برترینها- آرمان رمضانی: در دوره و زمانهای که بلاکباسترهایی با بودجه و تبلیغات زیاد، مملو از جلوههای ویژه با داستانهایی دوخطی و شخصیتهایی شبیه به هم با قدرت تمام در حال پیشروی هستند برای بسیاری از ما فیلمها و سریالهای خوب و قابل احترام مانند تنفس هوای پاکیزه در تهران یا خوزستان، زندگیبخش و امیددهنده است. برای بسیاری از ما که این هنر عجیب و غریب، اگر زیادهروی نکنم و نگویم تنها نقطه مثبت، دستکم یکی از نقاط رنگی این دنیای خاکستری و پر از اندوه است.
حالا شما بگویید مگر میشود به فیلمها و سریالهای فوقالعاده و شاهکار فکر کرد و بازیگرانی که هنرمندانه و ماهرانه و با تمام وجودشان به یک نقش جان میدهند را نستود؟ بازیگرانی که در این زمانه پر از سلبریتیهای رنگارنگ و ریز و درشت که گاه هرچقدر فکر میکنی به یاد نمیآوری دقیقا به کدام دلیل معروف هستند، تصمیم گرفتهاند آنقدر در حرفهشان پیشرفت کنند و ماهر شوند که کاری جز تحسین و ستایش از دست منتقد و تماشاگر برنیاید. در این مقاله قرار است به سراغ 6 بازیگر جوان و به شدت توانمند برویم و در مقابل تمام لحظههای خالص و اصیلی که برایمان از آنور دنیا ساختهاند فقط اندکی تحسینشان کنیم.
در سالهای اخیر پدرو موفق شد نامش را به عنوان بازیگری همهفنحریف و توانا در بین علاقمندان جدیتر سینما و تلویزیون و البته منتقدان مطرح کند و با درخشیدن در ژانرهای متنوع و متفاوتی چون درام و اکشن و ژانرهای قصهمحور جای پایش را حسابی محکم کند. در سریال محبوب The Last of Us پدرو شخصیت جوئل را هنرمندانه به تصویر کشید، ایفای نقشی تحسین برانگیز که از نگاه احساسی به اندازه و مهارشده بود و در عین حال میتوانست عمق روح مخاطب را هدف بگیرد. در این سریال به ویژه هماهنگی بین پدرو و همبازیاش یعنی بِلا رمزی سطحی از واقعگرایی را به سریال هدیه داد که ما به عنوان مخاطب توقع دیدنش را در سریالی برگرفته از یک بازی ویدئویی نداشتیم.
پدرو پاسکال در سریال The Mandalorian در به تصویر کشیدن شخصیتی عمدتا پنهان در زیر ماسک و زره سطح دیگری از تواناییهایش را به رخ کشید، شخصیتی سخت و پیچیده که پدرو با زبان بدنی بینقص و البته کاملا به اندازه و کمک گرفتن از بازی با لحن و صدا آن را به کمال رساند. پدرو پاسکال با انتخابهای بعدیاش نشان داد که قصد افتادن در دام تکرار شخصیتی پیچیده و عصبی و کمحرف را ندارد و این موضوع را با نقشش در فیلم کوتاه و تقریبا وسترن Strange Way of Life یا نقش کوتاهش در فیلم کمدی The Unbearable Weight of Massive Talent به اثبات رساند. نکته جالب درباره پدرو پاسکال این است که هواداران و منتقدان درباره او همنظر هستند، تقریبا همه فکر میکنند پدروی توانمند میتواند از پس هر نقشی بربیاید و با مهارتش به هر شخصیتی هرچقدر هم عجیب و غیرواقعی رنگی از طبیعی بودن و واقعی بودن بزند.
فلورنس البته حالا سالهاست که با هنرنماییهای جسورانه و مملو از احساساتش هواداران و منتقدان را به یک اندازه به وجد میآورد و نقشهای متفاوت را یکی پس از دیگری آنچنان بالغانه تصویر میکشد که گاه سخت است باور کنیم تنها 29 سال دارد. فلورنس در نقشهای اخیرش مانند فیلمهای Dont Worry Darling و The Wonder صفحه بزرگ سینما را با حضور مجذوبکنندهاش تسلیم مهارتش میکند و زنانی پیچیده و متاثر از امواج سنگین احساسات را در زمینهای روانشناسانه، بینقص به تصویر میکشد. فلورنس پیو در فیلم موفق اپنهایمر منتقدان را با نمایش همزمان آسیبپذیری و قدرت با وجود حضور اندک از نظر زمانی به تحسین واداشت و بار دیگر به یادمان آورد که چه بازیگر توانمندی است.
