خبرگزاری مهر، گروه استانها – کوروش دیباج: اصفهان، به عنوان یکی از کهنترین شهرهای ایران، خانههای تاریخی بسیاری دارد که هر کدام گنجینهای از هنر، معماری و فرهنگ ایرانی-اسلامی به شمار میروند. این خانهها نه تنها شاهدی بر تاریخ شهر هستند، بلکه نمادهایی از شیوه زندگی و ارزشهای اجتماعی گذشتهاند. اما امروز، در شرایطی که توسعه شهری و تجارتزدگی به روندی غالب تبدیل شده، خانههای تاریخی اصفهان در معرض تغییرات بیرویهای قرار دارند که میتواند هویت اصیل آنها را به خطر اندازد. بسیاری از این خانهها تحت عنوان مرمت و احیا، به کاربریهای تجاری، کافهها یا اقامتگاههای مدرن تبدیل میشوند و در این فرآیند، نه تنها ساختار معماری آنها آسیب میبیند، بلکه روح فرهنگی این فضاها نیز از میان میرود. این گزارش به بررسی این پدیده و پیامدهای آن برای حفظ هویت معماری و فرهنگی خانههای تاریخی اصفهان میپردازد و با نظر کارشناسان حوزه مرمت و معماری، به تحلیل وضعیت موجود و راهکارهای ممکن در این زمینه میپردازد.
«احیای قلابی»، معماری اصیل را بلعیده است
بهناز محمدی، پژوهشگر دکتری معماری اسلامی و مدرس دانشگاه با لحن صریح و نگران به خبرنگار مهر میگوید: «ما امروز با پدیدهای به نام احیای قلابی مواجهایم؛ یعنی تحت عنوان مرمت، خانههایی را با مصالح و تزئینات ناآشنا دوبارهسازی میکنند، درحالیکه نه تناسبات فضایی، نه جزئیات تزئینی و نه روح معماری آنها باقی میماند. این نوع مواجهه با خانه تاریخی، دقیقاً معادل تخریب نرم است.»
وی با اشاره به تجربه زیسته خود در مواجهه با پروژههای بازسازی میگوید: «در بسیاری از خانههای تاریخی که به اقامتگاه یا کافه تغییر کاربری یافتهاند، تنها چیزی که حفظ شده سردر است؛ وقتی وارد میشوی، گچبریهای سنتی با دیوارپوش MDF جایگزین شده، طاق و تویزهها بریده شده و به جای پنجرههای ارسی، پنجرههای UPVC نصب شدهاند. این یعنی فاجعه فرهنگی به اسم توسعه گردشگری.»
به گفته محمدی، مشکل فقط بیسوادی معماری نیست، بلکه غیبت نظارت تخصصی و نبود دستورالعمل اجرایی برای مرمت در کاربری جدید است: «ما هنوز نظامنامهای دقیق کاملاً شفاف و گویا نداریم که بگوید اگر خانهای قرار است به کافه تبدیل شود، چه اجزایی باید حفظ شود و چه چیزهایی مجاز به تغییر است. وقتی چارچوب نیست، سلیقه و سرمایه جای دانش را میگیرد و حاصلش میشود چیزی که نه اصالت دارد و نه هویت.»
تجاریسازی افراطی، چگونه خانههای تاریخی را از هویت تهی میکند؟
علیرضا ناظمی، جامعهشناس فرهنگی با تمرکز بر تحولات بافتهای تاریخی شهری، پدیده تجاریسازی خانههای تاریخی را «بحران هویتشناسی در کالبد شهر» میداند و به خبرنگار مهر میگوید: «خانه تاریخی، فقط یک بنا نیست؛ حامل حافظه فرهنگی، مناسبات زیستی و نظم معنایی یک دوره از تاریخ است. وقتی چنین بنایی به شکل افراطی و صرفاً براساس منطق سود، به کاربری جدید بدل میشود، این نظم معنایی تخریب میشود.»
وی توضیح میدهد که در بسیاری از نمونهها، تغییر کاربری خانههای تاریخی در اصفهان بدون درک از لایههای تاریخی و اجتماعی آنها انجام میشود: «خانهای که در آن سنت پذیرایی، معماری اندرونی-بیرونی، و ساختار فضایی زیارتمحور یا خانوادگی حاکم بوده، امروز به کافهای با دکور غربی یا فضای اینستاگرامی تبدیل شده است. این تغییر، نه فقط کالبد را میشکند، بلکه معنای زیستن در آن فضا را نیز نابود میکند.»
به باور ناظمی، این روند نوعی استعمار جدید شهری است: «در ظاهر، ما داریم خانهها را نجات میدهیم، اما در واقع با حذف محتوای فرهنگیشان، آنها را به ابزار مصرف توریستی بدل میکنیم. معماری تاریخی در این فرایند، به یک ویترین خالی از تاریخ تبدیل میشود. این یعنی ما نه فقط گذشته را نمیفهمیم، بلکه آینده فرهنگیمان را هم مصادره میکنیم.»
