گفتوگوهای ایران و آمریکا پس از دور چهارم به کدام سو میرود؟
روزنامه قدس نوشت:
یکی از وجوه مشخص به ویژه در این دور از مذاکرات، عدم اطلاعرسانی عمومی و پنهانکاری رسانهای از سوی هر دو طرف است. این رفتار، راهبردی آگاهانه برای کنترل فضای سیاسی و جلوگیری از فشار افکار عمومی تلقی میشود. شکنندگی فضا و نگرانی از افشای زودهنگام مواضع یا امتیازات احتمالی منجر به انسداد خبری شده است. این وضعیت خود نیز بخشی از الگوی بازی اطلاعات ناقص را تشکیل میدهد. در این چارچوب، ارسال پیامهای متناقض از سوی مقامهای آمریکایی نوعی سیگنالگذاری هدفمند محسوب میشود. این تاکتیک تلاش میکند با ایجاد ابهام و فشار روانی، طرف مقابل را به امتیازدهی بیشتر وادار کند. تحریمهای جدید، تهدیدهای جدید و حتی جعل نام خلیج فارس بخشی از پازل بازی ترامپ برای ایجاد خطای محاسباتی در تیم ایرانی است. در نظریه بازیها، چنین رفتاری به عنوان بخشی از راهبرد بازی با اطلاعات ناقص شناخته میشود. از سوی دیگر، سخنان معاون رئیسجمهور آمریکا مبنی بر منافع اقتصادی توافق برای مردم ایران، تلاش برای مدیریت افکار عمومی داخلی و زمینهسازی برای توافق در سایه است. ونس با کماهمیت جلوه دادن نگرانیهای امنیتی، در واقع قصد دارد فضایی برای مصالحه فراهم کند.
ایران اما در این دور از مذاکرات بر ثبات مواضع و اصول اعلامی خود به ویژه بر حفظ حق غنیسازی اورانیوم در درون کشور تأکید داشته و از تغییر در خطوط قرمز خود پرهیز کرده است. چنین رفتاری را میتوان معادل انتخاب استراتژی خالص در نظریه بازیها دانست. در برابر، آمریکا از استراتژی ترکیبی بهره میبرد که با نوسانهای گفتاری، هدف آن آزمون واکنش طرف مقابل و افزایش توان چانهزنی است. اهداف اعلام شده و واقعی دو طرف نیز بر تعمیق پیچیدگی بازی افزوده است. اهداف ایران شامل این موارد می شود؛ رفع کامل تحریمها به ویژه در حوزه نفت، بانک مرکزی و سیستم مالی جهانی، بازگرداندن سرمایهگذاری خارجی و آزادسازی منابع ارزی مسدود، حفظ عزت ملی و پرهیز از بازگشت به مذاکرات یکطرفه. آمریکا نیز به دنبال جلوگیری از دستیابی ایران به ظرفیت هستهای شدن حتی توقف غنیسازی، حفظ موازنه منطقهای با در نظر گرفتن منافع متحدان و مهار نزدیکی راهبردی ایران به چین و روسیه است. این تضاد اهداف، بازی را به یک بازی غیرهمکارانه تبدیل کرده است؛ جایی که دستیابی به نقطه تعادل پایدار بدون تغییر در ساختار بازی، بسیار دشوار خواهد بود، مگر اینکه با ورود یک میانجی سوم، بازی بهصورت تدریجی به سمت الگوی همکاری بازطراحی شود.
