استقلال که همواره در جمع مدعیان قهرمانی قرار داشته، این بار با عملکردی ضعیف و دور از انتظار، فصل را در رتبه نهم جدول به پایان رساند. آمار 7 برد، 13 تساوی و 10 شکست، آن هم برای تیمی که همیشه در قامت مدعی قهرمانی شناخته میشد، برای هواداران استقلال نه فقط قابل قبول نبود، بلکه شوکهکننده بود. این برای نخستین بار در تاریخ لیگ برتر بود که استقلال فصل را با تفاضل گل منفی و یکی از ضعیفترین رتبههای خود در لیگ برتر به پایان رساند. تیمی که تا پیش از این فقط 5 بار در جمع سه تیم بالای جدول قرار نگرفته بود، از رقابتهای امسال نه سهمیهای به دست آورد و نه تصویر آبرومندانهای از خودش به جا گذاشت!
اما چگونه استقلال به این نقطه رسید؟ از شروع نابسامان گرفته تا مجموعه اتفاقاتی که همگی دست به دست هم دادند تا یکی از تلخترین فصول تاریخ باشگاه رقم بخورد؛ شاید مرور این اتفاقات خالی از لطف نباشد.
اخبار مرتبط
آغاز بینظمی
استقلال فصل بیست و چهارم را در حالی آغاز کرد که از همان ابتدا نشانههای بیثباتی به چشم میخورد. جواد نکونام به دلایلی که همه میدانند دیرتر از هر زمانی به تیم اضافه شد و در شرایطی که سایر مدعیان لیگ تمرینات منظم و برنامهریزیشدهای را آغاز کرده بودند، استقلال هنوز در حال مذاکره برای بستن کادر فنی و انتخاب بازیکن بود.
اردوی آمادهسازی با تأخیر برگزار شد، این تیم برنامه بدنسازی منسجم نداشت و جذب بازیکنان هم با تأخیر و پراکندگی همراه بود. برخی خریدها مثل بازیکنان بوسنیایی و... بدون منطق فنی مشخص بودند و برخی هم در طول فصل هرگز نتوانستند کیفیتی در حد استقلال نشان دهند. از سوی دیگر، نکونام در همان هفتههای ابتدایی حمایت قاطعی از سوی باشگاه ندید. مصاحبههای مبهم، عدم ثبات مدیریتی و تعارض منافع پیش آمده بین آنها و البته حاشیههایی که از همان ابتدا شکل گرفت، آرامش را از تیم بُرد. در نهایت و در همان ابتدای فصل و بعد از شکست برابر پرسپولیس و سپس السد قطر، با نکونام قطع همکاری شد بدون آنکه جواد فرصت کافی برای پیادهسازی برنامههایش را پیدا کند.
نیمکتی که هرگز آرام نگرفت
یکی از مهمترین دلایل بیثباتی استقلال در فصلی که گذشت، تغییرات متعدد و مکرر در بدنه مدیریتی و البته روی نیمکت مربیگری این تیم بود؛ اتفاقی که شاید در تاریخ باشگاه کمسابقه یا حتی بیسابقه باشد. پس از نکونام، استقلال وارد چرخهای عجیب از مربیان موقت و دائم شد. در ابتدا برای چند هفتهای سهراب بختیاریزاده و سپس پیتسو موسیمانه به کار در این تیم ادامه دادند. اما این پایان تغییرات نبود و با ناکامیهای مکرر سکان هدایت آبیها به طور موقت به دست محمد نوازی افتاد. در نهایت هم بعد از هفتهها بلاتکلیفی، مدیریت باشگاه سراغ گزینهای خارجی رفت؛ میودراگ بوژوویچ، مربی باتجربه اهل صربستان که پیشتر سابقه هدایت چند تیم در شرق اروپا و استقلال خوزستان را در کارنامه داشت. ورود بوژوویچ اگرچه با امیدهایی همراه بود، اما او هم در شرایطی به استقلال پیوست که تیم از نظر بدنی و روحی در وضعیت خوبی قرار نداشت. مشکلات ساختاری و عدم آمادگی جسمانی بازیکنان، فشار رسانهای و نتایج ضعیف، همه به گونهای بودند که حتی تجربه و آرامش این مربی هم نتوانست نجاتبخش استقلال باشد. عجیبتر اینکه با حضور این سرمربی شرایط تیم در لیگ و آسیا بدتر هم شد!
هر 5 دیدار با یک سرمربی!
