امیر قاسمی: چین مهمترین شریک تجاری ایران در سالهای اخیر محسوب میشود. با احتساب صادرات نفتی، از مجموع ارزش مبادلات تجاری ایران بیش از 40درصد مربوط به تجارت با چین است. همچنین 55درصد از محصولات صادراتی از ایران، به مقصد دومین اقتصاد بزرگ جهان ارسال میشود. بنابراین اهمیت چین در اقتصاد و تجارت ایران غیرقابلانکار است. اما ایران چه جایگاهی در نقشه تجارت چین دارد؟
واقعیت آن است که برخلاف تصور موجود، ایران مهمترین شریک چین در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا نیست و کشورهای دیگری در این منطقه وجود دارند که ارزش مبادلات تجاری آنها با چین رقم قابلتوجهی است. منطقه خاورمیانه به لحاظ سیاسی و امنیتی چندان باثبات نیست و تنش در بین کشورهای منطقه همواره در جریان بوده است. در صورت افزایش تنشها، چین به عنوان یک بازیگر مهم در اقتصاد منطقه، ممکن است مجبور شود در برخی از برهههای زمانی بین گزینههای رقیب انتخاب کند. در چنین شرایطی، یکی از مسائل تعیینکننده، ارزش منافع در تجارت با کشورهاست. بنابراین بررسی آمار تجارت چین با کشورهای منطقه، میتواند تصویر روشنی از اهمیت جایگاه ایران و سایر کشورهای غرب آسیا، در اقتصاد و سیاست چین را به نمایش بگذارد.
در سالهای اخیر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه رابطه تجاری مستحکمی را با چین شکل دادهاند. بر اساس آخرین دادههای نهاد «پایش پیچیدگی اقتصادی»، در سال 2023 میلادی 6 کشور عضو «شورای همکاری خلیج فارس»، در حدود 4درصد از مجموع کالاهای صادراتی چین را تقاضا کردهاند. همچنین چین، مجموعا در حدود 8درصد از نیاز وارداتی خود را از مبدا کشورهای عربستان سعودی، امارات، عمان، کویت، قطر و بحرین تامین میکند.
در سال مذکور عربستان 64.4میلیارد دلار کالا به چین صادر کرده و از این کشور 43میلیارد دلار کالا وارد کرده است. امارات دیگر کشوری است که مبادلات بازرگانی قابلتوجهی با چین دارد. ارزش تجارت این دو کشور در سال 2023 میلادی، رقمی در حدود 114میلیارد دلار بوده است. همچنین در سال مذکور، عمان 30میلیارد دلار، کویت 17میلیارد دلار و قطر 21میلیارد دلار به چین کالا صادر کردهاند.
علاوه بر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، سایر کشورهای عربی نیز مبادلات تجاری قابلتوجهی با چین دارند. به عنوان نمونه در سال 2023 میلادی، عراق در حدود 35.5میلیارد دلار کالا به چین صادر کرده و از این کشور معادل 14میلیارد دلار واردات داشته است. همچنین کشور اردن در این سال، در حدود 5میلیارد دلار از دومین اقتصاد بزرگ جهان کالا وارد کرده است. نفت و مشتقات نفتی، مهمترین کالای وارداتی چین از کشورهای عربی محسوب میشود. بر اساس دادههای نهاد «پایش پیچیدگی اقتصادی»، چین در سال 2022میلادی از کشورهای عربستان، عراق، امارات، عمان، کویت و قطر، مجموعا 190میلیارد دلار نفت خام وارد کرده است. همچنین واردات نفت خام چین از کشورهای مذکور در سال 2023، رقمی معادل 162میلیارد دلار محاسبه شده است.
بر اساس آمارهای اعلامی توسط گمرک، ایران در سال 1402 مجموعا 36میلیارد دلار نفت خام صادر کرده است. با فرض اینکه عمده این رقم مربوط به صادرات به چین است، مشخص میشود که کشورهای عربی، نسبت به ایران سهم بیشتری در تامین انرژی چین دارند. درحالحاضر عربستان سعودی و عراق بیش از ایران به چین نفت صادر میکنند؛ بنابراین این فرض که چین برای تامین انرژی تنها به ایران وابسته است، چندان با واقعیت منطبق نیست.
علاوه بر کشورهای عربی خاورمیانه، سایر کشورهای این منطقه نیز مبادلات تجاری قابلتوجهی با چین دارند. ترکیه یکی از بازارهای مهم منطقه برای چین محسوب میشود. آمارهای نهاد «پایش پیچیدگی اقتصادی» نشان میدهد که در سال 2023 میلادی، چین 43.6میلیارد دلار کالا و خدمات به ترکیه صادر کرده که این رقم معادل بیش از یکدرصد مجموع ارزش صادرات چین است. همچنین ترکیه در این سال 3.62میلیارد دلار کالا به مقصد چین ارسال کرده است.
