روزنامه فرهیختگان نوشت:
روابط ایران و افغانستان در دهههای گذشته تحت تأثیر تحولات سیاسی و نظامی متعددی بوده است. دوره نخست حکومت طالبان در افغانستان یک نقطه پر ابهام یعنی حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف و شهادت دیپلماتهای ایرانی را در کارنامه روابط ایران و طالبان ثبت کرده است. ابهامی که حتی تا پای درگیری نظامی دو طرف نیز جلو رفت. با سقوط دولت اشرف غنی و اجبار آمریکاییها به ترک افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، ایران رویکردی عملگرایانه اتخاذ کرده است. این رویکرد مبتنی بر پذیرش طالبان بهعنوان یک واقعیت سیاسی، بدون به رسمیت شناختن رسمی آن بهعنوان دولت قانونی افغانستان بوده است.
اظهارات سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، مبنی بر ضرورت گفتوگو با طالبان به دلیل مسائل حیاتی مانند امنیت، مهاجرت، تجارت و حقابه، نشاندهنده این تغییر رویکرد است. حضور طالبان در مجمع گفتوگوهای تهران 2025، با همراهی چهرههایی مانند عبداللطیف نظری، معاون شیعی وزارت اقتصاد طالبان از قوم هزاره، نشانهای از تلاش طالبان برای ارسال سیگنالهای مثبت به ایران است. این اقدام میتواند پاسخی به مطالبه دیرینه ایران مبنی بر تشکیل حکومتی فراگیر در افغانستان باشد که همه اقوام و مذاهب، از جمله شیعیان را نمایندگی کند. با این حال، این حرکت طالبان نباید در همین حد متوقف بماند زیرا صرف حضور یک شخصیت شیعه در هیئت دیپلماتیک نمیتواند بهتنهایی نشانهای از تغییر سیاستهای بنیادین طالبان باشد.
امنیت مرزهای مشترک؛ اولویت استراتژیک ایران
یکی از مهمترین دغدغههای ایران در تعامل با افغانستان تحت حاکمیت طالبان، تأمین امنیت مرزهای مشترک است. مرزهای طولانی ایران و افغانستان همواره محل چالشهایی مانند قاچاق مواد مخدر، تردد غیرقانونی مهاجران و فعالیت گروههای تروریستی بوده است. طالبان بهعنوان نیروی حاکم، مسئولیت مستقیمی در کنترل این تهدیدات دارد. تجربههای گذشته نشان داده که ضعف حاکمیت مرکزی در افغانستان میتواند به گسترش ناامنی در مرزهای ایران منجر شود. برای مثال گروههای تروریستی مانند داعش شاخه خراسان در سالهای اخیر تلاش کردهاند از خلأ قدرت در افغانستان برای انجام عملیات علیه ایران و دیگر کشورهای منطقه استفاده کنند.
ایران در مذاکرات دیپلماتیک خود با طالبان، بهویژه در سفرهای مقامات ایرانی به کابل و دیدارهای دوجانبه، بر ضرورت همکاری برای تأمین امنیت مرزها تأکید کرده است. این همکاری شامل تبادل اطلاعات، تقویت گشتهای مرزی و جلوگیری از نفوذ گروههای تروریستی به خاک ایران است. از سوی دیگر، طالبان نیز ادعا میکند که ایران باید در زمینه پذیرش مهاجران و همکاریهای اقتصادی انعطاف بیشتری نشان دهد تا این گروه بتواند منابع لازم برای مدیریت مرزها را تأمین کند. برای ایران، امنیت مرزها نهتنها یک مسئله امنیتی، بلکه یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی است. مناطق مرزی ایران در استانهای سیستان و بلوچستان و خراسان، به دلیل محرومیت اقتصادی و اجتماعی، آسیبپذیرترند. ناامنی در این مناطق میتواند به تشدید مشکلات اجتماعی مانند بیکاری و مهاجرت داخلی منجر شود. بنابراین ایران باید در مذاکرات خود با طالبان، ضمن تأکید بر تعهدات متقابل، از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی برای ترغیب طالبان به همکاری فعالتر در این زمینه استفاده کند.