بر اساس شرایط فعلی، سه سناریو محتمل برای آینده مذاکرات قابل تصور است. نخست توافق موقت و شکننده است. در صورتی که طرف آمریکایی به انسجام نسبی در پیامهای خود برسد و فضای بیاعتمادی کاهش یابد، احتمال دستیابی به توافقی موقت و محدود وجود دارد. در این مدل، رفع برخی تحریمها در برابر اعمال محدودیتهای بازگشتپذیر در برنامه هستهای ایران مبادله خواهد شد. گزینه دیگر بنبست مذاکراتی است. در صورت تداوم سیگنالهای متناقض بدون پشتوانه عملی، بیاعتمادی ایران به نقطهای خواهد رسید که مذاکرات متوقف شود. در نهایت یک توافق در سایه هم محتمل است. در شرایط فعلی، محتملترین سناریو شکلگیری توافقاتی غیررسمی یا در سایه با میانجیگری کشورهایی مانند عمان یا روسیه است. این توافقها میتوانند در آینده به توافق رسمی تبدیل شوند. در نهایت تحلیل رفتار دو طرف نشان میدهد مذاکرات وارد مرحلهای از بازی تکرارشونده شده است که در آن، تجربههای پیشین مانند برجام نقش مهمی ایفا میکنند. اما برای خروج از بنبست، طرف آمریکایی ناگزیر به کاهش تناقض در پیامها و تثبیت فرایند تصمیمسازی خواهد بود. در غیر این صورت، هر گونه نتیجه، تنها به شکل توافقی شکننده و ناپایدار رقم خواهد خورد. ورود یک بازیگر سوم برای ایجاد تعادل در قدرت چانهزنی و بازتعریف منافع مشترک میتواند مسیر را بهسوی یک بازی همکارانه تغییر دهد.
******
پارادوکس خانم سخنگو!
روزنامه جوان نوشت:
پارادوکسها در منطق کمتر پیش آمده است که جوابی درخور پیدا کنند. حالا باید یک پارادوکس دیگر هم ثبت کنیم: پارادوکس خانم سخنگوی دولت چهاردهم! کسی که نمیتوان بین آن مردمداری هفته پیشش با این ناز و ادا و جلوس شاهانهاش در سفر به مناطق آزاد، تجمیع کرد.
خانم سخنگو هفته پیش در اعتراض به اینکه فقط گاهی که به مردم نیاز داریم از آنان یاد میکنیم، گفته بود: «تنها راهی که برای بحران انرژی به ذهنمان میرسد این است که مردم کمتر مصرف کنند. اما کدام مردم؟ چه زمانی با مردم گفتوگو کردهایم و به فهم مشترک رسیدهایم؟ حکومتها روی دستان و ستون جامعه بقا دارند؛ تا وقتی با جامعه گفتوگو نکنیم، مشکلات حل نخواهند شد.»
درواقع خانم سخنگو چند انحراف موضوع را یکجا مرتکب شده بود. اولاً بحث صرفهجویی یک بحث ملی است که اتفاقاً باید از شرکتهای دولتی شروع کنید. چرا اول سراغ مردم میروید و غر میزنید؟! اول از خود دولت شروع کنید، همانطور که خود رئیسجمهور شرکتهای دولتی را موظف به صرفهجویی کرده است. ثانیاً این یک فرصتطلبی نکوهیده است که از موضوعی ساده و منطقی مثل دعوت مردم به صرفهجویی، یکباره به صحرای کربلا بزنید و آن را سیاسی کنید تا حزب و دارودسته شما بدون فکت نماند!
حالا همین خانم سخنگو با تشریفات کامل مثل یک پرزیدنت از پلههای هواپیما در سفر به منطقه آزاد انزلی پایین میآید. مسئولان استانی به پیشواز او رفتهاند! دخترکان با لباس سنتی به او دستهگل میدهند. بعد حین سخنرانی میگه گرممه! و از پشت تریبون میاد توی سایه. بهش میگویند نمیشه باید پشت تریبون باشی. میگه باشه بهخاطر شما (مردم) فداکاری میکنم! نکشی ما را خانم سخنگو! شما که برای مردم دلسوزی میکنید، چگونه در موقعیتی که شخص رئیسجمهور اهل صرفهجویی است و بسیاری از پروتکلها را رعایت نمیکند، سفری با چیدمان و تشریفات سران قوا میروید؟ با کدام دلیل و منطق و فایده و اهمیت، به سفر مناطق آزاد (خوشآبوهوا البته!) رفتید؟!
اصل وجود خود شما آنهم در حالی که در برخی دولتها همزمان یک وزیر، سخنگو هم بود، اسرافکاری است، اما شما ظاهراً گزینه مناسبی برای تبدیل مسائل فنی و عرفی، به کنایههای سیاسی و برای مانور اهمیتدادن به زنان در دولت بودید. از این اسرافکاریتر دیگر چه؟! بهتر است دولت تا یک پارادوکس دیگر ثبت کتابها نشده در اینباره به سخنگو تذکر دهد و البته از او بخواهد که مانند رئیسجمهور بدون پروتکل خدمت کند. باید آن مسئولانی که به پیشواز رفتند و هزینههای این سفر پوشالی هم محاسبه و شفافسازی شود.