علاوه بر ترکیه، رژیم صهیونیستی نیز مبادلات تجاری قابلتوجهی با چین دارد. در سال 2023میلادی، چین در حدود 15میلیارد دلار کالا به اراضی اشغالی صادر کرده و در مقابل از مبدا این منطقه، 3.83میلیارد دلار کالا وارد چین شده است. همچنین صادرات چین به پاکستان در سال مذکور، رقمی معادل 15.5میلیارد دلار بوده است. مقایسه آمار واردات ایران با واردات سایر کشورها از چین حاوی نکات حائز اهمیتی است. واردات ایران از چین در سال 1403 مجموعا 19.4میلیارد دلار، در سال 1402 در حدود 18.5 میلیارد دلار، و در سال 1401 معادل 15.8میلیارد دلار بوده است. بنابراین طی سال های گذشته، کشورهایی مانند امارات، عربستان سعودی و ترکیه در مقایسه با ایران، بازارهای بهمراتب بزرگتری برای چین محسوب میشوند.
با توجه به این آمارها میتوان گفت که ایران مهمترین شریک تجاری چین در منطقه محسوب نمیشود و کشورهای دیگری در غرب آسیا وجود دارند که حجم تجارت آنها با چین بسیار بیشتر از ایران است. در چنین شرایطی در نظر گرفتن چند نکته حائز اهمیت است. مساله اول آن است که تجارت خارجی ایران کاملا با چین گره خورده، اما این رابطه متقابل نیست. در واقع چین با طیف متنوعی از کشورهای منطقه رابطه عمیق تجاری را شکل داده است. بنابراین همواره این امکان وجود دارد که این کشور بازار ایران را با سایر کشورهای منطقه جایگزین کند. مساله دوم آن است که چین بیش از 50درصد از نفت مورد نیاز خود را از کشورهای عربی منطقه تامین میکند و در نتیجه روابط بلندمدت سیاسی و اقتصادی با این کشورها برای چین بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر رشد اقتصادی چین بهمرور کاهش پیدا خواهد کرد و در نتیجه این کشور نیاز کمتری به انرژیهای فسیلی خواهد داشت. چنین شرایطی برای ایران مانند روز صفر بازاریابی نفت خواهد بود. در صورتی که تقاضای نفت چین کاهش یابد، ایران باید به دنبال مشتریان جدید باشد. مشکل اینجاست که کشورهای نفتی منطقه خاورمیانه، از هم اکنون بازارهای روبهرشد را شناسایی کردهاند و قراردادهای نفتی بلندمدت با این کشورها را به امضا رساندهاند.
علاوه بر اینها در صورتی که چین با بحران اقتصادی، حوادث طبیعی و تحریم روبهرو شود، اقتصاد ایران به طور مستقیم تحتتاثیر قرار خواهد گرفت؛ البته همانند موارد قبلی هرگونه تغییر در وضعیت ایران اثر قابلتوجهی بر اقتصاد چین نخواهد داشت.
واقعیت آن است که چین مهمترین کشور در عرصه تجارت جهانی محسوب میشود و در شرایط حال حاضر دنیا، نمیتوان تجارت منهای چین را تصور کرد. در نتیجه توسعه تجارت با چین سیاست درستی است که باید همچنان از سوی مسوولان دنبال شود. اما در این راستا باید این مساله را در نظر داشت که به جز چین، کشورهای دیگری نیز در جهان وجود دارند و در صورت متنوعتر شدن سبد تجارت کشور، میتوان رابطه بازرگانی متناسبتری را با چین سامان داد.
در مرحله بعدی توجه به این نکته ضروری است که تجارت فقط به معنای صادرات مواد خام و واردات محصولات نهایی نیست. آنچه روابط تجاری را مستحکمتر میکند ادغام اقتصادی شرکای تجاری و ایجاد منافع مشترک است. بدون جذب سرمایه، انتقال تکنولوژی و تشکیل یک زنجیره ارزش، تجارت به حداقلیترین سطح تقلیل پیدا خواهد کرد. شرایطی که در صورت تداوم میتواند ایران را به تامینکننده مواد لازم برای رشد سایر کشورها تبدیل کند؛ چه از طریق فروش کالاهای واسطه تولید و چه از طریق تبدیل شدن به بازار مصرفی این کشورها.