حمایت از شیعیان افغانستان؛ بُعد انسانی روابط
شیعیان افغانستان بهویژه قوم هزاره، به دلیل پیوندهای مذهبی و فرهنگی با ایران، همواره یکی از اولویتهای سیاست خارجی ایران در این کشور بودهاند. طالبان در دوره اول حاکمیت خود سابقهای منفی در برخورد با شیعیان داشت و اقداماتی مانند کشتار جمعی در مزارشریف نگرانیهایی جدی را در ایران ایجاد کرد. با بازگشت طالبان به قدرت، این نگرانیها بار دیگر مطرح شده است، بهویژه با توجه به گزارشهایی از تبعیض علیه شیعیان در دسترسی به آموزش، اشتغال و مشارکت سیاسی. ایران بهدرستی شرط به رسمیت شناختن طالبان را تشکیل حکومتی فراگیر دانسته که حقوق همه اقوام و مذاهب، از جمله شیعیان را تضمین کند. حضور عبداللطیف نظری در هیئت دیپلماتیک طالبان در مجمع گفتوگوهای تهران میتواند نشانهای از تلاش طالبان برای پاسخ به این مطالبه باشد؛ با این حال این اقدام بهتنهایی کافی نیست. ایران باید از طالبان بخواهد که اقدامات عملی بیشتری مانند تضمین امنیت مناطق شیعهنشین و رفع محدودیتهای آموزشی و اجتماعی را در دستورکار قرار دهد.
حقابه هیرمند؛ چالش زیستمحیطی و دیپلماتیک
یکی از حساسترین مسائل در روابط ایران و افغانستان، موضوع حقابه رودخانه هیرمند است که مستقیماً بر زندگی مردم مناطق مرزی ایران، بهویژه در سیستان و بلوچستان تأثیر میگذارد. معاهده 1351 بین ایران و افغانستان، حقابه ایران از این رودخانه را بهصورت مشخص تعیین کرده است. با این حال در سالهای اخیر، به دلایل مختلفی از جمله خشکسالی، مدیریت ناکارآمد منابع آب در افغانستان و گاه اقدامات عمدی طالبان، جریان آب به ایران کاهش یافته یا متوقف شده است. این موضوع به خشک شدن تالاب هامون و تشدید مشکلات اقتصادی و زیستمحیطی در سیستان و بلوچستان منجر شده است. اظهارات امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، در مجمع گفتوگوهای تهران درباره جاری بودن آب هیرمند به سمت ایران و تعهد به مدیریت دقیق آن، از نظر دیپلماتیک مثبت ارزیابی میشود. متقی با تأکید بر مسئولیت اسلامی و انسانی طالبان در تأمین آب برای مردم ایران، سعی کرده اعتماد طرف ایرانی را جلب کند. با این حال این اظهارات باید در عمل اجرایی شوند.
این صحبتهای امیرخان متقی زمانی باید مثبت ارزیابی شود که جنبه عملی پیدا کند و صرفاً در حرف باقی نماند آنچه در مورد جلوگیری از هدر رفت آب بیان میشود نباید بهانهای شود تا دولت طالبان حقابه هیرمند را به درستی نداده و آن را روانه شورهزار کند که اگر چنین شود یعنی دولت طالبان از ادبیات دیپلماتیک و کلماتی نظیر جلوگیری از هدر رفت آب دارد سوءاستفاده میکند که ایران نیز اگر چنین شود باید روابط خود را بر همین مبنا تنظیم کند و صرفاً به ادبیات و اظهارات زبانی مثبت اکتفا نکند.
ایران در مذاکرات خود با طالبان باید بر اجرای دقیق معاهده 1351 تأکید کرده و مکانیسمهای نظارتی مشترکی برای رصد جریان آب ایجاد کند. همچنین ایران میتواند از ابزارهای اقتصادی مانند دسترسی طالبان به بندر چابهار یا تسهیل ترانزیت کالاها بهعنوان اهرم فشار برای تضمین حقابه استفاده کند.