******
زاکانی از منصب شهرداری برای اهداف سیاسی استفاده میکند؟
روزنامه خراسان نوشت:
در طول چهار سال گذشته، تهران به صحنه تمثیلی از همنشینی مدیریت شهری و مناسبات سیاسی بدل شده است؛ پدیدهای که در دوره شهرداری علیرضا زاکانی ابعاد تازهای یافت. زاکانی، سیاستمداری که پیش و پس از ورود به ساختمان «بهشت»، دو بار نامزدی خود را در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ اعلام کرد، از نخستین روزهای تصدی سمت شهرداری نشان داد که نگاهش تنها معطوف به مسائل و پروژه های متعارف کلانشهر نیست، بلکه نیم نگاهی هم به فرصت های عرصه سیاست داشته و حضور در شهرداری را سکویی برای استمرار حضور در عرصه سیاست ملی میداند. او با راهاندازی کمپین «تهرانِ دوستداشتنی من» و برگزاری مراسم افتتاحهای پیدرپی-از ایستگاههای مترو تا بوستانهای محلهای-کوشید تصویر روشن، فعال و رسانهمحوری از خود ارائه کند؛ رویکردی که موافقان آن را گامی در جهت جلب مشارکت مردمی و ارتقای شفافیت در عملکرد شهری میدانند و منتقدان، آن را مصداق برجسته سیاستزدگی در ساختار مدیریت شهری قلمداد میکنند.
همزمان، گزارشها حاکی است زاکانی توانسته با بخشهایی از جریان اصولگرا نزدیک به دولت سیزدهم و طیف سعید جلیلی ائتلاف کند؛ ائتلافی که هدف نخستین آن حفظ ترکیب سیاسی مدنظر در انتخابات آتی شورای شهر و فراهمسازی مقدمات بازگشت او به جایگاه شهرداری پس از خرداد ۱۴۰۵ است. این تحرکات سیاسی، اگرچه در برخی موارد تسریعکننده تخصیص منابع مالی و لجستیکی برای پروژههای شهری بوده، اما از سویی استقلال تصمیمگیریهای شورا را با دشواری مواجه ساخته و زمینهساز تنشهای فراگیر جناحی در صحن علنی شورا شده است. اعضای منتقد شورای شهر، که عمدتاً از جناحهای اصلاحطلب و مستقل برخاستهاند، بارها تأکید کردهاند تهران برای مواجهه با معضلهای ترافیک، آلودگی هوا، فرسودگی ناوگان حملونقل عمومی و کمبود فضای سبز به تأملی عمیق و تدابیری تخصصی نیاز دارد. به گفته آنان، تغییرات مکرر در مدیریت خطوط مترو و سازمانهای تابعه، افزون بر آن که پیامد آشفتگی در ارائه خدمات را به همراه داشته، هزینههای اجرایی را نیز افزایش داده است. در سوی مقابل اما، حامیان زاکانی در شورا و بدنه اصولگرا بر اهمیت ثبات مدیریتی تأکید میکنند. اینان معتقدند استمرار یک سیاستگذار واحد در رأس شهرداری، پیششرط لازم برای تحقق پروژههای زیرساختی و نگهداری از تحولهای آغازشده است و کاهش فراوان دخالتهای سیاسی و رسانهای، ممکن است از شفافیت و مشارکت عمومی در فرایند اجرای طرحها بکاهد. از نگاه آنان، بهرهگیری از ظرفیت رسانه و کمپینهای شهری، نهتنها ابزاری مشروع برای پاسخگویی به مطالبات جمعی است، بلکه بستری برای تقویت پیوند میان مدیریت و شهروندان ایجاد میکند.
