مهسا بهادری: این روزها که سی و ششمین نمایشگاه تخصصی بین المللی کتاب سال ۱۴۰۴ در حال برگزاری است در پنجمین روز سراغ مارسل پروست، نویسنده فرانسوی رفتیم تا آثار او را به علاقه مندان به کتاب و ادبیات معرفی کنیم.
مارسل پروست، متفکری درونگرا، نویسندهای بیمار اما پرتپش، و کاوشگری خستگیناپذیر در قلمرو حافظه، زمان و عواطف انسانی است. آثار او همچون آینهای هستند که انسان مدرن را وامیدارند از سطح عبور کند و به اعماق خود بنگرد. اگر ادبیات را راهی برای رسیدن به خودآگاهی بدانیم، پروست یکی از راهبلدترین نویسندگان این مسیر است.
نثر طولانی اما جذاب
خواندن پروست آسان نیست. نثر او طولانی، پرپیچوخم و مملو از جملههای تو در توست. اما این دشواری، بخشی از لذت تجربهی پروست است؛ تجربهای که نیازمند مکث، تأمل و صبر است. بهترین نقطه برای شروع، جلد اول این مجموعه با عنوان «طرف خانه سوان» (Swann's Way) است. این جلد، در دو بخش روایت میشود: بخش نخست با روایتی شخصی از دوران کودکی و خانوادهی راوی آغاز میشود و بخش دوم، داستانی مستقل بهنام «عشق سوان» است که به بررسی عشق وسواسگونهی مردی به زنی میپردازد؛ داستانی که هم تراژیک است، هم اجتماعی، و هم پر از ریزبینی روانشناختی.
ویژگی منحصربهفرد آثار پروست، توانایی او در ثبت جزئیترین حرکات ذهن و روان است. او با استفاده از تکنیکی که بعدها «جریان سیال ذهن» نام گرفت، به مخاطب اجازه میدهد در دل خاطرات، تداعیها و افکار راوی غوطهور شود. نثر او گاه به نقاشی میماند: پر از نور، سایه، حرکتهای لطیف و رنگهایی که با گذر زمان تغییر میکنند.
مارسل پروست بیش از هر چیز با شاهکار سترگش، یعنی «در جستوجوی زمان از دسترفته» شناخته میشود؛ رمانی هفتجلدی (جلد اول: «طرف خانه سوان» (Du côté de chez Swann)، جلد دوم: «در سایه دوشیزگان شکوفا» (À l'ombre des jeunes filles en fleurs)، جلد سوم: «گریختگان» (Le Côté de Guermantes)، جلد چهارم: «در جستجوی زمان از دست رفته» (Sodom et Gomorrhe)، جلد پنجم: «مورد مارسل» (La Prisonnière)، جلد ششم: «زمان بازیافته» (Albertine disparue)، جلد هفتم: «از نگاه یک تماشاگر» (Le Temps retrouvé)) که نوشتن آن بیش از ده سال به طول انجامید و یکی از پیچیدهترین و در عین حال شاعرانهترین آثار در تاریخ ادبیات جهان به شمار میرود. این اثر را نمیتوان صرفاً یک داستان دانست؛ بلکه مجموعهایست از تأملات روانشناختی، جامعهشناختی و فلسفی در قالب داستان. راوی با نگاهی بسیار دقیق و گاه وسواسگونه، زندگی طبقه اشراف، مناسبات انسانی، شکلگیری خاطرات، تأثیر زمان و زوال را میکاود. پروست از لحظههای سادهای چون چشیدن یک تکه کیک مادلن، جهانی از خاطره و معنا میسازد و از این رهگذر، ادبیات را به فلسفهای زنده بدل میکند.
در جلدهای بعدی این مجموعه، مانند «در سایه دوشیزگان شکوفا»، «گریختگان»، «سمیرنا»، و «زمان بازیافته»، خواننده با سیر کاملتری از تحولات شخصیت راوی، تجزیه و تحلیل عشق، هنر، بیماری، مرگ، و در نهایت درک از زندگی روبهرو میشود. «زمان بازیافته» به عنوان آخرین جلد مجموعه، درخشانترین تأمل پروست بر نقش ادبیات و هنر در فائق آمدن بر زوال و فراموشی است. در این بخش است که راوی به کشف نهایی خود میرسد: تنها راه نجات از گذر زمان، نوشتن و بازآفرینی خاطرات در قالب هنر است.
