چرا واشنگتن مذاکرات را به صحنه رسانه‌ها می‌کشاند؟

عصر ایران جمعه 02 خرداد 1404 - 16:19
مقامات ایالات متحده طی مذاکرات اخیر هسته‌ای بارها به شکل علنی مباحث مذاکره با ایران را در رسانه‌ها مطرح کردند و از فضای عمومی مانند نشست‌های تخصصی در مجامع علمی و فکری مانند اندیشکده‌ها برای طرح و بسط گفتمان و روایت سیاسی خود بهره‌برداری می‌کنند.

عصر ایران؛ سید تقی کمالی - «مشخص نیست که موضع‌شان چیست و این جالب نیست که شما این‌طور در علن صحبت کنید. این‌گونه مواضع روی فضای مذاکرات تأثیر می‌گذارد ولی باید ببینیم در عمل در مذاکره چه می‌گویند و صحبت‌ها و موضع‌شان چیست.» این بخشی از سخنان مجید تخت‌روانچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه پیش از آغاز دور پنجم مذاکرات ایران و ایالات متحده در رم ایتالیا است.

مقامات ایالات متحده طی مذاکرات اخیر هسته‌ای بارها به شکل علنی مباحث مذاکره با ایران را در رسانه‌ها مطرح کردند و از فضای عمومی مانند نشست‌های تخصصی در مجامع علمی و فکری مانند اندیشکده‌ها برای طرح و بسط گفتمان و روایت سیاسی خود بهره‌برداری می‌کنند که سبب واکنش مقامات ایرانی شده است. این‌گونه که پیداست استفاده از رسانه‌ها به‌ عنوان ظرفیت مکمل مذاکرات رسمی باعث شده ایالات متحده موقعیت دیپلماتیک خود را تقویت کرده و فرایند گفت‌وگوها را به نفع خود مدیریت کند، کاری که البته ایران نیز تا اندازه‌ای از آن غافل نیست. 

ایالات متحده یکی از پیشگامان بهره‌برداری از رسانه‌ها در راستای پیشبرد اهداف خود است. این کشور با کاربست طیفی وسیع از رسانه‌های سنتی و دیجیتال همراه با پلتفرم‌ها توانسته است چه از لحاظ راهبردی و چه ابزاری امکان مناسبی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، دولت‌ها و نخبگان فراهم آورد. چه اینکه از منظر مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای آن را "عمومی/ همگانی شدن" یا "جامه نمایش پوشاندن بر پدیده سیاست" بنامیم یعنی انتقال مذاکره به عنوان یک امر سیاسی از صحن (مکان‌مند و محدود - خاص) به صحنه (روایی، نمایشی و فراگیر - عام).

در واقع رسانه‌ها به عنوان یکی از ارکان قدرت نرم به شمار می‌روند که نقش مؤثری در شکل‌دهی به ترجیحات، ادراک‌ها و نگرش‌ها ایفا می‌کنند. ایالات متحده با داشتن زیرساخت گسترده رسانه‌ای، این قدرت را به ظرفیت مهمی برای اعمال نفوذ دیپلماتیک و چانه‌زنی بین‌المللی بدل کرده است. ناآگاهی از فرهنگ رسانه‌ای این کشور و کارکردی که رسانه‌ها در عرصه‌های گوناگون از جمله سیاست و دیپلماسی دارند، موجب می‌شود در برابر راهبردها و رویه‌های ناشی از آن سردرگم و در نهایت مغلوب شد.  

دیپلماسی رسانه ای

رسانه و دیپلماسی؛ مرزهای پیدا و پنهان

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه پیش‌تر با لغو سخنرانی مجازی خود در بنیاد کارنگی که قرار شد از سخنرانی به مناظره تبدیل شود به صراحت اعلام کرد که ایران قصد ندارد در ملأعام مذاکره کند و تبدیل سخنرانی به یک پرسش‌وپاسخ آزاد یا مذاکره عمومی را نمی‌پذیرد.
 او همچنین در این‌ بین در دیدارها و تماس‌های دیپلماتیک خود از «گفتار و رفتار متناقض مقامات آمریکایی» گلایه کرده است از جمله در تماس تلفنی با دبیرکل سازمان ملل متحد بیان کرد «رفتارها و گفتارهای ضدونقیض مقامات آمریکا به همراه ادامه تحریم و تهدید علیه ملت ایران موجب تشدید بی‌اعتمادی و سوءظن نسبت به جدیت آمریکا برای پیشبرد مسیر دیپلماسی شده است.» و در حاشیه نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران (هم‌زمان با امضای کتاب خود با عنوان «قدرت مذاکره»)، گفت: «میدان مذاکره، میدان نبرد است، نبرد اراده‌ها، نبرد استعدادها و نبرد توانمندی‌ها در پشت صحنه.» و افزود: «در کنار مذاکرات هسته‌ای که بین ما و آمریکا می‌گذرد، یک جنگ رسانه‌ای نیز بین دو طرف است... چرا که از این طریق نه تنها می‌تواند ذهن جامعه خود بلکه جامعه بین‌المللی را شکل بدهد.»