اکنون با گذشت تقریباً سه سال از دوره چهارساله شهرداری، و در حالی که یک سال از موعد پایان دوره باقی است، تهران در نقطه عطفی قرار دارد. معیار ارزیابی عملکرد این دوره، سنجش توازن میان تبلیغات رسانهای و کیفیت واقعی خدمات شهری خواهد بود: چنانچه پروژههای کلیدی-از خطوط مترو گرفته تا ساماندهی حملونقل عمومی و توسعه فضای سبز-در کنار دیدهشدنهای تبلیغاتی با کیفیت و اثرپذیری ملموس در زندگی روزمره شهروندان همراه بوده باشد، میتوان از تثبیت مدل «سیاستورزی همراه با خدمترسانی» سخن گفت؛ اما در صورت مشاهده فاصله معنادار میان وعدهها و بسترهای اجرایی، احتمالاً مسیری نوین برای جداکردن سیاست از مدیریت شهری ضروری خواهد بود. در این معادله، قضاوت نهایی را نه تحلیلهای جناحی، که تجربیات روزانه میلیونها تهرانی شکل خواهد داد.
******
رمزگشایی از سفر پوتین به تهران
روزنامه شرق نوشت:
در نخســتین سال حضور مســعود پزشکیان در پاســتور و در میانه یکــی از پیچیده تریــن بزنگاه های ژئوپلیتیک منطقه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روســیه، برای ششمین بار راهی تهران می شــود؛ اما این بار نه به عنوان میهمان نشســتی چندجانبــه، بلکه برای دیداری دوجانبه و نشانه گذاری شــده در ســطح عالی. این تمایز نه صرفا در ســطح دیپلماتیک بلکه در لایههای زیرین ســاختار قدرت و تحولات راهبــردی منطقه ای و جهانــی معنــا می یابد. ســفر پوتین بــه تهــران، هم زمان با چرخش های احتمالی در پرونده هســته ای ایران، پیش بینی پذیر شــدن افق پایان جنگ اوکرایــن و تلاش تهران و مســکو برای بازتعریف نقش و نفوذ خود در نظم بین المللی پسالیبرال، واجد دلالتهایی فراتر از چارچوب مناسبات دوجانبه است. در حالی که ایران و آمریکا بار دیگر درگیر گفت وگوهایی شکننده، هرچند مؤثر، برای احیای نوعی از توافق هســته ای هستند و روسیه نیز هم زمان با فرســایش تدریجی در جبهــه اوکراین، بیش از پیش نیازمنــد تقویت پیوند با متحدان شــرقی خود اســت، تهران و مسکو با شــتاب و اشــتیاق به تعمیق همکاری ها می اندیشند. بنابراین این ســفر در شرایطی رخ می دهد که دولت چهاردهم، با رویکــردی به ظاهر عمل گرایانه، می کوشــد تصویر جدیدی از سیاســت خارجی ایران ارائه کند؛ تصویــری که هم زمان امکان گفت وگــو با غرب و پیوند راهبردی با شــرق را در خود دارد. به تعبیر دقیق تر، سفر پوتین به تهران، نه نشانه ای از تعمیق صرف روابط ایران و روســیه، بلکه نمادی از تلاقی منافع دو کشور در جهانی است که در حال بازتعریف قدرت، نظم و ائتلاف است.
با در نظر گرفتن شــواهد میدانــی و تحرکات دیپلماتیک، به نظر می رســد ششمین ســفر ولادیمیر پوتین به تهران، نه صرفا بازتولید مناســبات گذشــته، بلکه تلاشــی تازه برای مهندسی ِ آینده روابط تهران–مسکو در بستر تحولات ژئوپلیتیکی متحول جهانی اســت؛ تحولی که با شعله ورشــدن جنــگ اوکراین و انــزوای فزاینده روســیه از غرب، دوقطبی هــای جدیدی را در سیاســت بین الملل فعال کرده است. نکته قابل تأمل آنکه این ســفر احتمالا با فاصله ای نه چندان زیاد از سفر دونالد ترامپ، رئیس جمهــور آمریکا، به منطقه در روزهای آتی انجام خواهد شــد؛ وضعیتی که ناخودآگاه، تکرار ســناریوی ســال ۱۴۰۱ در دولت ســیزدهم را بــه ذهن متبادر می ســازد، زمانی که پوتین تنها چند روز پــس از تور خاورمیانه ای بایدن وارد تهران شــد تــا پیام سیاســی متقابلی را به واشــنگتن و متحدانش مخابره کند. این بــار اما زمینه متفاوت اســت، تهــران در حال مذاکره برای توافقی جدید اســت، مسکو به دنبال تنفس در میان فشار تحریم هاست و نظم منطقه ای بیش از هر زمان دیگری مستعد بازآرایی است. در چنین مختصاتی، سفر پوتین به تهران نه یک رویداد دیپلماتیک معمول، بلکه نشانه ای از جابه جایی صفحه شطرنج سیاســت خارجی ایران در تقاطع دیپلماسی هسته ای، امنیت منطقه ای و بازی قدرت های بزرگ اســت؛ سفری که اگر به توافقات ملموس اقتصادی، امنیتی و فناورانه منتهی شــود، می تواند دولت چهاردهم را در جایگاه بازیگری راهبردی تثبیت کند و اگر نه، تنها فصلی نمادین در تاریخ مناســبات دو کشــور خواهد بود. اکنون، همه نگاه ها به تهران دوخته شــده ؛ شهری که گویی بار دیگر به یکــی از کانون های تبیین آینده ژئوپلیتیک منطقه بدل شده است.
