینه انتقال فناوری و دانش فنی را فراهم کند. حتی لازم است که صنایع نقشی سازنده، واقعی و مشارکتی با وزارت نیرو داشتهباشند.
برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته، ایجاد بورس تخصصی انرژیهای تجدیدپذیر با انواع سرمایهگذاریهای متنوع، طراحی نظام امتیازدهی شفاف و نظارت مستمر نهادهای ناظر مستقل ضروری است. این سازوکارها میتواند فضای رقابتی سالمی ایجاد کند که در آن بهترین طرحها با شفافیت کامل انتخاب شوند و سرمایههای ارزی بهصورت هدفمند در اختیار صنایع قرار گیرد. این مسیر مستقلی برای آزادسازی انرژی مصرفی صنعتی، معدنی، تجاری، اداری و حتی در ادامه مسکونی خواهد بود. همچنین بازارهای منطقه مانند عراق و پاکستان با نیاز فزاینده به انرژی، فرصت بینظیری برای تبدیل ایران به صادرکننده اصلی انرژی پاک در منطقه هستند. این ظرفیت میتواند در صورت گشایشهای اقتصادی، به یکی از منابع اصلی درآمد ارزی کشور تبدیل شود.
در نهایت، فرصت لازم و حتی بسیار کافی برای رفع ناترازی ملی انرژی برق با برنامه کوتاهمدت وجود دارد. این امر نیازمند رویکرد توسعه پایدار اقتصادی، جهادی و دانشبنیان است که باید با لحاظ منافع همه مردم محقق شود. توسعه نیروگاههای خورشیدی میتواند یکی از کلیدهای اصلی برای دستیابی به این هدف باشد و با استفاده از ظرفیتهای داخلی و همکاری بخشخصوصی و دولتی، میتوان شاهد تغییرات مثبت در زمینه تامین انرژی کشور بود. این طرح نیازمند همکاری تمامی ذینفعان(طراحان، مشاوران، تامینکنندگان، پیمانکاران، دولت و بانکها) است تا بتوان از قدرت خورشید بهره گرفت و آیندهای روشنتر برای کشور ساخت؛ در واقع باید دست در دست هم برای تحقق این هدف ملی، تلاش کرد!
امروز در آستانه تصمیمی تاریخی قرار داریم؛ انتخاب بین ادامه وضع موجود با الگوهای ناکارآمد گذشته یا جسارت در ایجاد تحولی بنیادین با محوریت صنایع کشور که هم میتواند مشکل انرژی داخلی را حل کند و هم در صورت فراهمشدن شرایط، به منبعی برای درآمد ارزی تبدیل شود. پاسخ این انتخاب در عملکرد امروز ما نهفته است. باید از توسعه ارتباطات خاص داخلی با هدف بهرهمندی نادرست از منابع عمومی و بهرهوری ناعادلانه فرصتطلبها جلوگیری کرد. فناوری آماده است، صنایع مشتاقند و بازارهای منطقه چشمبهراه. تنها نیازمند ارادهای جمعی با پیگیریهای لازم پس از آن، برای نوشتن فصل جدیدی در تاریخ انرژی کشور هستیم، فصلی که در آن صنایع ایران نهتنها مصرفکننده انرژی نیستند، بلکه به بازیگران این ثروت خورشیدی تبدیل میشوند.