مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا اخیرا مدعی شده که تنها کشورهایی در جهان کار غنیسازی اورانیوم را انجام میدهند که به سلاح هستهای دسترسی دارند. او اصرار دارد که ایران به کلی از غنیسازی اورانیوم دست بکشد و برای تامین سوخت رآکتورهای هستهای یا استفادههای صلحآمیز دیگر، اورانیوم غنیشده را از خارج وارد کند.
به گزارش بی بی سی؛ گویی ۲۳ سال مناقشه دیپلماتیک بر سر برنامه هستهای ایران ناگهان به نقطه صفر بازگشته است، چرا که ایران اصرار دارد به غنیسازی اورانیوم ادامه بدهد و این کار را «حق مسلم» خود میداند. مقامهای ایرانی بیش از دو دهه است که میگویند چنین کاری بر اساس قوانین بینالمللی مجاز است و این حق نباید از ایران سلب شود.
و البته ادعای وزیر خارجه آمریکا نیز صحت ندارد. در حال حاضر چندین کشور جهان که نه به سلاح هستهای دسترسی دارند و نه برنامه ساخت بمب اتمی دارند، به شکل گسترده و در مواردی بسیار پیشرفته، برای مصارفی مانند تامین سوخت نیروگاههایشان، اورانیوم را غنی میکنند. حتی برخی کشورها مانند آلمان و هلند، بخشی از اورانیوم غنیشدهشان را صادر میکنند و از این راه درآمد نیز دارند.
در واقع پافشاری بر اینکه ایران نباید اورانیوم را غنی کند، نه تنها ارتباطی به قوانین بینالمللی در این زمینه ندارد، بلکه برخلاف یکی از مواد «پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای» یا «انپیتی» نیز است.
در ماده سوم از بند سوم این پیمان آمده است که اقدامات ضروری برای جلوگیری از ساخت سلاح هستهای، نباید «مانع توسعه اقتصادی و رشد فناوری» امضاکنندگان این پیمان در حوزه مصارف صلحآمیز شود. در این پیمان همچنین تاکید شده که در اجرای آن نباید بین کشورها «هیچ گونه تبعیضی» برقرار باشد.
اما در عین حال در پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای، هیچ اشارهای به میزان قابل قبول غنی کردن اورانیوم یا حتی جزئیاتی مانند غنی کردن اورانیوم نیست. در عوض در این پیمان تاکید شده که تمامی کشورها برای استفاده صلحآمیز هستهای باید با آژانس بینالمللی انرژی اتمی مذاکره کنند و در چارچوب توافقی بر سر یک چارچوب نظارتی، برنامه هستهای خود را پی بگیرند.
نگاهی به کشورهایی که در حال حاضر بدون داشتن برنامه ساخت سلاح، غنیسازی اورانیوم انجام میدهند نشان میدهد که اگرچه در بسیاری از این برنامهها شفافیت حرف اول را میزند، اما حتی پنهانکاری از آژانس و توسعه مخفیانه برنامه هستهای و غنیسازی اورانیوم (بدون برنامهای برای ساخت سلاح هستهای)، بیسابقه نیست. در عوض آنچه در تمامی این کشورها مشترک است، وضعیت رابطه آنها با غرب و به ویژه ایالات متحده است.
در حال حاضر، مهمترین نمونههای کشورهایی که تنها برای مصارف صلحآمیز دست به غنیسازی اورانیوم میزنند، کشورهایی هستند که در زمان توسعه برنامه هستهای، از دوستان آمریکا در سطح بینالمللی بودند و در مواردی حتی بدون امضای پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای، از همکاریهای هستهای کشورهای غربی بهرهمند شدند.
تصویری از متخصصان آمریکایی در سائوپائولو (برزیل) در حال تشریح مدل طراحی یک رآکتور اتمی در سال ۱۹۵۶
سابقه برنامه هستهای برزیل به دهه ۱۹۶۰ میلادی باز میگردد که این کشور سرمایهگذاری برای ساخت رآکتور هستهای را آغاز کرد و در این زمینه به موفقیتهایی هم دست پیدا کرد. بعد از کودتای نظامیان در سال ۱۹۶۴ و آغاز دوران طولانی دیکتاتوری نظامی، ارتش برزیل نیز به توسعه برنامه هستهای علاقهمند بود. ضمن اینکه رژیم دیکتاتوری برزیل از حمایت آمریکا نیز برخوردار بود و به همین دلیل، برنامه هستهای این کشور با همکاری واشنگتن پی گرفته شد.
