خیابان دربند تجریش را به سمت شمال که بروید و امامزاده قاسم و قبرستان ظهیرالدوله را رد کنید کم کم میدان دربند در مقابلتان خودنمایی می کند کمی آن ور تر ایستگاه تله سیژ هست و تنبل تر ها می توانند بلیطی بخرند و روی یکی از آنها لم بدهند و لذت ارتفاع گرفتن از کوه دربند را ببرند و از منظره تهران زیر پای خود مستفیض شوند.
هوای تهران امسال زودتر از هرسال دیگری گرم شده به قدری که بیرون زدن از خانه در این هوا باعث تردید اطرافیان از صحت عقل ما می شود اما آخر نمی شود که تمام مدت هم در خانه بمانیم و بپوسیم پس چه کنیم؟
خیابان دربند تجریش را به سمت شمال که بروید و امامزاده قاسم و قبرستان ظهیرالدوله را رد کنید کم کم میدان دربند در مقابلتان خودنمایی می کند کمی آن ور تر ایستگاه تله سیژ هست و تنبل تر ها می توانند بلیطی بخرند و روی یکی از آنها لم بدهند و لذت ارتفاع گرفتن از کوه دربند را ببرند و از منظره تهران زیر پای خود مستفیض شوند.
دربند در میان تهرونی های قدیم و جدید همیشه یکی از مراکز اصلی تفریحی بوده است و کبابهای چنجه اش و آب گوشت هایش آب از دهان پیر و جوان روان می کند. اگر کمی هم اهل لذایذ دیگر باشید قلیونهایش هم حرف ندارد.
اما غرض از نوشتن این عریضه کمی هم طویل صحبت در مورد جایی کم تر شناخته شده در پناه کوه دربند و کمی بالاتر از این ایستگاه های دل انگیز شکم چرانی است: روستای پس قلعه
از دیر ایام تهران در تابستانهایش غیر قابل تحمل بوده است و تجریش و حوالی اش کعبه آمال و آلام تهرونی های گرمازده بوده. حالا هم تقریبا اوضاع بر همین منوال است اگر گرمای هوا بیتابتان کرده این روستای قدیمی هم فال است و هم تماشا.
این روستا در تهران تاریخچهای کهن و قدمتی طولانی دارد. طبق اسناد قدمت این روستا به پیش از اسلام بازمیگردد. در انتهای روستا اگر جان بالاتر رفتن داشته باشید می توانید به تماشای قبرهایی کهن از زرتشتیان بروید که گواهی بر این تاریخچه است.
در همان کمرکش کوه و در قسمت غربی روستا بقعه امامزاده ابراهیم(ع) قرار دارد که به باور اهالی روستا فرزند حضرت امام موسی کاظم (ع) است. ساختمان این امامزاده دارای بقعهای سنگی و چهارگوش کوچک و غیرمنظم به طول ۴ متر و عرض کمتر از آن است. یوانی نیز در خاور، مدخل آن را تشکیل میدهد و ضریح کوچک مشبک چوبی به طور مورب درون آن قرار دارد و بخشهایی از دیوار این بقعه آینهکاری شده است.
از عجایب دیگر این روستای تاریخی سنگ نبشته ای به زبان آشوری بود که مشهور است در زمام جنگ جهانی دوم روسها آن را با خود بردند و دیگر دست ما از آن کوتاه و خرما بر نخیل.
این روستا اسم و آوازهاش را از قلعه شمیران دارد که اگر دست در جیب مبارک کردید و با تله سیژ ارتفاعات را پیمودید در ایستگاه پایانی می توانید بقایای این قلعه قدیمی را به تماشا بنشینید.
اگر به پس قلعه رفتید از بازار محصولات باغی آن حتما خرید کنید و خیار شمرون را که شهره عام و خاص است از یاد نبرید.
البته اگر قصد ماندن در روستا و آن حوالی را داشتید می توانید سری هم به هتل اوسون بزنید که نام خود را از منطقه اوسون را در شمال روستای پس قلعه گرفته است.
اما پسقلعه، تنها یک روستای زیبا در میان ارتفاعات نیست. در تابستان ۱۲۹۸ خورشیدی، این منطقه به مکانی برای مذاکرات محرمانهی یکی از جنجالیترین توافقات سیاسی ایران تبدیل شد: قرارداد ۱۹۱۹. در این ییلاق دور از هیاهوی شهر، وثوقالدوله و نمایندگان بریتانیا در میان سایهی کوهستان تصمیماتی گرفتند که میتوانست آیندهی ایران را تغییر دهد. این قرارداد، که نفوذ انگلیس را در امور داخلی کشور بهشدت افزایش میداد، با واکنشهای تند سیاسی مواجه شد و هیچگاه به مرحلهی اجرا نرسید.
پس همانطور که می بینید تهران عزیز ما تنها در یک نقطه خود این همه داستان و حکایت و مقاصد توریستی جذاب دارد.
به امید دیدار شما این آخر هفته در پس قلعه
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.