به گزارش "ورزش سه"، فرید امیری پنجشنبه و در دیدار مقابل پرسپولیس، شب خاصی را پشت سر گذاشت؛ او تنها چند دقیقه پس از شروع مسابقه، دروازه تیم برادرش را باز کرد تا ورزشگاه تختی خرمآباد به وجد بیاید. هر چند که این گل منجر به پیروزی خیبر نشد و در نهایت وحید و همتیمیهایش بودند که با سه امتیاز خرمآباد را به مقصد تهران ترک کردند، اما این تقابل این دو بازیکن رنگ و بوی خاصی به مسابقه بخشیده بود؛ مسابقهای که در آن دو برادر با بازوبند کاپیتانی، روبهروی هم ایستادند.
فرید امیری امروز در گفتوگویی با خبرنگار ما، از حال و هوای ویژه مسابقه و حواشی آن، گلزنی در این دیدار و رابطه نزدیک خود با وحید امیری صحبت کرده است. او که همزمان با فوتبال، به عنوان معلم نیز به کار مشغول است، در این مصاحبه درباره پیگیری همزمان این دو شغل و همچنین تاثیر برادرش در حضور او در فوتبال توضیح داده است.
این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* شروع خوبی در بازی داشتید اما موفق به کسب سه امتیاز نشدید. درباره بازی صحبت کن.
بازی خوبی بود. بعد از چندین سال پرسپولیس به خرمآباد آمد که بازی کند. جو ورزشگاه طوری بود که کاملا برای سه امتیاز وارد زمین شویم و هدف همه بچهها، آقا سعید و مالک محترم، پیروزی در بازی بود. بازی را خیلی خوب شروع کردیم، اما به هر حال وقتی تیمی جوانگرایی میکند و دنبال پیشرفت بازیکنان جوانش است، گاهی اوقات هم ضربه میخورد. ما دقیقا مثل بازی رفت کار را شل گرفتیم و احساس کردیم بازی تمامشده است و متاسفانه دوباره باختیم. واقعا حقمان باخت نبود و در کمترین حالت، باید مساوی میکردیم و یک امتیاز میگرفتیم، اما پرسپولیس است و تجربه و بازیکنان بزرگ؛ اگر یک لحظه غافل شوی، همان موقع ضربه میزند.
* یک گل خوب زدی، اما منجر به سه امتیاز نشد.
معمولا آقا سعید من را پشت باکس میگذاشت اما در همان یک صحنه از ایشان اجازه گرفتم که به داخل باکس بروم و ایشان هم گفت برو. با خودم هم گفتم احتمالش کم است که توپ به تیر یک بیاید اما میروم و خدا بزرگ است. همان لحظه توپ آمد و ورزشگاه با صدای مهيبی غرق در شادی شد. دوست داشتم این گل با امتیاز همراه باشد اما این اتفاق نیفتاد. حیف شد. لایق پیروزی بودیم.
* انگیزه متفاوتی برای این بازی داشتی؟
بله. اینکه من و آقا وحید بعد مدتها توانستیم در شهر خرمآباد روبروی هم بازی کنیم، انگیزه من را مضاعف کرده بود. نگاه ویژهای هم به این بازی بود و خودم هم دوست داشتم بازی خوبی ارائه بدهم که امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. اول بازی هم اتفاق نادری بود که هم آقا وحید کاپیتان بود و هم من کاپیتان بودم و من همانطور که گفتم در مجموع انگیزه بالایی برای این بازی داشتم.
* این اولین تقابلت با آقا وحید بود؟
بله، قبلا من یکبار با استقلال خوزستان برابر پرسپولیس بازی کردم که آقا وحید ترابزون بود و نتوانستیم مقابل هم بازی کنیم. بازی رفت هم آقا وحید مصدوم بود و نتوانستیم.