اما ساخت بمب هستهای توسط هند در سال ۱۹۷۴ موجب شد تا آمریکا از سطح همکاریها بکاهد. با این حال نظامیان برزیلی کوتاه نیامدند و سال ۱۹۷۵ یک قرارداد بزرگ برای انتقال دانش و فناوری هستهای با آلمان غربی امضا کردند. این در حالی بود که برزیل هنوز پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را امضا نکرده بود، اما آلمان غربی یکی از امضاکنندگان این پیمان بود.
استدلال برزیل این بود که پیمان انپیتی ناعادلانه است و در آن، کشورهای امضاکننده از موقعیتی برابر برخوردار نیستند؛ وضعیتی که برخی آن را «آپارتاید هستهای» میخواندند چرا که بر اساس این پیمان، تنها کشورهایی که قبل از اول ژانویه سال ۱۹۶۷ موفق شده بودند به سلاح هستهای دست یابند، اجازه داشتند که همچنان سلاح هستهای داشته باشند.
با اوج گرفتن بحران هستهای برزیل، مذاکراتی برای حل و فصل مساله آغاز شد و در نهایت، آژانس بینالمللی انرژی هستهای با برزیل و آلمان غربی به توافقی دست پیدا کرد تا بر برنامه هستهای برزیل نظارت کند. برنامه انتقال رآکتور و ساخت تاسیسات هستهای برزیل به شکل علنی - هر چند بسیار کند و تا اندازهای ناکارآمد - آغاز شد.
تا اینکه در سال ۱۹۸۵ سرانجام حکومت نظامی برزیل به پایان رسید و بار دیگر در این کشور غیرنظامیان به قدرت بازگشتند. دو سال بعد ژوزه سارنی، رئیسجمهور وقت برزیل اعلام کرد که این کشور، به موازات برنامه هستهای علنی، یک برنامه هستهای مخفی نیز داشته و موفق شده از طریق طراحی بومی به غنیسازی اورانیوم دست بزند.
بر اساس اطلاعاتی که منتشر شد روشن شد که نظامیان برزیلی از سال ۱۹۷۸ و به شکلی محرمانه و تحت نظارت سختگیرانه، یک برنامه هستهای جداگانه راهاندازی کرده بودند و در تمامی آن سالها از طریق بازار سیاه به دنبال دستیابی به فناوری غنیسازی اورانیوم بودند.
اما ژوزه سارنی نه تنها فعالیتهای موازی هستهای را متوقف نکرد بلکه برزیل تا سال ۱۹۹۸ حاضر نبود پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را امضا کند.
برزیل دو نیروگاه اتمی دارد و در حال ساختن سومین نیروگاه است
در عوض برزیلیها برای جلوگیری از دامن زدن به رقابت تسلیحات هستهای در آمریکای جنوبی به مذاکراتی مستقل با آرژانتین روی آوردند. در اوایل دهه ۹۰ میلادی، در پی توافقی تاریخی بین این دو کشور سازمانی به نام «آژانس برزیلی-آرژانتینی برای حسابرسی و کنترل مواد هستهای» یا «ABACC» تاسیس شد که بر برنامه هستهای هر دو کشور نظارت میکرد.
در این دوران نخستین نیروگاه هستهای برزیل به شکل کامل در حال فعالیت بود و این کشور در حال ساخت دومین نیروگاه خود بود. این نیروگاه در سال ۲۰۰۱ به بهرهبرداری رسید و برزیل اعلام کرد که تا سال ۲۰۰۵، «کارخانه غنیسازی اورانیوم» در جنوب شرقی این کشور افتتاح خواهد شد.
از اینجا مذاکرات برزیل و آژانس بر سر چارچوب نظارتی آغاز شد که خالی از تنش نبود. در سال ۲۰۰۴ برخی رسانههای غربی گزارش دادند که دولت برزیل دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات غنیسازی اورانیوم را محدود کرده است. برزیل اعلام کرد که قصدی برای غنیسازی اورانیوم با غلظت بالا ندارد و این پروژه به غنیسازی در سطح استفاده صلحآمیز محدود خواهد بود.
