به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هادی قالیخانی در سریال «قول مردونه» سرپرست گریم بوده و سرپرستی و گریم سریالهای سالهای مشروطه، عمارت فرنگی، روزگار قریب، برای اخرین بار، از نفس افتاده و سه در چهار را در کارنامه دارد.
این چهرهپرداز در گفتوگو با ایرنا، درباره چالشهای این حرفه توضیح داد و بیان کرد: در پروژه های تاریخی که به صدر اسلام یا حتی دهه شصت مربوط میشود با بینیهای عملی مواجهیم و افرادی که بوتاکس تزریق کردهاند. کاشت ناخن و کاشت ابرو و بینیهای عملی عروسکی کار گریمور را سخت میکند. به ویژه در بخش هنروران این چالش بیشتر دیده میشود. وقتی عجله داریم و پروژه از لحاظ بودجه ای محدود است باید با شرایط ساخت. در این شرایط به ما گفته میشود که جراحی آنها دیده نمی شود و شما حساسیت زیادی به خرج ندهید.
سرپرست گریم سریال «قول مردونه» با بیان این که قصه این سریال دهه شصتی بود تاکید کرد: سعی کردیم واقع گرایی را در گریم لحاظ کنیم. خودم گریم آقای جمشیدی را دوست داشتم. او به خاطر سریالی دیگر جلوی سرش را کاملا تراشیده بود. من مویی را جلوی سرش گذاشتم که کسی متوجه نشد که موی خودش نیست.
وی با اشاره به چهره مردم ایران در دهه شصت توضیح داد: از زمان هخامنشیان ریش و سبیل در ایران بیانگر موقعیت اجتماعی بوده است. چرخه تکرار مد در حوزه مو، ریش و سبیل، یکی از جالبترین نمودهای روندهای اجتماعی و فرهنگی است. مد مو و صورت معمولاً در بازههای ۲۰ تا ۳۰ ساله دچار بازگشت و بازتفسیر میشود. مثلا موی تیفوسی یا تن تنی یا آلمانی مال ۴۰ سال پیش بود که در چند سال گذشته دوباره تکرار شد. خط ریش بلند هم مربوط به دهه ۵۰ بود که در سالهای اخیر تکرار شد. این چرخهها معمولاً با تحولات فرهنگی، بحرانها، جنگها یا شکوفایی اقتصادی همراه است. مثلاً دوران رکود معمولاً بازتابش در گرایش به سادگی است، در حالی که دورههای رونق موجب خلاقیت و اغراق در استایل میشوند.
وی افزود: چهره مردم در دهه ۶۰ به خاطر فضای جنگ و اوایل انقلاب الگوی خاص خودش را داشت. آن زمان تم مذهبی مردم غالب بود و اکثرا ریش داشتند. تراشیدن سبیل هم قبح داشت.
قالیخانی با تاکید بر این که عاشق چالش در گریم هستم گفت: هر چقدر کار گریم سختتر باشد برایم دلنشینتر است. علاقه خاصی به طراحی و خلق شخصیتهای شناخته شده (شبیه سازی) دارم و تا کنون شبیهسازی افرادی همچون حضرت امام خمینی(ره)، آیتالله طالقانی و حسن روحانی را انجام دادهام. وقتی یک فیلمنامه را می خوانم، فیلم میبینم و کتاب می خوانم و در اینترنت درباره شخصیتها جستجو می کنم. یک دفترچه یادداشت دارم. ساعت ۲ نصف شب از خواب می پرم و درباره گریم بازیگران شروع به نوشتن نکته و یادداشت می کنم. بعد از ۲۵ سال گریم تبدیل به زندگی من شده و بدون گریم نمی توانم نفس بکشم.
وی درباره علاقهاش به گریم توضیح داد: گریم برای من فقط یک مهارت نیست؛ بلکه زبان بیکلامیست که میتواند شخصیت بسازد، احساس منتقل کند، و داستانی را بدون گفتن حتی یک کلمه روایت کند. سالها تجربه در دنیای گریم سینما و تلویزیون به من آموخته که این هنر، ترکیبی از دانش، تخیل، روانشناسی چهره و احترام به شخصیت انسانی است. آنچه مرا به آموزش گریم سوق داده، تنها انتقال تکنیک نیست؛ بلکه ایجاد بینشی عمیقتر در هنرجویان است تا درک کنند که پشت هر خط، سایه، یا بافتی که بر چهرهای مینشانند، مسئولیتی هنری و انسانی نهفته است. دغدغهام این است که نسل جدید گریمورها، نه صرفاً تکنسین، بلکه هنرمندانی متعهد، خلاق و آگاه باشند.
این گریمور با اشاره به تجربهاش در پروژههای تاریخی در کشورهای عربی گفت: آنها از لحاظ امکانات و مالی در جایگاه بالایی هستند. ولی مهارت گریم را ندارند و از گریمورهای ایرانی کمک میگیرند. ما که به کشورهای عربی میرویم لژیونرهای هنری هستیم. بارها در فرودگاه به من و همکارانم گیر دادهاند که چرا لوازمی مثل ریش و سبیل را می خواهید از کشور خارج کنید. مشکل دیگر این است که به محض برگشت با حواشی مواجه میشویم. همکاران فکر میکنند کلا مهاجرت کردهایم و دیگر ایران نیستیم. باید به همه اعلام کنیم که دوباره برگشتهایم. تا زمانی که کار جدید پیشنهاد شود، یک پروسه بیکاری را طی می کنیم. من با انرژی خوب می روم. ولی می ترسم که همه فکر کنند من کلا رفتهام.
وی درباره ویژگیهای یک گریم خوب بیان کرد: گریم خوب نباید دیده شود. گریم نقاشی روی بوم زنده است و باید در خدمت شخصیت بازیگر برای ایفای نقش باشد. اوج هنر گریم، جاییست که چهرهای کاملاً جدید متولد میشود. من وقتی شروع به گریم می کنم و میبینم بازیگر به واسطه گریم نقش خودش را باور کرده برای من لذت بخش است. مثلا یک بازیگر که سنش به خاطر گریم بیشتر نشان داده میشود، در وجودش احساس خمیدگی می کند. چند وقت پیش مشغول گریم روی صورت بازیگری در نقش زنی سرطانی بودم. این خانم بازیگر وقتی گریمش تمام شد و خودش را دید زد زیر گریه. چون یکی از دوستانش به خاطر بیماری از دنیا رفته بود و این بازیگر یاد او افتاده بود.
قالیخانی با بیان این که از کودکی عاشق حرفه چهرهپردازی بوده گفت: زمانی که هفت ساله بودم می گفتم دوست دارم گریمور بشوم. حتی دوست نداشتم بازیگر بشوم. در زمان دانش آموزی برای بچه ها ریش و سبیل درست و آنها را گریم می کردم. وقتی که دوره خدمت سربازیام تمام شد در رشته کارگردانی قبول شدم. آن زمان دوره آکادمیک گریم نداشتیم. من چون عاشق این رشته بودم، رشته کارگردانی را دنبال نکردم و دوره های آقای معیریان را گذراندم.
به گزارش ایرنا، هادی قالیخانی، طراحی گریم فیلمهای سینمایی سگهای پوشالی، شَنل، آنچه مردان درباره زنان نمیدانند، المپیک، بازدم و اولین امضا برای رعنا را به عهده داشته است.
۲۴۴۵۷