* کنار هم چطور؟ در سالهای ابتدایی فوتبالتان پیش آمده بود که کنار هم بازی کنید؟
کنار همدیگر هم بازی نکردهایم، مگر بازی دوستانه یا سالن و جام رمضان و چنین رویدادهایی، آن هم زمانی که سنمان کمتر بود و قبل از اینکه حرفهای شروع کنیم. در آن زمان من معمولا همراه او میرفتم و بازی میکردم، اما در مسابقات حرفهای نه.
* هواداران خیبر هم حضور پرشوری در استادیوم داشتند و جالب بود که در خرمآباد مثل خیلی از شهرها، هواداران پرسپولیس استادیوم را پر نکرده بودند.
ما از در سالهای قبل روزهای خیلی سختی داشتیم اما پارسال جوی در ورزشگاه ایجاد شد که باعث شد ما تمام بازیهای خانگیمان، به جز بازی آخر با شهرراز که تشریفاتی بود، بردیم و آن بازی هم مساوی شد. هیچوقت در سکوهای ورزشگاه ما هیچ پرچمی به جز پرچم خیبر بلند نمیشود و همه عاشق خیبر هستند. اولویت مردم لرتبار، اول تیم خیبر است و پس از آن ممکن است به تیم دیگری هم علاقمند شوند. اولویت اول، خیبر است و این هم خیلی روی ما تأثیرگذار بود. جا دارد که خیلی از آنها تشکر کنم. شرمنده هستیم که نتوانستیم نتیجهای درخور شان آنها بگیریم.
* جالب بود که آقا وحید هم در استادیوم تشویق شد.
این لطف طرفدارانمان بود، دستشان درد نکند. آقا وحید در استان لرستان محبوبیت بالایی دارد؛ بالاخره همین است که میگویند هر جا که هستی، اول باید اخلاق را رعایت کنی و بعد فوتبال را دنبال کنی. من آن صحنه را که دیدم، حال و هوایم عوض شد و خیلی خوشحال شدم و طبیعتا خودش هم خوشحال شده بود. هواداران قدردان زحمات آقا وحید در فوتبال ایران بودند و او را به عنوان ورزشکاری که چندین سال است که توانسته نام شهرش را چندین سال در سطح اول فوتبال کشور نگه دارد، تشویق کردند. از هواداران خیلی سپاسگزاریم که قدردان این موضوع بودند. من خیلی خیلی از این حرکتشان خوشحال شدم و این فرهنگ و شخصیت هواداران را نشان میدهد.
* با این حال بازی به حاشیه و جنجال هم کشیده شد و به نظر میرسید هواداران خیبر به شدت علیه علی علیپور شعار داده بودند.
فکر میکنم یکسری هوادارنما که هوادار خیبر نبودند، الفاظی را به کار بردند. البته تا جایی که من شنیدم، در دقایق کوتاهی از بازی هم این اتفاق افتاد و کم بود. هواداران ما خیلی فهیم و بافرهنگ هستند و بعید میدانم این اتفاق از سوی هواداران ما رقم خورده باشد. بالاخره در هر ورزشگاهی گاها افرادی حضور پیدا میکنند که خصومتی با یک تیم یا شخصی دارند و جمع را هم با خودشان همراه میکنند. من فکر میکنم در کل استقبال خوبی از تیم بزرگ پرسپولیس در خرمآباد شد، چه روبروی هتل و چه فرودگاه. بالاخره این حواشی هم در فوتبال طبیعی است و اتفاق میفتد. آقای علیپور هم بازیکن بزرگی است و کاملا به قضیه واقف است. متاسفانه به این اتفاق دامن میزنند، وگرنه خیلی اتفاق عجیب و غریبی نبود.
* پیش از بازی هم باشگاه خیبر پوستر مسابقه را با عکس شما و آقا وحید طراحی کرده بود.
این محبت باشگاه بود. تیم رسانهای ما بسیار قوی و حرفهای هستند. پوستر را که دیدم، خیلی برایم جالب بود و باعث خوشحالیام شد و باعث شد خیلی زودتر از بازی، به پیشواز بازی بروم. به نظر خودم خیلی ایده جالبی بود و بازخورد خیلی خوبی هم داشت.