برزیلیها که بر سر نصب دوربینهای آژانس نیز نگرانیهایی جدی داشتند، استدلال میکردند که بخشی از فناوری هستهای این کشور «اسرار صنعتی» محسوب میشود و محرمانه است. آنها نگران بودند که نوآوریهای دانشمندانشان در زمینه غنیسازی اورانیوم توسط دیگران به سرقت برده شود.
در نهایت پیش از پایان سال ۲۰۰۴، برزیل بر سر چارچوب نظارت بر برنامه هستهایاش با آژانس به توافق رسید، اما این کشور حاضر نشد پروتکل الحاقی را امضا کند. ضمن اینکه شیوه نظارت ویدئویی آژانس نیز با محدودیتهایی همراه شد تا نگرانیهای برزیل در ارتباط با سرقت فناوریهایش رفع شود. موضع برزیل این است که سازوکار نظارتی آژانسی که در پی توافق این کشور با آرژانتین تاسیس شده، برای نظارتهای بیشتر و اطمینان از غیرنظامی بودن برنامه هستهای این کشور کافی است.
در حال حاضر تاسیسات غنیسازی اورانیوم در شهر ریسندی، بخش عمده سوخت مورد نیاز رآکتورهای «آنگرا» را در برزیل تامین میکند. برق هستهای حدود سه درصد از برق مورد نیاز سراسر برزیل را تامین میکند. برزیل همچنین از جمله صادرکنندگان اورانیوم غنیشده است. در گزارشهای سالانه آژانس به شکل مرتب تایید شده که در این کشور از غنیسازی اورانیوم در سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای خبری نیست.
تصویری از هیروشیما بعد از انفجار بمب اتمی
توضیح تصویر،ژاپن در جنگ جهانی دوم قربانی حمله هستهای آمریکا شد و به همین دلیل، افکار عمومی در این کشور به شدت با ساخت و توسعه سلاح هستهای مخالف است
در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، ژاپن شبیه به ایران امروز زیر نگاه شکاک جامعه بینالمللی قرار داشت. چین در سال ۱۹۶۴ نخستین بمب اتمیاش را آزمایش کرده بود و به همین دلیل، وقتی پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای در سال ۱۹۶۸ تصویب شد، ژاپن حاضر نشد آن را امضا کند.
آنها در عوض در سال ۱۹۷۱ به شکل علنی اعلام کردند که برنامه غنیسازی اورانیوم را در سطح آزمایشگاهی و آزمایشی آغاز میکنند. این اتفاق در حالی رخ داد که لیندن جانسون، رئیسجمهور آمریکا در سال ۱۹۶۷ به شکل کتبی تعهد داده بود که مواد هستهای مورد نیاز ژاپن را در اختیار این کشور قرار دهد.
اگرچه برنامه هستهای ژاپن از شفافیت قابل توجهی برخوردار بود، اما وقتی در سال ۱۹۷۴ هند نیز اعلام کرد که به بمب هستهای دست یافته، نگرانیهای بینالمللی افزایش یافت. به دلیل حمله هستهای آمریکا به ژاپن در جنگ جهانی دوم، افکار عمومی این کشور به شدت با ساخت و توسعه تسلیحات هستهای مخالف بود. اما نگرانیها درباره امنیت کشور در آینده نیز جدی بود.
در نهایت معمای امنیت ژاپن بدین شکل حل شد: روسای جمهوری آمریکا یکی پس از دیگری به توکیو اطمینان دادند که این کشور از حمایت «چتر هستهای» آمریکا برخوردار خواهد بود و نیازی به ساخت بمب ندارد. در مقابل ژاپن نیز در سال ۱۹۷۶، پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را تصویب کرد و همه برنامههایش را تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داد.
