به گزارش مشرق، گویی پرده نقرهای سریالهای نمایش خانگی، این روزها با لکههای خون و خشم به تصویر درمیآید. «عرق سرد»، «یاغی»، «پوست شیر»، «زخم کاری»، «وحشی» و … هرکدام، با مشتهایی گرهکرده و نگاههایی بر لبه تیغ، قصههایی را روایت میکنند که انگار بدون فریاد و خشونت، شنیده نمیشوند. حالا دیگر تلخی و خشونت نه فقط ابزار روایت که بخشی از هویت سریالها شدهاند؛ چنان پررنگ که حتی داستانهای عاشقانه تاریخی مثل «تاسیان» هم بینصیب نماندهاند و طعم باروت و خشم را چاشنی روایت خود کردهاند.
این سیل تصویری از خشونت، سوالهایی بنیادین بهجا میگذارد: آیا بازنمایی خشونت در این حجم، ضرورتی روایی دارد؟ یا صرفاً به ابزاری تجاری برای جلب توجه مخاطب تبدیل شده است؟ رسانهها میتوانند حقیقت را بازتاب دهند، اما آیا باید در بازتاب آن، مرزهای اخلاق و مسئولیت را پشت سر بگذارند؟
روانشناسان اجتماعی معتقدند نمایش بیمحابای خشونت میتواند اثرات مخربی بر روان جمعی بگذارد. «حساسیتزدایی»، یکی از خطرناکترین تبعات آن است؛ جایی که مخاطب با تکرار صحنههای خشن، نسبت به درد واقعی بیتفاوت میشود و مرز میان واقعیت و تخیل را گم میکند. خشونت، دیگر نه شوکآور است، نه نگرانکننده بلکه عادی، روزمره و حتی سرگرمکننده جلوه میکند. در چنین فضایی، این پرسش جدیتر از همیشه مطرح میشود: رسالت هنر در روایت چیست؟ آیا نمایش صرف خشونت میتواند به آگاهی منجر شود یا تنها به بازتولید چرخهای از خشم و بیتفاوتی ختم میگردد؟
برای واکاوی این موضوع، با «امانالله قرائی مقدم» جامعهشناس گفتگو کردهایم. در ادامه، نظرات آنان را درباره چرایی فراگیر شدن خشونت در سریالهای خانگی و تأثیرات آن بر جامعه امروز میخوانیم.
*بنظر شما تاکید بیش از حد بر خشونت در سریالهای نمایش خانگی، میتواند باعث کاهش اعتماد در جامعه شود؟
قرائی مقدم: امروزه یکی از مهمترین عوامل خشونت، سریالهای خانگی و برخی فیلمهای خارجی هستند
* بنظر شما تاکید بیش از حد بر خشونت در سریالهای نمایش خانگی، میتواند باعث کاهش اعتماد در جامعه شود؟
قرائی مقدم: بله؛ صددرصد نه تنها اعتماد بلکه اعتماد عمودی را هم کاهش میدهد. از نظر جامعهشناسی در سرمایه اجتماعی با ۲ نوع اعتماد روبرو هستیم؛ اعتماد عمودی که با حاکمیت و دولت است اعتماد افقی که با مردم است. خشونت یکی از زمینههای مختلف بروز انواع آسیبهای اجتماعی است که به دعوا، فرار از خانه، پناه بردن به مواد مخدر منتهی میشود. باورها، اعتقادات دینی، آرامش خانواده، محل زندگی، عامل اقتصادی میتواند میزان خشونت را کاهش دهد.

امروزه یکی از مهمترین عوامل خشونت، سریالهای خانگی و برخی فیلمهای خارجی هستند. خشونت ارثی و ذاتی نیست به گفته «مارگارت مید» مردمشناس آمریکایی حتی نحوه شیردادن مادر و شستشو بچه در خلق و خوی و خشونت بچه موثر است. مادر وقتی بچه را در مدت زمان طولانی و با آرامش شیر میدهد، برایش شعر میخواند و نوازشش میکند زمینه آرامش را در فرزند ایجاد میکند که از نظر روانشناسی خوشبینی کامی نام دارد و مادرهایی هستند در کوتاهترین زمان به بچه شیر میدهند و مدام غر میزنند و دعوا میکنند و زمینه بروز خشونت را ایجاد میکنند. مارگارت ۲ قبیله هم مثال میزند بنام قبیله آرامش و موندوگومو که قبیله آرامش به مهربانی معروف هستند و قبیله موندوگومو به نزاع و پرخاشگری معروف هستند.