در مجموع، استقلال فصل را با 4 سرمربی و 2 نفر دیگر به عنوان موقت پشتسر گذاشت؛ تغییراتی مداوم که نه تنها مانع از شکلگیری یک سبک مشخص بازی شد، بلکه روحیه بازیکنان، هماهنگی تیمی و نظم تاکتیکی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. تیمی که هر هفته با ایدهای جدید، تاکتیکی متفاوت و مربی متفاوت پا به زمین میگذاشت، طبیعی بود که نمیتوانست در کورس قهرمانی باقی بماند. جالب اینکه برای این تیم در طول لیگ به طور میانگین به تعداد هر 5 مسابقه نام یک سرمربی و به همین تعداد نیز گلزده در رقابتهای امسال به ثبت رسید.
در کنار آن، بیثباتی در سطح مدیریت باشگاه، تغییر اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل و اختلافات داخلی نیز در تضعیف ساختار تیم نقش مهمی ایفا کرد. مدیرانی که در ابتدا و سپس در نیمفصل در جذب بازیکن، انتخاب سرمربی و حتی مسائل لجستیکی با بحران مواجه بودند، هرگز نتوانستند فضای امنی برای رشد و پیشرفت این تیم محبوب و پرهوادار ایجاد کنند.
مصدومیتهایی که امان نداد
در کنار تمام مشکلات مدیریتی و فنی، شاید هیچ چیز به اندازه موج تمام نشدنی مصدومیتها استقلال را در این فصل زمینگیر نکرد. تیمی که در بسیاری از دیدارهایش نه فقط ترکیب اصلی خود را در اختیار نداشت، بلکه حتی برای بستن یک لیست 18 نفره دچار بحران میشد. عجیب اینکه مصدومیت در مقاطعی به سراغ بهترینهای فصل این تیم آمده و همین امر، یعنی خالی شدن دست سرمربی در بازیهای حساس و بزنگاههای مهم از عوامل دیگری بودند که کار آبیها را ساخته و این تیم را به زمین زدند.
مصدومیت بازیکنانی مانند روزبه چشمی، ابوالفضل جلالی، آرش رضاوند، ماشاریپوف، محمدحسین اسلامی، مهرداد محمدی، محمدحسین مرادمند، سیلوا، حسینی، ایمان سلیمی، کوجو، محمدرضا آزادی، علیرضا کوشکی و چند چهره دیگر که در مقاطعی به عنوان مهرههای کلیدی و اصلی شناخته میشدند، باعث شد استقلال نتواند حتی دو هفته پیاپی با ترکیب مشابهی به میدان برود.
آمارهایی که به سختی باور میشوند
استقلال مدل 1403 کار را با رتبه نهم جدول به پایان رساند. تنها 7 برد در طول فصل، ثبت تفاضل گل منفی 2 و کسب 34 امتیاز از 30 بازی، همه آمارهایی بودند که هرگز هواداران این تیم آنها را باور نکرده و این در شرایطی بود که این تیم برای اولین بار در تاریخ لیگ برتر با تفاضل گل منفی فصل را به پایان رساند؛ اتفاقی که حتی در بدترین روزهای این تاریخ باشگاه نیز رخ نداده بود. این تیم در لیگ امسال چند جایگاه تاریخی مهم خود را هم از دست داد. آنها صدرنشینی جدول ادوار لیگ برتر را به پرسپولیس واگذار کردند؛ پرسپولیسی که حالا با 1332 امتیاز، بالاتر از استقلال 1327 امتیازی ایستاده است. همچنین، سپاهان با 1072 گل، از استقلال در جدول گلزده ادوار لیگ سبقت گرفت و عنوان بهترین خط حمله ادوار لیگ را به خود اختصاص داد. رکورد بیشترین برد ادوار لیگ هم به پرسپولیس رسید؛ 370 پیروزی مقابل 364 برد استقلال. بنابراین فصل جاری فقط یک ناکامی نبود، بلکه ضربهای بود به شناسنامه افتخارات آبیها!
استقلالیها فصلی که گذشت را بدون شک به عنوان یکی از تلخترین و پرماجراترین فصول تاریخ خود به ثبت خواهند رساند. اما فوتبال همیشه با امید زنده است. جام حذفی هم آخرین کورسوی امید برای استقلالیهاست؛ شاید فرصتی برای بازسازی روحیه، ترمیم تصویر تیم و حفظ حیثیت یک باشگاه بزرگ. اما برای بازگشت واقعی استقلال، تنها یک جام کافی نیست. باید از دل این ناکامیها، راهی به سوی ثبات، ساختار و آینده ساخته شود. آیندهای که هیچ استقلالی دیگر شاهد این همه تغییرات، ناکامیها و آمارهای باورنکردنی نباشد.