******
اعتراف تلخ روزنامه اعتماد
روزنامه کیهان نوشت:
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «کالای اساسی یا کالاهای لوکس/ کوچ مواد غذایی از سفره ایرانیها» نوشت: «در سالهای اخیر، کشور با یك بحران اقتصادی عمیق مواجه شده كه تأثیر مستقیمی بر سبد غذایی خانوارها گذاشته است. افزایش سرسامآور قیمت كالاهای اساسی بهویژه پروتئینهای حیوانی مانند گوشت قرمز و لبنیات، موجب تغییرات اساسی در الگوی مصرف غذایی شده است. بر اساس آمارهای رسمی، مصرف سرانه گوشت از ۱۲ كیلوگرم در سال به حدود ۶ كیلوگرم كاهش یافته و حتی در برخی گزارشها به كمتر از ۸ گرم در روز رسیده است. این وضعیت نگرانكننده باعث شده تا خانوادهها بهویژه اقشار كم درآمد، به دنبال جایگزینهای ارزانتر مانند حبوبات و ماكارونی باشند. اما حتی این جایگزینها نیز با افزایش قیمتهای چشمگیری مواجه شدهاند، بهطوری كه لوبیا چیتی به بیش از ۵۰۰ هزار تومان در هر كیلوگرم رسیده است. گوشت قرمز؛ به كالایی لوكس برای اقشار كمدرآمد تبدیل شده است. با گران شدن گوشت، حبوبات به عنوان منبع پروتئین گیاهی مورد توجه قرار گرفته است، اما قیمت آنها نیز به شدت افزایش یافته به عنوان مثال؛ قیمت لوبیا چیتی از ۲۲۰ هزار تومان به ۲۷۰ هزار تومان برای بسته ۵۰۰ گرمی افزایش یافته كه معادل ۵۴۰ هزار تومان برای هر كیلوگرم است و قیمت لپه نیز از ۲۲۷ هزار تومان در اسفندماه ۱۴۰۳ به ۲۹۰ هزار تومان در اردیبهشتماه رسیده است. ماكارانی نیز كه با كربوهیدراتی ارزانتر به عنوان جایگزینی مناسب برای سفرههای ایرانیان مطرح است، با افزایش قیمت مواجه شده است».
کیهان نوشت : در این شرایط، دولت به جای آنكه قیمت این كالاها را كنترل یا كاهش دهد، صرفاً وعده حمایت میدهد؛ حمایتی كه یا به صورت كالابرگ است یا افزایش یارانه نقدی. در حالی كه هیچ برنامهای برای كاهش قیمت تمام شده این كالاها یا نظارت مؤثر بر بازار ارایه نمیشود. از طرف دیگر، یارانههای دیگر نیز به تدریج حذف میشوند و بسیاری از خانوارها حتی از دریافت كالابرگ نیز محرومند. اعتراف روزنامه اعتماد به نقش منحصر به فرد دولت در ایجاد تورم و عدم نظارت بر قیمتها در حالی است که همین روزنامه از حامیان سرسخت وزیر معزول اقتصاد (به عنوان یکی از حامیان حذف ارز نیمایی وگران کردن برخی اقلام دولتی) به شمار میرفت.
******
سردار حاجیزاده، خیال همه را راحت کرد
ابراهیم رضایی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، از برگزاری نشستی میان اعضای این کمیسیون با سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، خبر داد.
