به گزارش همشهری آنلاین، تابستان سال ۱۴۰۳ گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد. بلافاصله مأموران به محل درگیری در ملارد اعزام شدند. پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که جوانی به نام خسرو با ضربات متعدد چاقو مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
مقتول خودش را ایرانی جا زده بود
با مرگ خسرو تحقیقات برای شناسایی عامل قتل آغاز شد. کارآگاهان با حضور در محل جنایت دریافتند که آنجا چند سالی است به عنوان پاتوق معتادان شناخته میشود و ۸ معتاد هم شاهد درگیری بودهاند.
در تحقیقات بعدی معلوم شد عامل قتل مردی به نام شاهرخ بوده است و مقتول نیز افغانی بوده اما اسم خود را به خسرو تغییر داده و مدعی شده که ایرانی است.
با تجمیع اطلاعات، شاهرخ ۲ ماه بعد ردیابی و بازداشت شد. وی بعد از دستگیری به درگیری با مقتول اعتراف کرد.با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
قتل پسرم باعث مرگ شوهرم و پسر دیگرم شد
در ابتدای جلسه مادر مقتول به جایگاه رفت و گفت: «متهم ۶ ضربه چاقو به پسرم زده و این نشان میدهد که او فقط میخواسته پسرم را به قتل برساند. چند هفته بعد از این حادثه پسر دیگرم به خاطر مرگ برادرش سکته مغزی کرد و فوت شد.
وی افزود: چند ماه قبل نیز همسرم از دنیا رفت و حالا من ماندم و یک دختر که غیر از او هیچکس را ندارم. متهم زندگیام را نابود کرد و تنها درخواستم قصاص است.»
مقتول ادعا میکرد سرقفلی آنجا را دارد
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: «من مواد مخدر میفروختم. روز حادثه به پاتوق معتادان رفته بودم تا مواد بفروشم که خسرو جلویم را گرفت و مانع کارم شد. او مدعی بود ماهانه ۱۵ میلیون تومان رشوه میدهد و سرقفلی آن مکان مال اوست.
وی ادامه داد: ابتدا توجهی نکردم اما به یکباره او شالی را دور گردنم انداخت و گفت امروز تو را خفه میکنم. خواستم فرار کنم که جفت پا زد و روی زمین افتادم تا بلند شدم با پشت چاقو ضربهای به پیشانی و بینیام زد که چشمانم سیاهی رفت. بعد هم چاقو از دستش افتاد و من آن را پرتاب کردم که به پهلویش خورد و من هم فرار کردم.»
من فقط یک ضربه چاقو زدم
قاضی از متهم پرسید: «اتهام قتل عمد را قبول داری؟»
شاهرخ جواب داد: «نه. من کلاً یک ضربه چاقو آن هم از فاصله یک متری به او زدم و نمیدانم که ۵ ضربه دیگر را چه کسی به او زده است. من ماههاست که در زندانم، همسرم چند سال قبل فوت کرده و فرزندانم حالا بدون من آواره شدهاند.»
پسرم در کار چاپ پارچه بود، نه خفتگیر و موادفروش
در این هنگام مادر مقتول به نشانه اعتراض گفت: «در روز بازسازی صحنه قتل، متهم به زدن ۶ ضربه اعتراف کرده و حالا هم به دروغ میگوید که پسرم خفتگیر و مواد فروش بوده در حالی که او در کار چاپ پارچه بود و اصلاً خلاف نمیکرد.»
پس از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: «موکلم از همان ابتدا تأکید کرده که یک ضربه چاقو بیشتر به مقتول نزده و منکر زدن ضربات دیگر بوده که آن ضربه هم کشنده نبوده است.»با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.