سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
تیتر مشترک در سه روزنامه (که منطقاً میتواند اتفاقی باشد و دعوایی بر سر آن نیست) برای اشاره به انحلال حزب کارگران کردستان و کنارگذاشتن اسلحه (که باز هم میتواند سلیقه همزمان سردبیران در مهمدانستن این خلعسلاح خودخواسته و برجستهشدن خبر در صفحه اول روزنامه باشد.
یک تیتر مشترک در سه روزنامه (که منطقاً میتواند اتفاقی باشد و دعوایی بر سر آن نیست) برای اشاره به انحلال حزب کارگران کردستان و کنارگذاشتن اسلحه (که باز هم میتواند سلیقه همزمان سردبیران در مهمدانستن این خلعسلاح خودخواسته و برجستهشدن خبر در صفحه اول روزنامه باشد و دعوایی بر سر آن هم نیست) در کشاکش مذاکرات هستهای و انتشار برخی توقعات فراهستهای امریکا در رسانههای آن کشور از زبان مقامهای مسئول، دیگر نه منطقی است، نه اتفاقی و نه خردمندانه. اگر نگوییم کمی خیانتبار است، دستکم منطقی است که چنین فرضی داشته باشیم.
آیا واقعاً روزنامههای سازندگی، اعتماد و دنیای اقتصاد با این تیتر به استقبال وداع کردهای مسلح مخالف ترکیه رفتهاند و فقط میخواهند این حقیقت را القا کنند که تصمیم کنارگذاشتن اسلحه یک تصمیم عقلانی در دوران جدید است، بهویژه آنکه ماهیتی شبهنظامی و تروریستی هم داشته باشی؟ یا این تیتر با هدف مشخص القای مزایای هر وداعی با اسلحه انتخاب شده است؟ غیر از کلیشه انتخاب عنوان یک رمان یا یک ضربالمثل یا یک مصرع شعر در تیتر که در اصول روزنامهنگاری ناپسند و غیرحرفهای تلقی میشود، آیا از نظر این رسانهها وداع لیبی و اوکراین با اسلحه هستهای خود هم وداع باشکوهی بود؟
جالب است که دیروز همزمان با تیتر این سه رسانه، عبدالکریم سروش در پیامی به مذاکرهکنندگان ایرانی هشدار داد که مذاکرهای با عزت انجام دهند و تن به ذلتی که میتواند ایران را مانند لیبی کند، ندهند.
روز گذشته ترامپ در سفر به عربستان روی خط ناترازیها بازی کرده و تلاش کرد خط عملیات روانی علیه ایران را در ریاض بازتر کند، این خط در ایران رد عملیاتی نیز دارد، روزنامه سازندگی در سرمقاله خود با اشاره به ارتباط ناترازی و ساعت مدارس نوشته است:
برخی مسئولان دولتی تغییر ساعات مدارس را در راستای مواجهه با بحران «ناترازی برق» معرفی کردهاند اما مشکل اساسی ریشه در سوءمدیریت و فقدان راهحلهای بنیادی دارد. آمارها حاکی است، کسری برق در تابستان امسال نسبت به سال قبل بیش از ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت و برخی کارشناسان پیشبینی کردهاند این ناترازی در سال آینده تا حدود ۳۵ درصد نیز برسد. معلوم است که با افزوده شدن چند ساعت به برنامه مدارس نه تنها مشکلی از ساختار تولید برق حل نخواهد کرد بلکه صرفاً بار مصرف از دوش اصحاب صنایع و ادارات به گردن دانشآموزان و معلمان میافتد. همچنان که برخی صاحبنظران اشاره کردهاند، غلبه بر بحران برق نیازمند سالها برنامهریزی و سرمایهگذاری فشرده است. اما بهرغم این هشدارها، دولت هیچ تلاشی در جهت اصلاح اساسی بخش انرژی نکرده و ترجیح داده است با رویهای نمایشی خانوادهها را در برابر کمبود برق مسئول بداند.
نکته جالب توجه آنکه این عملیات توسط رادیو فردا اران رسانهای وزارت خارجه آمریکا هم تقویت شده است و این هماهنگی میان رسانه داخلی و ضدانقلاب جالب توجه است.