وی ابراز کرد: «در این نشست، سردار حاجیزاده گزارشی مبسوط از وضعیت امنیتی و نظامی منطقه، همچنین اقدامات و مواضع دشمنان ایران ارائه کرد. وی با تشریح توانمندیهای دفاعی کشور، بهویژه در حوزه موشکی و پهپادی، تأکید کرد؛ ایران امروز نسبت به گذشته قویتر و آمادهتر است و هیچگونه تهدید نظامی علیه کشور مبنای واقعی ندارد».
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: «فرمانده نیروی هوافضای سپاه در ادامه با اشاره به عملیاتهای «وعده صادق1» و «وعده صادق2» عنوان کرد که عملیات «وعده صادق2» بزرگترین عملیات موشکی جهان بوده است. بهگفته سردار حاجیزاده، در این عملیات بیش از 75 درصد موشکها به اهداف تعیینشده اصابت کردهاند و این موفقیت پیام روشنی به دشمنان، بهویژه رژیم صهیونیستی ارسال کرده است».
وی تصریح کرد: «وی تبلیغات اخیر مبنی بر تضعیف توان دفاعی ایران را ساخت رسانههای عبری و غربی دانست و تأکید کرد که دشمنان تلاش میکنند با القای تصویر تضعیفشده از جمهوری اسلامی، افکار عمومی را فریب دهند؛ در حالی که قدرت نظامی ایران نهتنها کاهش نیافته، بلکه از گذشته نیز بیشتر شده است، همچنین سردار حاجیزاده افزود؛ دشمنان ایران اکنون در برابر توان آفندی ایران آسیبپذیرتر از همیشه هستند و توانایی وارد آوردن آسیب به ساختار دفاعی کشور را ندارند».
رضایی خاطرنشان کرد که در این جلسه، اعضای کمیسیون نیز نظرات و دیدگاههای خود را درباره مسائل منطقهای، تهدیدات خارجی و الزامات تقویت بنیه دفاعی کشور بیان کردند. اعضای کمیسیون با اتفاق نظر، ضمن قدردانی از مجاهدتها، ایثارگریها و دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه، بر حمایت قاطع مجلس از این نیرو تأکید کردند و خواستار تقویت بیشتر ظرفیتهای دفاعی ایران در همه حوزهها شدند.
******
خبر جدید عارف از قانون حجاب
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور در نشست هم اندیشی جمعی از منتخبین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استان آذربایجان شرقی با تاکید بر اینکه معتقدیم اگر صرفاً هدف گزارش دادن باشد امور لحظهای و مقطعی است، افزود: «رویکرد دولت چهاردهم گزارش عملکرد است و علی رغم برخی مشکلات در مسیر درستی در طول ۱۰ ماهه گذشته حرکت کردیم».
وی با اشاره به شرایط کشور در زمان روی کار آمدن دولت چهاردهم گفت: «دولت به دنبال این نبود که به مردم اعلام کند در چه شرایطی دولت وفاق ملی شکل گرفت چرا که راهبرد دولت ارتقای امید در جامعه است و از کلیدهای موفقیت حاکمیت امید دادن به جامعه است اما برخی مشکلات همانند ناترازیها از جمله ناترازی برق خود را در جامعه نشان داد که در این راستا و در طول چند ماه گذشته ۷ هزار مگاوات نیروگاه جدید به ظرفیت نیروگاهی کشور اضافه کردیم اما وضعیت کماکان قابل قبول نیست و امیدواریم با تلاشهای در حال انجام شرایط ناترازی برق بهبود پیدا کند».
عارف با اشاره به فرصت کوتاه پزشکیان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم پس از حادثه دلخراش سقوط بالگرد شهید رئیسی، گفت: «پیام انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم تغییر بود و دولت در همین مدت کوتاه توانست با تلاش جوانانی که به دنبال تغییر به معنای واقعی و اصلاح در درون نظام بودند، برنامههای خود را پیگیری و عملیاتی کند چرا که ظرفیت کافی برای اصلاحات داریم اما مدیریت این امکانات ضروری است».