تاسیسات روکاشو یکی از بزرگترین مراکز غنیسازی اورانیوم در آسیاست
این کشور در سال ۱۹۸۴ اعلام کرد که قصد دارد تحت نظارت آژانس به غنیسازی اورانیوم در ابعاد تجاری دست بزند. ژاپنیها برخلاف ایرانیها که خود سانتریفیوژهای سری آیآر (IR) را طراحی کردند، با کمک اروپاییها «تاسیسات تامین سوخت هستهای روکاشو» را در استان آئوموری ساختند که در سال ۱۹۹۲ به بهرهبرداری رسید. این باور وجود دارد که برنامه هستهای ژاپن، یکی از شفافترین برنامهها در سطح بینالمللی است.
این کشور که به «پروتکل الحاقی» پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای نیز پیوسته، به بازرسان آژانس دسترسی کامل و آزادانهای به تاسیسات هستهای خود داده و جزییات فنی و طرحهای توسعه این تاسیسات را به آژانس ارائه میکند.
تخمین زده میشود که بین ۱۰ تا ۱۵ هزار دستگاه سانتریفیوژ در روکاشو مشغول به کار باشند. ظرفیت غنیسازی اورانیوم در این مرکز حدود ۷۵ هزار سو در سال است. قرار بود که با سرمایهگذاری گسترده و نصب دهها هزار سانتریفیوژ جدید این ظرفیت تا سال ۲۰۲۷ به یک و نیم میلیون سو در سال ارتقا یابد، اما فاجعه هستهای فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ این طرح را به تعویق انداخت. با این حال انتظار میرود که تا سال ۲۰۲۷ ظرفیت غنیسازی در روکاشو به ۳۷۵ هزار سو در سال ارتقا یابد.
برخی از کارشناسان میگویند که ژاپن به شکل قابل ملاحظهای به فناوری پیشرفته هستهای دسترسی دارد و به همین دلیل، نظامی کردن این برنامه چندان برای توکیو دشوار نیست. با این حال ژاپن سابقه بینقصی در پیروی از قوانین بینالمللی و پایبندی به تعهداتش دارد و تاکنون مشکلی جدی در این ارتباط نداشته است.
تاسیسات هستهای هلند در سال ۱۹۸۴
آلمان و هلند دو عضو دیگر انپیتی هستند که سلاح هستهای ندارند و تنها برای مصارف صلحآمیز دست به غنیسازی اورانیوم میزنند.
آلمان نازی برنامهای به نام «اورانفراین» (Uranverein) را در سال ۱۹۳۹ آغاز کرد که هدف آن تحقیق در زمینه انرژی هستهای و احتمالاً ساخت سلاح هستهای بود. با این حال، این برنامه به دلیل کمبود منابع، اولویتهای دیگر نظامی و مشکلات فنی، به موفقیت نرسید و در سال ۱۹۴۵ متوقف شد. هلند در آن دوران برنامه خاصی برای تحقیقات هستهای نداشت.
با این حال بعد از جنگ هر دو کشور سالها قبل از تصویب پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای و در دهه ۵۰ میلادی فعالیتهای هستهای خود را آغاز کردند.
آلمانیها در سال ۱۹۵۵ بعد از اینکه حاکمیت کامل آلمان غربی به آنها بازگردانده شد، دو مرکز تحقیقات اتمی تاسیس کردند. دانشمندان آلمانی ظرف چند سال موفق شدند که در دهه ۶۰، سانتریفیوژهای پیشرفتهای طراحی کنند. آنها حتی چندین نمونه کوچکتر و آزمایشی رآکتورهای تولید برق نیز ساختند.
بعد از تصویب پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای در سازمان ملل، هر دو کشور به این پیمان پیوستند. در این پیمان تاکید شده بود که باید بر فعالیتهای هستهای آنها نظارت شود، در عین حال نباید جلوی دسترسی امضاکنندگان به فواید صلحآمیز فناوری هستهای گرفته شود. قدرتهای غربی مذاکراتی را برای چگونگی توسعه برنامه هستهای آلمان غربی و هلند آغاز کردند که در نهایت در سال ۱۹۷۰ به امضای توافقی چند جانبه ختم شد.
اورنکو یک کنسرسیوم پرسود است که مالکیت آن دست سه کشور آلمان، هلند و بریتانیاست
در نتیجه این توافق کنسرسیومی به نام «اورنکو» تاسیس شد که دولتهای آلمان، بریتانیا و هلند هر کدام یک سوم مالکیت آن را در دست گرفتند. کار اصلی این کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم است. این کنسرسیوم دو تاسیسات بزرگ غنیسازی اورانیوم در هلند و آلمان را اداره میکند و از سانتریفیوژهای پیشرفته نیز بهره میبرد.