فلورنس پیو اما از منظر دیگری هم در خور تحسین است و آن تلاش حداکثریاش برای تمام نقشها در هر ژانر و دستهای است، خواه فیلم هنری/ترسناکی چون Midsommar باشد و خواه یک بلاکباستر پرخرج مانند قسمت دوم دون Dune، در هرصورت فلورنس پیو تمام توان و مهارتش را خرج خواهد کرد. بسیاری از منتقدین صورت پر از احساس و به ویژه توانایی فلورنس در تغییر حالتهای ناگهانی از آرامشی خلسهمانند به اندوه یا خشمی عمیق را میستایند. انتخابهای اخیر فلورنس به خوبی نشان میدهد این دختر جوان از چالش و سختی نمیترسد و همه این ویژگیها به ما طرفداران سینما نوید میدهد نه یک بازیگر زیبای دیگر بلکه بازیگری ماهر و توانمند در حال ساخته شدن است.
در سالهای اخیر پائول مسکال با سرعتی عجیب در حال رشد و بهتر شدن است و حالا تقریبا تمام منتقدان قدرت این جوان در ابراز احساسات را دستکم در نسل خودش بیمانند میدانند. بازی در فیلم Normal People و به تصویر کشیدن کانل با آسیبپذیری ظریفش و البته نمایش شکلی خاص از صداقت برای پائول تحسین زیادی به همراه داشت و پس از آن در Aftersun در نقش پدری ظاهر شد که غرق در کشمکشهای درونی تلاش میکند همچنان برای دخترش پناهگاهی مستحکم باشد. نمایشی که برای مسکال هم با نامزدی اسکار همراه بود و هم بار دیگر مهارتش در نقشهای واقعگرایانه را به رخ کشید.
بسیاری از منتقدان نقطه عطف مهارت مسکال در بازیگری را هوش ذاتیاش برای به اندازه احساس خرج کردن میدانند و میگویند او بهتر از تمام بازیگران همنسلش بلد است در دام بازی افراطی و تئاتری نیفتد. برای نمونه مسکال در فیلم All of Us Strangers صمیمیت و احساس تعلق را نه با ادا و اطوارهای ملودرام بلکه با اصالتی پر از سکوت به تصویر میکشد و اینچنین بر صحبت منتقدان سینما صحه میگذارد. مسکال البته در کنار نمایش مهارتش روی پرده در خارج از لوکیشنهای ضبط هم نشان داده میتواند همچنان باهوش باشد و با انتخابهایی هوشمندانه که عمدتا حول کنکاش در احساسات اصیل انسانی همچون عشق، اندوه و تعریف هویت میچرخند به تمام دوستداران سینما مژده ستارهای را میدهد که میتوان دههها از هنرنماییاش لذت برد.
شاید بهترین لقب برای اندرو اسکات در سالهای اخیر محبوب(شیرینعسل؟) منتقدان باشد، بازیگری که با عمق احساسی غیرعادی و کاریزمای مجذوبکنندهاش روی پرده سینما یا قاب تلویزیون، همبازیانش را به حاشیه میبرد. در All of Us Strangers که بسیاری از منتقدان میگویند ما با بهترین نمایش دوران حرفهای اسکات روبرو هستیم، اندرو در نقش نویسندهای تنها ظاهر میشود که قرار است با دردهایی حلنشده از گذشته روبرو شود، شخصیتی ایدهآل برای بازیگری توانمند. اندرو چنین شخصیتی را صمیمی و بدون سر و صدا اما با قدرتی ویرانکننده به تصویر میکشد و اینچنین تحسین منتقد و تماشاگر را همزمان دریافت میکند.
