دلنوشته آردا؛ آرزوهای بزرگ مسی ترکیه!

برترین‌ها جمعه 19 اردیبهشت 1404 - 12:12
آردا گولر، بازیکن ترک رئال مادرید، در نامه‌ای احساسی دوران حضورش در این تیم اسپانیایی را مرور کرده و آرزوی بزرگش را هم اعلام کرد.

ورزش سه: آردا گولر در نامه‌ای بلند به پلیرز تریبیون از زندگی خود سخن گفته و به‌ویژه روی دوران حضورش در رئال مادرید تأکید کرده است. این هافبک ترک با صراحت درباره احساساتش از پیوستن به این باشگاه، چگونگی انجام این انتقال و روند سازگاری‌اش صحبت کرده است. متن نامه بلند گولر را می‌خوانید:

امضای قرارداد با رئال مادرید

e41xe4sx3

پیشنهادهای انتقال از دیگر باشگاه‌ها مدام می‌رسید، اما نمی‌خواستم چیزی بشنوم، مگر اینکه واقعاً انگیزه‌ام را بالا ببرد. سپس در ژوئن، پدرم گفت باید تماس بگیرد و درباره پیشنهادی جدید صحبت کند. او گفت این پیشنهاد از رئال مادرید است. برایم غیرواقعی به نظر می‌رسید که این اتفاق این‌قدر سریع رخ دهد. آن تابستان، من و پدرم گفت‌وگوهای طولانی درباره این داشتیم که آیا برای ترک زودهنگام آماده‌ام یا خیر. حقیقت این است که تصمیم‌گیری بسیار سخت بود، چون پیشنهادهای زیادی داشتیم و انتخاب برایم دشوار بود.

نقش کلیدی کارلو آنچلوتی

4d7e5ac3-8b3f-429c-97dc-0db3a789459c

تماس ویدیویی با آقای کارلو آنچلوتی داشتم. هرگز لحظه‌ای را که شماره‌اش روی صفحه نمایش ظاهر شد و ویدیو در حال بارگذاری بود، فراموش نمی‌کنم. او هم در تعطیلات بود. لحظه‌ای چنان غیرواقعی که جزئیاتش را به‌سختی به یاد می‌آورم اما فکر می‌کنم او یک پیراهن هاوایی پوشیده بود، عینک آفتابی داشت و شاید حتی سیگار برگ در دستش بود. او به من گفت:«آردا، اینجا آینده درخشانی داری. شاید سال اول نه اما فرصت‌هایی خواهی داشت. وقتی مودریچ و کروس بیش از حد پیر شوند، می‌توانیم تو را در خط هافبک قرار دهیم.» سپس گفت:«آردا، به من قول بده به مادرید می‌آیی. قول بده، قول بده، قول بده.» گفتم: «البته، قربان.» او گفت:«به‌زودی صحبت می‌کنیم. حالا واقعاً باید با همسرم بروم.» وقتی تماس تمام شد، به پدرم نگاه کردم و توافق کردیم که اگر قرار است کاری انجام دهیم، باید بزرگ باشد!

مراسم معارفه در رئال مادرید

cqk0ibg20

وقتی به‌عنوان بازیکن رئال مادرید معرفی می‌شوی، مثل مراسم عروسی است. قراردادت برای شش سال است اما ایده این است که برای همیشه بمانی. کنار والدینم نشسته بودم و وقتی مادرم شروع به گریه کرد، اشک‌هایش را پاک کردم و گونه‌اش را بوسیدم. ما برای بودن در اینجا خیلی چیزها را فدا کرده بودیم و حالا رویایمان به حقیقت پیوسته بود. آن‌قدر فقیر بودم که نمی‌توانستم در پلی‌استیشن نقش الکس هانتر(شخصیت خیالی در سری بازی‌های فیفا) را بازی کنم، پس باید واقعاً خود او می‌شدم!