اورنکو همچنین به بخش خصوصی، اورانیوم غنیشده میفروشد و مشتریهایی در اروپا و نقاط دیگر جهان دارد. میزان سفارشهای اورنکو در سال ۲۰۲۴ به حدود ۲۰ میلیارد یورو (نزدیک به ۲۳ میلیارد دلار) رسید و سود این کنسرسیوم در این سال، بیش از یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون یورو بود. تاسیسات غنیسازی اورانیوم اورنکو به طور معمول در حال توسعه و افزایش ظرفیت غنیسازی است.
علاوه بر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، سازوکار مستقل دیگری به نام «جامعه انرژی اتمی اروپا» یا «یوراتم» نیز بر فعالیت این کنسرسیوم نظارت میکند. ضمن اینکه هر دو کشور آلمان و هلند به پروتکل الحاقی نیز پیوستهاند.
فعالیت اورنکو در عمر ۵۰ سالهاش، خالی از جنجال نیز نبوده است. به عنوان مثال عبدالقدیر خان، دانشمند هستهای پاکستانی از پیمانکاران همین کنسرسیوم بود که موفق شد نقشههای سانتریفیوژهای پیشرفته را از اروپا به کشورش منتقل کند. در نتیجه همین اقدام آقای خان بود که پاکستان در نهایت موفق شد به سلاح هستهای دست پیدا کند.
اورنکو همچنین در دهه ۸۰ میلادی از سوی سازمان ملل متهم شد که تحریمهای مرتبط با رژیم آپارتاید در آفریقا را برای مدتی طولانی زیر پا گذاشته و از منابع آفریقایی که مشمول تحریم بودند، اورانیوم خریده است.
علاوه بر این سازمان «صلح سبز» یا «گرینپیس» میگوید که اورنکو زبالههای هستهای خود را به روسیه منتقل میکند و این کار بارها با اعتراضهای مدافعان محیط زیست روبهرو شده است. همچنین اداره مقررات هستهای بریتانیا نیز در سال ۲۰۲۴ اعلام کرد که اورنکو قوانین ایمنی برای حمل و نقل مواد هستهای را رعایت نکرده است.
فعالان محیط زیست بارها به اقدامات اورنکو اعتراض کردهاند
در حال حاضر کشورهایی دیگری نیز در جهان بدون داشتن برنامه ساخت سلاح هستهای، اورانیوم را برای مصارف صلحآمیز غنی میکنند. از جمله آرژانتین که نخستین کشور آمریکای لاتین است که به انرژی هستهای دست یافته است. اما ظرفیت غنیسازی اورانیوم در این کشور وسعت کشورهایی مانند برزیل یا ژاپن را ندارد.
علاوه بر این در اروپا نیز، برخی کشورها اگرچه به شکل مستقیم به غنیکردن اورانیوم دست نمیزنند، اما صاحب تاسیسات غنیسازی اورانیوم در کشور فرانسه هستند. کنسرسیوم «اورودیف» که در فرانسه فعالیت میکند، شرکایی همانند بلژیک، ایتالیا و اسپانیا دارد.
ایران نیز تا پیش از انقلاب سال ۵۷ یکی از سهامداران این شرکت بود و این کنسرسیوم موظف بود که اورانیوم غنیشده در اختیار ایران قرار بدهد. اما بعد از انقلاب این کنسرسیوم از اجرای قرارداد و تعهداتش خودداری کرد.
کره جنوبی نیز اگرچه تاسیسات غنیسازی اورانیوم در سطح تجاری ندارد، اما در سطح آزمایشگاهی به فناوری غنیسازی اورانیوم دست یافته است. فعالیتهای هستهای کره جنوبی – به ویژه غنیسازی اورانیوم در این کشور – همانند ایران به آژانس گزارش نشده بود و در سال ۲۰۰۴ فاش شد. بر اساس گزارش آژانس، میزان غنیسازی اورانیوم در کره جنوبی بسیار اندک و در سطح تجربی بوده و بعد از افشای این فعالیتها، سئول به کلی از غنیسازی اورانیوم دست کشید.