منتقدان یکی از نقاط مثبت فراوان اندرو را رنج(Range) یا دامنه وسیع او در ایفای شخصیتهای مختلف در پلتفرمهای متفاوت میدانند و معتقدند برای اندرو پرده بزرگ سینما با صفحه کوچک تلویزیون و یا حتی استیج تئاتر تفاوتی ندارد. از شخصیت به شدت کاریزماتیک و ناآرامِ Hot Priest در سریال Fleabag تا نقش کوتاهش در سریال Black Mirror یا ایفای نقش اصلی در سریال Ripley، اندرو ثابت کرده در حال حاضر برای به تصویر کشیدن شخصیتهای لایهلایه از نظر احساسی و مبهم از نظر اخلاقی بهترین است. بازیهای اندرو عمدتا با تنش و کشمکشی زیرپوستی همراه است، تنشی که گاه بیش از صدها فریاد تماشاگر را به اوج هیجان میرساند.
نقطه عطف برای جرمی با وجود سالها سابقه در سینما و تلویزیون بدون شک ایفای نقش کارمی در سریال The Bear بود. شخصیتی که از نظر احساسی مانند یک ترن هوایی مرتبا اوج و فرود را تجربه میکرد و جرمی آنقدر خوب از پس آن برآمد که بسیاری در ادعایی جسورانه آن را یکی از بهترین بازیها در یک سریال دانستند. جرمی هنرمندانه آسیبپذیری آشپزی که قرار است منجی کسب و کار خانوادهاش باشد را به تصویر کشید و با قدرت و مهارتش در ادای دیالوگهای آتشین و بهره بردن از فیزیک و عضلات صورتش در نمایش اضطرابی گاه فراتر از تحمل یک انسان، موفق شد جوایزی رنگارنگ از جمله گولدن گلاب و جایزه انتخاب منتقدان را به کارنامهاش اضافه کند.
وقتی نگاهی به نقشآفرینیهای اخیر جرمی میاندازیم سخت است که شفافیت او را به عنوان یک بازیگر در ابراز احساسات اصیل و عمیق انسانی و البته کاریزمای متفاوت و منحصربفردش را ستایش نکنیم، کاریزمایی که در ذاتش متناقض است و انگار ساخته شده برای دستکم گرفته شدن. منتقدان البته جرمی را ستایش میکنند چون معتقدند او حتی در سکوت یا سقوط هم ارتباطش با مخاطب را از دست نمیدهد و پایه رسیدن به چنین سطحی از واقعگرایی را برای او نقشش در سریال Shameless میدانند. پایهای که گویی در سریال The Bear چه از منظر دقت در ابراز احساسات و چه از نظر پیچیدگی شخصیت زمینه ایجاد یک بازی شاهکار شده است.
مایلز تلر انگار نوعی از بلوغ را در سالهای اخیر و در بستری از آثاری در ژانرهای مختلف از اکشن گرفته تا درام و بیوگرافی به عنوان یک بازیگر تجربه کرده است و حالا مانند باقی بازیگران حاضر در این مقاله مقصد محبوبی است برای دریافت ستایش از منتقدانی که به این راحتی از کسی تعریف نمیکنند. بازی مایلز در فیلم پرفروش و پر سر و صدای Top Gun: Maverick به عنوان شخصیت بردلی بردشاو(خروس) نشان داد او میتواند با تکیه بر جذابیت ذاتی و فیزیک قابل قبولش در فیلمهای اکشن هم بدرخشد و در سریال درام The Offer و در نقش تهیهکنندهای به نام آلبرت اس رودی موفق شد مجموعهای پیچیده و متناقض از طنز، جاهطلبی، آسیبپذیری و البته اعتماد بنفس را ماهرانه برای مخاطبانش به تصویر بکشد.
مایلز تلر انگار برای زنده کردن شخصیتهای از نظر احساسی پیچیده ساخته شده و از فروپاشی روانی و جسمیاش در فیلم موفق Whiplash گرفته تا پروژههای تازهتری چون Spiderhead یا The Offer مایلز مرتبا ثابت میکند میتواند به هرنقشی رنگ و لعاب واقعگرایی بزند و هر نقشی را برای مخاطب باورپذیر و مرتبط کند. مایلز با انتخابهایش ثابت کرده هراسی از بازی کردن شخصیتهایی پر از نقص و ناسازگار و با خود درگیر ندارد و برای درخشیدن نیازی به ظاهر شدن در قامت قهرمانی بینقص نمیبیند. مایلز تلر در 38 سالگی همچنان در حال رشد و بهتر شدن به عنوان یک بازیگر است هرچند همین حالا هم با مهارتش در ابراز احساسات چه با بدن چه با صورت و چه با صدا، چه در هنگام سکوت و چه در میانه فریادی از ته دل تقریبا تمام نگاهها را به خود خیره کرده است.