رابطه با آنچلوتی

zgni4bwy6

از همان ابتدا، آنچلوتی برایم مثل یک پدر شد، اما بامزه بود چون بیشتر با من شوخی می‌کرد و من هنوز بچه‌ای با چشمان پر از شگفتی بودم که سعی می‌کرد با حضور در بزرگ‌ترین باشگاه جهان کنار بیاید. هیچ‌وقت نمی‌دانستم آنچلوتی جدی است یا نه، باور می‌کنید؟

ورود به رختکن

3b970e87-d757-4260-8fe3-a6bc0da5b87a

وقتی وارد تیم شدم، فهمیدم آلابا و رودیگر کمی ترکی بلد هستند. آن‌ها در برلین و وین با مهاجران ترک بزرگ شده‌اند و آلابا طرفدار پرشور گالاتاسرای است. کورتوا با آردا توران بازی کرده، پس چند کلمه می‌داند... خب، اما عجیب بود، چون در ترکیه به بزرگ‌ترها با احترام خطاب می‌کنیم. ما می‌گوییم «آبی»، که به معنای واقعی «برادر بزرگ‌تر» است. این در فرهنگ ما جا افتاده. نمی‌توانستم به مودریچ فقط «لوکا» صدا کنم. او می‌توانست پدرم باشد. پس گفتم: «سلام، لوکا آبی.» بعد... آلابا و رودیگر فکر کردند «آبی» برای همه است، حتی برای من. شروع کردند به سلام کردن با «صبح بخیر، آبی.» این اسم ماندگار شد و حالا دیگر برای تغییرش دیر است. حالا من رسماً «آردا آبی»ام، جوان‌ترین برادر بزرگ‌تر رختکن!

مودریچ، راهنمای گولر

373478

معمولاً حس می‌کنی وقتی گلی عالی می‌زنی یا پاسی سرنوشت‌ساز می‌دهی، شاهکار کرده‌ای. برای من، این لحظه دقیقاً وقتی بود که یک ضربه آزاد به نفع ما، از خارج محوطه جریمه، به دست آمد و من روی نیمکت بودم. مودریچ به من نگاه کرد و گفت:«آردا، این برای تو عالی می‌شد.» این جزئیات کوچک خیلی معنادار هستند. اخیراً در بازی دیگری، در نیمه اول که عقب بودیم، مودریچ به من گفت:«آماده شو، باید وارد زمین شی.» او یک اسطوره است، یکی از بهترین هافبک‌های تاریخ که حالا به من اعتماد داشت تا بازی را برگردانم. عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم.

تجربه نیمکت‌نشینی

fbl-eur-c1-real-madrid-braga-1170x780

نشستن روی نیمکت موقعیت آسانی نیست. وقتی لیگ قهرمانان را بردیم، حس نکردم که لیاقت بالا بردن جام را دارم، چون در زمین کمک زیادی نکرده بودم. به همین دلیل وقتی آنچلوتی در ورزشگاه سیبلس میکروفن را به من داد، خیلی خجالت کشیدم. اصلاً برنامه‌ای برای بالا رفتن روی سقف اتوبوس نداشتم، چون خیلی خسته بودم.

یادم است دو دوست به من پیام دادند: «کجایی؟ نمی‌توانیم او را ببینیم.» من پایین بودم و با کروس و مودریچ حرف می‌زدم. مودریچ از من پرسید آیا مورینیو قرار است مربی فنرباغچه شود. دوستانم گفتند:«دیوانه شدی؟ تازه لیگ قهرمانان بردی! برو بالا و جشن بگیر!» اما من این‌طور هستم. بردن یک جام برایم کافی نیست. باید حس کنم لیاقتش را داشتم.

آرزوهای آینده در رئال مادرید

thumbs_b_c_3ba329d43dbf4f39f2920ae5e9375fcd

اوایل امسال 20 ساله شدم. هنوز رویاهای زیادی در دفترچه‌ام دارم. می‌خواهم بازیکن مهمی برای رئال مادرید شوم. می‌خواهم آن لیگ قهرمانان را ببرم. همچنین دوست دارم شماره 10 این باشگاه را بپوشم.

رویای گولر برای ترکیه

thumbs_b_c_de4b36f2744445329eaa8247cb1d06f6

بیش از همه، می‌خواهم راه را برای نسل جدیدی از بازیکنان ترک هموار کنم. می‌دانم امید بزرگ فوتبال ترکیه‌ام اما نمی‌خواهم تنها باشم. می‌خواهم در را برای همه باز کنم.

منبع خبر "برترین‌ها" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.