به گزارش اقتصادنیوز، فایننشال تایمز با انتشار یادداشتی نوشت، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز سهشنبه وارد منطقهای شد که با زبان او سخن میگوید: خلیج فارس. صحبت از تریلیونها دلار سرمایه، تشریفات مجلل و حجم زیادی طلا در میان است. همچنین گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه قطر یک جت لوکس جامبو را بهعنوان هدیه در اختیار ترامپ قرار داده تا نقش «نیروی هوایی یک» (Air Force One) را ایفا کند؛ اقدامی که از لحاظ اخلاقی و امنیتی بحثبرانگیز خواهد بود.
این نشریه در ادامه آورده، ترامپ فاقد چشماندازی کلان برای خاورمیانه است. دکترین او در این منطقه بازتابی از رویکردش در داخل کشور است: «ترامپ اول». هدف اصلی او ارائه خبرهای خوب برای اقتصاد آمریکاست؛ از جمله جذب سرمایهگذاریهای عمده از سوی کشورهای خلیج فارس و فراهم کردن فرصتهای سودآور برای شرکتهای آمریکایی. با این حال، ترامپ در پی کسب موفقیتهای سیاست خارجی نیز هست؛ آنهم از مسیرهایی غیرمنتظره. حوثیها اخیراً پذیرفتهاند که حمله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ، از جمله کشتیهای آمریکایی، را متوقف کنند. این آتشبس ممکن است هر لحظه فروبپاشد، اما نکته مهم اینجاست که این توافق شامل اسرائیل نمیشود؛ بازیگری که در اوایل ماه جاری هدف موشکهای حوثی قرار گرفت و واکنش نشان داد.در توافقی با آمریکا، حماس موافقت کرده یک گروگان آمریکایی-اسرائیلی به نام «ادان الکساندر» را آزاد کند؛ آن هم بدون دریافت هیچ امتیازی. این اقدام، خانوادههای سایر گروگانهای اسرائیلی را خشمگین و دلشکسته کرده و موجب انتقاد شدید از کابینه اسرائیل شده است.اکنون حماس در تلاش است تا آتشبس گستردهتری را محقق سازد و دو میلیون فلسطینی ساکن غزه نیز در انتظار ازسرگیری ارسال کمکهای انساندوستانهاند؛ کمکهایی که اسرائیل در ماه مارس و پس از شکست مرحله دوم آتشبس ژانویه، به حالت تعلیق درآورد.
به نوشته این نشریه، در همین حال، کشورهای خلیج فارس در حال ایفای نقش خود بهعنوان بازیگرانی بالغ و سازنده هستند. آنها از اینکه صرفاً به چشم «دستگاه خودپرداز» دیده شوند ناراضیاند و کاهش قیمت نفت نیز بودجه عربستان را تحت فشار قرار داده است. با این حال، این کشورها در مسیرهای دیپلماتیک مفیدی حرکت میکنند: میزبانی از مذاکرات اوکراین، حفظ روند تنشزدایی با ایران، کمک به بازسازی سوریه پسا-اسد و حمایت از دولت جدید لبنان از جمله این اقدامات هستند.به نظر میرسد همه بهدنبال جلب رضایت ترامپ هستند—بهجز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل. اولین نشانههای نارضایتی ترامپ در کنفرانس خبری ماه آوریل در کاخ سفید نمایان شد. او تعرفههای ۱۷ درصدی وضعشده بر واردات از اسرائیل را لغو نکرد و یادآور شد که اسرائیل سالانه ۴ میلیارد دلار کمک مالی از آمریکا دریافت میکند. ترامپ در همان نشست به نتانیاهو گفت: «این مبلغ زیادی است. بههرحال تبریک میگویم؛ واقعاً رقم خوبی است». افزون بر آن، آمریکا با کسری تجاری روبهافزایشی در قبال اسرائیل مواجه است. از دیدگاه ترامپ، اسرائیل یک «گیرنده خالص» است. اما بدترین لحظه برای نتانیاهو زمانی رقم خورد که ترامپ فاش کرد ایالات متحده مستقیماً با ایران در حال مذاکره است. نتانیاهو تلاش کرد خونسردیاش را حفظ کند، اما فشار در چهرهاش مشهود بود. ترامپ انسانی بشردوست نیست و بابت فاجعه انسانی در غزه بیخواب نمیشود. اما از برنامههای نتانیاهو برای آغاز دوباره یک عملیات نظامی در غزه—که در تضاد با طرح رویایی ترامپ برای تبدیل غزه به «رِویِرای خاورمیانه» است—ناراضی است؛ طرحی که از ابتدا نیز بیرحمانه و غیرعملی بود.
ایالات متحده پیوسته نتانیاهو را غافلگیر میکند و او را از توافقاتی که در حال شکلگیری هستند کنار گذاشته است. گام بعدی ممکن است توافقی هستهای با هدف غیرنظامی با عربستان سعودی باشد؛ توافقی که از مسیر توافق سهجانبه عربستان–آمریکا–اسرائیل برای عادیسازی روابط عبور خواهد کرد. اگر قرار بود فرصتی طلایی برای اسرائیل جهت دستیابی به صلح پایدار با همه همسایگانش وجود داشته باشد، همین حالا بود. اما برای نتانیاهو، بهای این فرصت—یعنی وعده تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی—بیش از حد زیاد است. او با بیملاحظگی پیشنهاد کرده که عربستان میتواند چنین کشوری را در خاک خود ایجاد کند؛ پیشنهادی که خشم ریاض را برانگیخته است.اتحاد چند دههای میان اسرائیل و آمریکا همچنان پابرجا خواهد ماند و گزارشها درباره شکاف در این روابط بهسرعت تکذیب شدهاند. اما پیام ترامپ به نتانیاهو روشن است: با برنامه همراه شو. و این برنامه شامل جنگهای بیپایانی با اهداف ناممکن و بدون دستاوردهای دیپلماتیک نیست. مهمتر از همه، ترامپ علاقهای به عملیات نظامی ندارد که صرفاً برای بقای سیاسی نتانیاهو و ائتلاف راستگرای افراطیاش طراحی شدهاند، اما هیچ دستاوردی بههمراه ندارند که چهرهای موفق از رئیسجمهور آمریکا به نمایش بگذارند. اینکه مجموعه اقدامات ترامپ در خاورمیانه بتواند در نهایت به یک چشمانداز منسجم تبدیل شود، بسیار نامطمئن است. مشکل اصلی، همانند دیگر موضوعات از جمله تعرفهها یا جنگ اوکراین، رویکرد «پرتاب ماکارونی به دیوار» در کاخ سفید است: ایدهای را مطرح کن، ببین میچسبد یا نه، اگر بوی موفقیت داد آن را پیروزی بزرگ جلوه بده، سپس ادامه نده یا مسیر را عوض کن.نماینده ترامپ یعنی استیو ویتکاف، تحت فشار شدید قرار دارد. فروپاشی آتشبس ژانویه در غزه نیز نتیجه همین رویکرد بود—پیگیری ضعیف و بیتوجهی به جزئیات. هزینهاش برای فلسطینیها فاجعهبار بود. در مذاکرات فنی و حساس مربوط به برنامه هستهای ایران، چنین رویکردی خطرناک است. یک پیروزی شتابزده میتواند به توافقی ضعیف منجر شود؛ توافقی که ممکن است نتانیاهو را به حمله ادعایی یکجانبه به سایتهای هستهای ایران سوق دهد—اقدامی که منطقه را به آشوب میکشاند و همه «توافقات زیبایی» را که ترامپ قرار است در این هفته امضا کند، نابود خواهد کرد.