برای خوانندهای که هنوز با پروست آشنا نیست، توصیه میشود با جلد اول، «طرف خانه سوان»، آغاز کند و آن را نه با عجله، که با آرامش و دقت بخواند. پس از آن، میتوان به تدریج وارد جلدهای بعدی شد، یا حتی بخشهایی خاص را به طور مستقل مطالعه کرد؛ چراکه هر جلد، در کنار پیوستگی با دیگر بخشها، خود نیز روایتی مستقل و غنی دارد.
مارسل پروست، نویسندهایست که برای مخاطب پرحوصله و اندیشمند نوشته است؛ کسی که میخواهد ادبیات را نه برای گذران وقت، بلکه برای درک ژرفای هستی بخواند. آثار او همچون موسیقیای آرام و عمیق هستند که باید بارها شنید تا رازهایش آشکار شود. در عصر سرعت و سطحینگری، بازگشت به پروست، بازگشت به تأمل، ظرافت، و زیبایی گمشدهی زندگی است.
ادبیات بهمثابه زماننگاری ذهن و روح
سبک نگارش مارسل پروست در ادبیات فرانسه – و در وسعتی بزرگتر، در ادبیات جهان – یک پدیده منحصربهفرد است. پروست نویسندهای است که در داستانهایش به دنبال حادثه و گرهافکنی کلاسیک نمیگردد. او در جستوجوی «چگونگی تجربه کردن» است، نه صرفاً «چه چیزی اتفاق افتاده». همین نگاه، سبک نگارش او را به یکی از پیچیدهترین، دقیقترین و البته صبورانهترین سبکهای تاریخ ادبیات تبدیل کرده است.
مهمترین ویژگی سبک او، استفاده از تکنیک «جریان سیال ذهن» (Stream of Consciousness) است. در این شیوه، نویسنده بهجای اینکه روایت را بهصورت خطی و بر اساس وقایع بیرونی پیش ببرد، ذهن شخصیت را دنبال میکند؛ ذهنی که در هر لحظه میان گذشته، حال و آینده در نوسان است، به خاطرهای پرتاب میشود، از آن خاطره به حسی جسمانی، و از آن حس به ایدهای انتزاعی یا مشاهدهای دقیق در محیط. نتیجهی این سبک، جملههایی است طولانی، تو در تو، با وقفههای گاه شاعرانه، و با چرخشهایی بیوقفه میان تجربه، تداعی، و تفسیر.
پروست در نوشتارش مانند یک جراح یا موسیقیدان عمل میکند. او کلمات را با وسواس کنار هم میچیند، جملهها را آنقدر میپروراند تا حس مورد نظر را با تمام جزئیات منتقل کند. یک صحنهی ساده – مثلاً چشیدن یک کیک یا نگاه به چهرهی معشوق – میتواند در دهها صفحه باز شود، چون آن صحنه تنها آن لحظه نیست؛ حافظهی تمام عمر است که با آن پیوند خورده. بنابراین، در آثار او جزئیات کوچک، بار معنایی بسیار بزرگی دارند.
زبانی شاعرانه و احساسی
زبان پروست، شاعرانه اما تحلیلی است. برخلاف نویسندگانی که از استعاره برای زیبایی صرف استفاده میکنند، پروست از زبان شاعرانه برای عمیقتر دیدن و انتقال دقیقتر لایههای ذهن و احساس استفاده میکند. گاهی جملههای او چنان طولانیاند که چندین سطر بدون نقطه ادامه مییابند، اما این طولانینویسی نه از سر افراط، بلکه برای ثبت روند دقیق حرکت ذهن و احساس است. خوانندهی پروست نهتنها باید بخواند، بلکه باید در نثر او زندگی کند، با آن قدم بزند و اجازه بدهد ذهنش همسرعت با زبان، حرکت کند.
عنصر کلیدی دیگر در سبک او، حضور زمان و حافظه است. پروست زمان را خطی نمیبیند، بلکه حلقوی و درونی میفهمد. خاطرات در نوشتههایش نقش محرک اصلی دارند و زمان از دسترفته، نه تنها تم روایی، بلکه ساختار نحوی و جملهبندی آثار او را هم شکل میدهد. او گاه دهها صفحه صرف بازسازی یک حس فراموششده میکند، چون معتقد است حقیقت زندگی، در همین لحظات ناگهانیِ بازگشتِ حافظه نهفته است.
۲۴۵۲۴۵