* آقا وحید هم پوستر را دیده بودند؟
من از روز قبل بازی هیچ صحبتی با آقا وحید نداشتم و فقط شب و بعد از پرواز پرسپولیس تماس گرفتم که ببینم رسیدهاند یا خیر.
* درباره بازی هم صحبتی با نداشتید؟
نه. من از لحاظ روحی شرایط خوبی نداشتم که نتوانسته بودیم نتیجه مدنظرمان را بگیریم و به همین دلیل هنوز نتوانستهایم درباره بازی صحبت کنیم.
* ارتباطت با آقا وحید چطور است؟ دوری ایشان باعث کمرنگ شدن رابطهتان نشده است؟
نه، بسیار نزدیک و صمیمی هستیم و در عین حال بسیار حرمت و احترام بینمان هست. این احترام واقعا عجیب و غریب است و تا نبینید، قابل توصیف نیست. من خیلی برای ایشان احترام قائلم، نه تنها به عنوان یک برادر، بلکه به عنوان انسانی که در وهله اول اخلاق برای او مهم است. همیش سعی کردم ایشان الگوی من باشند. جدا از برادری و شوخیهایی که داریم، این حرمت بیش از حد بین من و آقا وحید وجود دارد.
* آقا وحید چقدر تاثیر داشت که شما تو به سمت فوتبال بیایی؟
خیلی زیاد. من اول فوتسال بازی میکردم و با آقای حسین شمس در تیم ملی فوتسال دانشآموزی و جوانان بودم. ما سال ۲۰۱۲ به مسابقات جهانی رفتیم و پس از آن آقا وحید به مسجدسلیمان رفت. پس از آن من هم به سمت فوتبال رفتم و ایشان من را هم راهنمایی میکرد و مشورت میداد و همیشه میگفت حیف است، تو میتوانی به جایگاهی که میخواهی، در فوتبال ایران برسی و تلاش کن. من به خاطر تدریسی که میکردم، وقفهای هم در فوتبالم افتاد اما دوباره از لیگ دو شروع کردم و در سپیدرود رشت و فولاد نوین اهواز بازی کردم و دوباره به خیبر در لیگ یک آمدم و امسال به لیگ برتر آمدیم. راه خیلی سختی بود. من بعد از چند سال دوری برگشتم و این را مدیون خداوند، خانواده و آقا وحید هستم.
* خانواده کاملا فوتبالی هستند؟
بله، کاملا. خواهرزادهها و برادرزادهام فوتبال بازی میکنند و کلا جو خانواده، فوتبالی است.
* همه هم پرسپولیسی هستید؟
آقا وحید پرسپولیسی هستند و طبیعیتا خانوادهمان هم الان پرسپولیسی و خیبری هستند.
* اشاره کردی که همزمان با فوتبال، تدریس هم میکنی.
بله، من دبیر آموزش و پرورش هستم. شغل پدری من است و خیلی هم دوستش دارم و فکر میکنم میتواند خیلی در جامعه تأثیرگذار باشد. شاید بعضی وقتها دور بودن من از فوتبال و اینکه به جایگاهی که میخواستم نرسیدم، به خاطر این بوده که بخشی از زمانم که برای تدریس و تحصیل گذاشتم. با این حال شاکرم و این شغل را خیلی دوست دارم و فکر میکنم میشود انسانهای تأثیرگذاری در جامعه باشیم، چون از دل این مدرسه و دانشآموزان، آدمهای موفقی با ذهنیتهای قوی به وجود میآیند که سالهای آینده دیدن ماحصل این رشد و تلاشها، بسیار لذتبخش است. من در دوران تحصیلم دبیرهایی داشتم که الان به من پیام میدهند و پس از بازی زنگ میزنند و من حال و هوای آنها را میبینم، با خودم میگویم انشالله من هم بتوانم تاثیر مثبتی روی دانشآموزان داشته باشم و در آینده موفقیتهایشان را ببینم.