قرائی مقم: سریالهای خانگی باعث عادیسازی خشونت میشود. حتی تاثیر بیشتری هم دارد، چون ذهن مخاطب تحت سلطه این سریالها قرار میگیرد و همه حواس مخاطب را به خود جلب میکند.
* آیا خشونت در سریالهای خانگی میتواند منجر به عادیسازی خشونت در میان مخاطبان در سطح جامعه شود؟ چگونه؟
قرائی مقدم: بله، کاملاً باعث عادیسازی خشونت میشود. حتی تاثیر بیشتری هم دارد، چون ذهن مخاطب تحت سلطه این سریالها قرار میگیرد و همه حواس مخاطب را به خود جلب میکند که به جدایی، خودکشی، جنگ و نزاع ختم میشود.
* اگر امکان تاثیرگذاری بر تولید این سریالها را داشتید چه راههایی برای کاهش خشونت پیشنهاد میدادید؟
قرائی مقدم: به نظر من باید سریالهایی ساخته شود که در آنها مهر و محبت، گذشت، ایثار و غیره در آن وجود داشته باشد تا جوانان از آنها تاثیر بپذیرند. برای مثال موسیقیهایی مثل رپ و هیپهاپ باعث ایجاد خشونت میشوند. باید موسیقی سنتی ایرانی و ملی که دین، دیانت، تقوا، امانت، ناموس، آرامش، حفظ هویت است، را به جوانان بدهیم. وقتی مخاطب موسیقی و فیلم جالبی را نمیبیند به سراغ فیلمها و موسیقیهای غربی میرود. فیلمها و موسیقیهای غربی هم باعث ایجاد خشونت میشود.
البته وضعیت معیشت نیز در به وجود آمدن خشونت موثر است؛ یعنی وقتی مردم به لحاظ معیشتی دچار مشکل هستند با هر فشاری دست به خشونت میزنند. ما باید با تامین معیشت و ایجاد آرامش خشونت را از بین ببریم. امروزه اکثر فیلمهایی که ساخته میشوند منشاء خارجی دارند، بخصوص فضای مجازی که دیواری جلویش نیست. ما باید از طریق رادیو و تلویزیون و با ساخت فیلمها و سریالهای به مردم آرامش منتقل کنیم. سریالها و فیلمها باید باعث ایجاد امیدواری در مخاطب شود و اخبار و خبرهای جنگ ها و مسائل خشونتآمیز را کمتر شرح دهد تا برای مردم عادیسازی نشود.
جمعبندی
در نگاه نخست، بخشی از تحلیلگران معتقدند که سریالهای خانگی بازتابدهنده واقعیتهای تلخ جامعه هستند، نه عامل ایجاد آن. از این منظر، خشونتی که در این آثار دیده میشود، زاییده ناکامیهای اقتصادی، فقر، بیکاری و بحرانهای اجتماعی است؛ سریالها تنها آیینهایاند در برابر این وضعیت. آنها بر این باورند که نمایش این واقعیتها، لزوماً موجب ترویج خشونت نمیشود بلکه میتواند آگاهیبخش و هشداردهنده باشد. نظارت رسمی بر روند تولید و پخش نیز به عنوان دلیلی بر کنترل محتوا مطرح میشود.
در مقابل، دیدگاهی انتقادیتر هشدار میدهد که بازنمایی مکرر و بیمرز خشونت در سریالها میتواند به عادیسازی آن در ذهن مخاطبان منجر شود، اعتماد اجتماعی را کاهش دهد و به تشدید آسیبهای روانی و اجتماعی بینجامد. این نگاه خواستار محتوایی مبتنی بر مهر، آرامش و امید است. تضاد میان این ۲ دیدگاه، ما را به یک نتیجهگیری مهم میرساند: هرچند نمایش واقعیتها اجتنابناپذیر است اما مسئولیت اجتماعی رسانهها ایجاب میکند که در روایت این واقعیتها، مرزهای اخلاق، تأثیرگذاری و سلامت روان جامعه بهدقت مدنظر قرار گیرد.