سرمایهگذاران بی تخصص، معماران فاجعهاند
استاد احمد غیاثی، مرمتگر سنتی و ناظر فنی چندین پروژه مهم در بافت تاریخی شهرهای کشور، از «ورود سرمایههای بیدانش» به حوزه بازسازی خانههای تاریخی ابراز نگرانی میکند. وی به خبرنگار مهر میگوید: «در سالهای اخیر، تعداد زیادی از خانههای تاریخی توسط افرادی خریداری شدهاند که صرفاً انگیزه اقتصادی دارند و هیچگونه شناختی از اصول مرمت ندارند. در نتیجه، بهجای مرمت تدریجی و وفادار به اصالت، شاهد نوسازیهای سریع، سطحی و پر از ایراد هستیم.»
غیاثی با اشاره به پروژههایی که در آنها شاهد تخریب لایههای اصیل معماری بوده، توضیح میدهد: «در یکی از خانههای صفوی، برای تعبیه آسانسور و تهویه مرکزی، بخشی از طاق چهارپهلو تخریب شد. در جای دیگری، طاقچههایی که با گچبری اصیل ساخته شده بود، با کاشیهای مدرن پوشیده شد. این یعنی ما در حال خلق شبحی از گذشته هستیم، نه بازگرداندن آن.»
وی تأکید میکند که عدم نظارت تخصصی از سوی سازمان میراث فرهنگی نیز مزید بر علت شده است: «وقتی ناظر میراث یک کارشناس اداری است نه فنی، یا اساساً طرح بازسازی بهصورت صوری تأیید میشود، سرمایهگذار راه خود را میرود. نتیجه، چیزی نیست جز مجموعهای از بازسازیهای نمایشی که هویت ندارند، دوام ندارند و تنها برای عکسهای شبکههای اجتماعی طراحی شدهاند.»
نمونههای موفق؛ راهی که میتوان رفت
در میان این وضعیت هشداردهنده، اما نمونههایی نیز وجود دارد که امیدبخشاند. خانه تاریخی «هتل سرهنگ» که با کاربری اقامتگاه سنتی مرمت شده، نمونهای از بازسازی اصولی بر پایه مستندات تاریخی و مصالح بومی است. در این پروژه، مرمتکاران با استناد به نقشههای دوره قاجار، رنگهای اصیل را بازسازی کردند، تمامی درها و پنجرهها بهجای تعویض، با تکنیکهای قدیمی تعمیر شدند و هیچگونه دخالت مدرن در ساختار اصلی بنا صورت نگرفت.
مژگان محمدی، مدیر خانه تاریخی بخردی (کاخ سرهنگ) با اشاره به دغدغه و علاقهمندی خانوادهاش برای حفظ و حراست بناهای تاریخی به خبرنگار مهر میگوید: مادر و برادرهایم به دلیل علاقه وافری که به حفظ و نگهداشت خانههای تاریخی اصفهان داشتند، در مزایده این بنا شرکت کردند و با صرف مبلغ سه میلیارد تومان در مزایده این بنای تاریخی برنده شدند، اما مرمت این خانه بهغیر از مرمت بخش شاهنشین تاکنون نزدیک ۳۰ میلیارد تومان هزینه برده است و از مدت ۱۷ سالی که وزارت میراث فرهنگی برای اجاره این خانه توسط خانوادهام مجوز داده است، نزدیک به چهار سال آن میگذرد.
وی ادامه میدهد: اصل بنا مربوط به دوره صفوی است و در دوره زندیه و قاجاریه تکمیل میشود و جزو معدود بناهایی در ایران است که میتواند معماری و هنر سه دوره تاریخی را نشان دهد و همین امر یکی از ویژگی مهم است که این بنای تاریخی را نسبت به سایر بناهای کشور منحصربهفرد و خاص میکند. بیشترین دخل و تصرفهای این بنا برای دوره زندیه است و رنگ و لعاب و تزئینات این ساختمان متعلق به دوره زندیه است، ضمن اینکه در اصفهان بناهای دوره زندیه بسیار کم وجود دارد.
محمدی میگوید: «ما آگاه بودیم که مرمت یعنی وفاداری به هویت، نه خلق یک بنای شبیه به گذشته. بسیاری از بازدیدکنندگان خارجی وقتی وارد بنا میشوند، حس میکنند زمان متوقف شده، چون هیچ نشانهای از طراحی معاصر فریبنده در آن نیست. این یعنی تاریخ را میتوان حفظ کرد، اگر صبر، علم و احترام داشت.»
پایان باز، اما نه روشن
خانههای تاریخی اصفهان، امروز بیش از همیشه نیازمند سیاستهای حمایتی، بازنگری در قوانین بازسازی، و آموزش سرمایهگذاران هستند. اگر نگاه به خانه تاریخی صرفاً بهعنوان دارایی تجاری ادامه یابد، شهر اصفهان نهتنها خاطرهاش را از دست خواهد داد، بلکه هویتش را نیز واگذار خواهد کرد. آنچه باید نجات یابد، فقط معماری نیست؛ روح زندگی، سنت، سکوت و معنای زیستن در خانه ایرانیست.