* فوتبال نیاز به زمان زیادی را برای تمرین و سفر دارد. اذیت نمیشوی؟
سخت هست اما محبت میکنند و با ما کنار میآیند. سخت است اما شدنی است. وقتی هر دو را دوست داشته باشی، میتوانی لابلای فوتبال، تدریس را هم ادامه بدهی. وقتی به ورزشگاه میآیم و دانشآموزانم را میبینم و احساس میکنم میتوانیم یک الگوی موفق برایشان باشیم، خیلی شیرین و لذتبخش است.
* چه پایهای تدریس میکنی؟
دبیرستان.
* اینکه هفته پیش باشگاه خیبر دانشآموزان را به تمرین آورده بود هم اتفاق خیلی جالبی بود.
محبت داشتند. مدیر و معاون مدرسه با هماهنگی با تیم رسانهای باشگاه بچهها را آورده بودند. من اصلا خبر نداشتم که قرار است این اتفاق بیفتد و یکباره در حین تمرین بچهها و مدیر و معاون را کنار زمین دیدم و خیلی خوشحال شدم و حالم دگرگون شد. حالی داشتم که تا آن زمان برایم اتفاق نیفتاده بود. معمولا در مدرسه از ما برای روز معلم کلیپ میگرفتند و اولین بار بود که به تمرین آمدند. باشگاه خیبر و مدرسه امام خمینی زحمت کشیدند و یک روز خوب را برای من رقم زدند.
* درباره شرایط کلی خیبر در این فصل هم صحبت کن درست است که هدف تیم در سال اول حضور در لیگ برتر، بقا بود اما میتوانستید رتبه بهتری هم داشته باشید.
به هرحال لیگ برتر شرایط خاص خودش را دارد و اولین هدفگذاری باشگاه از زمان آقای مهاجری این بود که تیم در در لیگ برتر بماند. در ادامه آقای مهاجری کنار گذاشته شد و آقای مارکو به صورت موقت آمد و پس از ایشان هم آقای دقیقی آمدند؛ این تغییرات باعث شد شرایط کمی برای بازیکنان سخت شود. به هر حال سلیقهها و تفکرات متفاوت است، اما با این حال کادرفنی، به خصوص آقا سعید، به همراه مدیریت باشگاه خیلی خوب توانستند تیم را جمع کنند. از طرفی در این فصل خیلی از بازیکنان خوب ما جدا شدند اما بازیکنان خوبی هم جذب کردیم. با این حال اگر کمی باتجربهتر بودیم، میتوانستیم جایگاه بهتری هم داشته باشیم. همانطور که میدانید آقا سعید خیلی به جوانها بها میدهد و همیشه هم میگوید قدر فرصتی را که میدهم بدانید، هرجایی اینطور نیست؛ این فرصت دادن به جوانها یک بهایی هم دارد. در هر صورت انشالله در بازی آخر بتوانیم امتیاز کامل بگیریم و جایگاهمان را در جدول بهتر کنیم.
* سال بعد با خیبر قرارداد داری؟
نه، سال بعد بازیکن آزاد هستم. انشاالله هر چه صلاح و خیر ما است، اتفاق بیفتد.
* فکر میکنی در آینده با آقا وحید همبازی شوید؟
من هنوز از آینده خودم باخبر نیستم و مسلما از تصمیم آقا وحید هم خبر ندارم، چون هنوز لیگ تمام نشده و اتفاقی رخ نداده است. هیچ پیشبینیای نمیشود کرد. من دوست دارم همتیمی باشیم اما در درجه اول میخواهم هر چه خیر است برایمان اتفاق بیفتد.
* و صحبت پایانی؟
جا دارد از زحمات دکتر عبدی و همه کسانی که در باشگاه بزرگ خیبر تلاش میکنند، تشکر کنم. سرمایههای اصلی این باشگاه، هواداران هستند که امسال خیلی به ما کمک کردند و از آنها هم ممنونم. از کادرفنی و در راس آنها آقا سعید، کادر پزشکی، ماساژور و تدارکات عزیزمان و تمام دوستان و به خصوص خانواده عزیزم هم تشکر میکنم.