در روزهای گذشته و در آستانهی ازسرگیری احتمالی مذاکرات میان ایران و ایالات متحده، خبرهایی منتشر شده که از تمایل دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای استفاده رسمی از واژهی جعلی «خلیج عربی» بهجای «خلیج فارس» حکایت دارد. این خبر، اگرچه از سوی برخی منابع نزدیک به او تکذیب یا تعدیل شد، اما بازتابهای گستردهای در افکار عمومی ایران و منطقه بر جای گذاشت.
در نگاه نخست، این اقدام ممکن است صرفاً یک مانور رسانهای یا تاکتیک ارتباطی تلقی شود؛ اما واقعیت آن است که چنین تحرکی، دارای بار روانی، دیپلماتیک و تاریخی بسیار سنگینی است و در شرایط حساس فعلی میتواند به عاملی تنشزا و حتی تعیینکننده در سرنوشت گفتگوهای پیشرو تبدیل شود.
تحریک هدفمند، با نیت چانهزنی؟
تحلیلگران نزدیک به ترامپ او را فردی میدانند که سیاست خارجی را بیش از آنکه بر مبنای قواعد سنتی دیپلماسی هدایت کند، به چشم یک معاملهگر حرفهای نگاه میکند؛ معاملهگری که بهجای ایجاد بستر سازنده، ابتدا با ایجاد بحران مصنوعی یا بر هم زدن تعادل روانی طرف مقابل، سطح چانهزنی را تغییر میدهد. در این چارچوب، مطرحکردن عباراتی حساسیتبرانگیز مانند تغییر نام خلیج فارس، نه از سر جهل، بلکه آگاهانه و به نیت برهمزدن تمرکز مذاکرهکننده ایرانی انجام میگیرد.
اما مسئله فقط سیاست نیست؛ اینجا پای «هویت» در میان است
آنچه طراحان این بازی محاسبه نکردهاند، عمق حساسیت ایرانیان به نمادهای هویتی و تاریخیشان است. خلیج فارس، نه صرفاً یک نام جغرافیایی، بلکه بخشی از هویت تاریخی، غرور ملی و میراث فرهنگی ایرانیان است. این حساسیت فراتر از خطوط جناحی و سیاسی در کشور عمل میکند و بارها نشان داده که میتواند انسجام اجتماعی را در کمزمانترین فرصت ممکن ایجاد کند.
تجربههای تاریخی: هشدارهایی برای محاسبهگران اشتباه
قدرتهای خارجی بارها در تاریخ معاصر ایران، از کودتای ۲۸ مرداد گرفته تا تحریکات منجر به انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و ترور سردار سلیمانی، واقعیت پیچیده و خاص روانشناسی جامعه ایرانی را نادیده گرفتهاند. نتیجه، در اغلب موارد، بر خلاف پیشبینیهای آنان و با هزینههای سنگین همراه بوده است.
اکنون نیز، اگر این اقدام تحریکآمیز با بیتوجهی یا لجاجت ادامه پیدا کند، نتایج محتمل آن صرفاً محدود به واکنشهای دیپلماتیک یا رسانهای نخواهد بود، بلکه میتواند منجر به:
تضعیف یا شکست روند مذاکرات؛
افزایش تنش در خلیج فارس و منطقه؛
انسجام کمسابقهی داخلی در ایران؛
موضعگیریهای صریحتر از سوی نهادهای فرهنگی و تاریخی جهان؛
و آسیب جدی به اعتبار بینالمللی آمریکا در افکار عمومی جهانی شود.
سیاست با ملتها بازی نمیکند، آنچه سیاستگذاران آمریکایی و بهویژه ترامپ، باید درک کنند، این است که سیاست با «منافع» بازی میکند، اما هویت ملل، خط قرمزهایی دارد که ورود به آنها، قواعد بازی را تغییر میدهد.
خلیج فارس، در طول هزاران سال تاریخ ثبتشده، همیشه با همین نام شناخته شده و هم در منابع غربی و هم در اسناد بینالمللی تثبیت شده است. تلاش برای تحریف این نام، صرفنظر از نتیجهی نهایی مذاکرات، به یک خودزنی دیپلماتیک و راهبردی میماند.
در نهایت اگر این تحریک، یک «تله روانی» برای ایران طراحی شده، بهنظر میرسد این بار خودِ طراح در تله افتاده است. چنین حرکتی نه تنها موجب ضعف موقعیت ایران در مذاکره نمیشود، بلکه میتواند با انسجام عمومی و حمایت منطقهای، موقعیت تهران را تقویت کند.
ایران، با تجربههای سنگین تاریخی و سرمایهای عمیق در غرور ملی، این تهدید را به فرصت بدل خواهد کرد؛ مشروط بر آنکه از موضعی منطقی، مقتدر و با اتکا به اصول روشن دیپلماسی، به آن پاسخ دهد.
۳۱۱۳۱۱