معاون اول رئیس جمهور با تاکید بر اینکه برای تحقق وعدههای انتخاباتی به دنبال شوک درمانی نیستیم، گفت: «در زمینه رفع فیلترینگ ، نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور به این نتیجه یعنی رفع فیلترینگ رسیده است و به دنبال آن بودیم که با تدبیر انجام شود که البته معتقد به تسلط و اشراف اطلاعاتی برای امنیت ملی هستیم اما رفع فیلتر خواستهای بود که دکتر پزشکیان در مبارزات انتخاباتی به مردم قول دادند و امروز به صورت گام به گام در حال اجرا شدن است و میخواهیم به گونهای عمل شود که تصمیمات اتخاذ شده بار دیگر به وضعیت سابق خود باز نگردد».
عارف در خصوص لایحه عفاف و حجاب نیز تصریح کرد: «دولت معتقد است ارائه لایحه در این زمینه باید در چارچوب ارزشها و عزت حاکم بر نظام اسلامی و مردم و قانون اساسی باشد به همین دلیل در دولت اصلاحاتی در خصوص این لایحه در حال انجام است».
******
کنایههای قابلتوجه عبدی به ظریف
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت و گو با روزنامه شرق پیرامون رویکرد و عملکرد دولت چهاردهم صحبت کرده که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
* من معتقدم آقای پزشکیان باید پنج هدف کلی را در نظر داشته باشد که دو مورد مربوط به رسانه و سه مورد دیگر هم متفاوت است. در مورد فضای مجازی که مردم بیشتر با آن در ارتباط هســتند به نظر م عملکرد موفقی نداشته. حاال فیلترینگ واتس آپ برداشــته شــده که نیازهای مردم تأمین شــود امــا فیلترینگ به خصوص در مورد تلگرام و یوتیوب هم باید برداشته شود. دلیلش هم لج و لج بازی سیستم است نه اینکه فکر کنند این کار چه عوارضی خواهد داشــت وگرنه مردم که فیلترشــکن اســتفاده می کنند.
* در مورد مسئله سیاست خارجی معتقدم تا اینجا موفق بوده و اهمیتش در این اســت که خودش خیلی وسط نمیآید و قهرمان سازی نمیکند. کار را به کل سیستم سپرده و میبینیــد که رهبری نظام میداندار قضیه اســت. وزیر خارجهاش هم خوب عمل میکند و به هیچ وجه چهرهسازی نمیکنند که بخواهند برای خودشــان برندی بسازند. کاری که متأســفانه در دولت روحانی هم وزیر خارجه وقت و هم خود آقای روحانی انجام دادند و بارها گفته میشــد اما توجهی نداشتند. الان از این نظر خیلی خوب جلو می رود. نمیخواهم بگویم لزوما به نتیجه میرســد، اما معتقــدم از طرف ایران پیام واضح و روشــنی داده میشــود
* در مورد مسئله حجاب می توانیم بگوییم برایشان عوارض دارد، اما بحث رفع فیلترینگ اصلا عوارضی ندارد. در مورد مســئله حجــاب معتقدم که دولت خیلی خوب برخورد کرده. آقای پزشکیان یک مقدار هم بنا بر خصلت اخلاقی و غریزیاش رفتار می کند. یعنی مسائلش را برجسته و عمومی نمی کند، از خودش قهرمان سازی نمی کند و سعی میکند از این موارد فاصله بگیرد. در نتیجه در مــورد توقف قانون حجاب خیلی موفق عمل کرده اســت.
* مسئله بعدی تلویزیون است که عملکرد دولت در این باره کاملا ناموفق بوده و شــاید توضیحش این باشــد که تلویزیون در اختیار ما نیســت، اما واقعیت این است که ما نمی توانیم ماشینی را برانیم و بگوییم مسئولیت بنزینش با دیگری اســت. بنزین نزنید که ماشین راه نمی رود. به نظرم این مســئله ای است که آقای پزشکیان باید در چارچوب وفاق حل کند. با این ریش به تجریش نمی روند. با این تلویزیون نمی شــود مسائل مملکت را حل کرد و به لحاظ امنیتی خیلی خطرناک است.
* مســئله دیگر مربوط به گزینش است که در دو ســطح کارمندان ادارات، آموزش و پرورش و همچنین در ســطح مقامات سیاسی مطرح اســت. البته گامهایی برداشته شده ولی کافی نیست. اگر بخواهم در مجموع بگویم، دولت در این اهداف بیش از متوســط موفق بوده و حاال همه اینها در ذیل موضوع وفاق اتفاق افتاده است.