همان‌طور که مشخص است اظهارات علنی و گسترش دامنه مباحث به فضای عمومی از جمله رسانه‌ها از طرف ایالات متحده به ویژه در خصوص حق غنی‌سازی ایران موجب واکنش و گلایه مقامات کشورمان ‌شده است. آنان بر حفظ فضای آرام و جدی برای مذاکرات تأکید دارند و باورشان بر این است که علنی شدن و اظهارات متناقض می‌تواند به روند مذاکرات آسیب بزند و از جدیت آن بکاهد و معتقدند که علنی شدن چنین نظراتی موجب سوءاستفاده‌های سیاسی و رسانه‌ای می‌شود و برخی از گروه‌های ذی‌نفع با تبدیل مذاکرات به یک موضوع عمومی می‌توانند در روند دیپلماسی اخلال ایجاد کنند.

البته چنین رویه‌ای مرسوم است و در قالب دیدگاه‌ها، تحلیل‌ها و تفاسیر در طول مذاکرات قبلی و حتی پیش از شکل‌گیری مذاکرات جدید بارها از سوی مقامات ایالات متحده در رسانه‌ها، اجتماعات و محافل (اعم از تخصصی و عمومی) مطرح شده و همواره تنور مباحثه‌های رسانه‌ای، آکادمیک و اندیشکده‌ای درباره برنامه هسته‌ای ایران گرم بوده است. اما دانستن اینکه چرا چنین است و ارتباطات و رسانه‌ها در دیپلماسی ایالات متحده چه جایگاه و نقشی دارند، می‌تواند به ما در درک بهتر این موضوع کمک کند. 

... و دشمنانی که برساخته می‌شوند! 

ایالات متحده در سال‌های اخیر، در کنار رسانه‌های جریان اصلی، رسانه‌های اجتماعی (جایگزین) را به ابزاری مهم در دیپلماسی عمومی بدل کرده است. از دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، توییتر (ایکس امروز) به یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی تبدیل شد. توییت‌های تهدیدآمیز ترامپ علیه رهبر کره شمالی و سپس پیام‌های صلح‌جویانه، بخشی از راهبردهای رسانه‌ای برای افزایش ابهام و هدایت بازیگر مقابل به میز مذاکره بود.

در ایالات متحده از منظر رسانه‌ای، کره شمالی با عنوان تهدید نامتعارف/ دشمن دیوانه معرفی می‌شود و  تصویرسازی از آن بنابر نمایشی از غیرعقلانیت مطلق است.  تاکتیک‌های رسانه‌ای ایالات متحده به طور مشخص در مقابل کشورهای ایران با عنوان تهدید ایدئولوژیک با تأکید بر اسلام سیاسی و بی‌اعتمادی دیپلماتیک، روسیه با عنوان تهدید ژئوپلیتیک با تأکید بر دشمنی کلاسیک، چین با عنوان تهدید نرم/ رقیب جهانی با تأکید بر رقابت تکنولوژیک و ایدئولوژیک و هر سه به عنوان محور تقابل تمدنی (مبتنی بر گفتمان غالب) شناخته می‌شوند. این یک آرایش رسانه‌ای مشخص و قاعده‌مند است و نمی‌توان انتظار داشت این نظم به طور دفعی و یک‌باره بر هم بریزد. 

از زمان قدرت‌گیری محمد بن سلمان (۲۰۱۵ تا به امروز) و اعلام برنامه اصلاحات «چشم‌انداز ۲۰۳۰»، تصویر رسانه‌ای از عربستان سعودی تااندازه‌ای دچار چرخش گفتمانی شده است. به ‌عنوان کشوری با «اقتدارگرایی نرم» که تلاش می‌کند خود را مدرن، مترقی و همسو با قرن ۲۱ نشان دهد، درحالی‌که ساختار قدرت تغییر چندانی نکرده است. 

از نمونه رویه‌های رسانه‌ای ایالات متحده در پیوند با دیپلماسی از جمله در مذاکرات هسته‌ای ایران که بخشی از سیاست‌های رسانه‌ای این کشور به شمار می‌رود و با ایجاد یک نظام یکپارچه رسانه‌ای - دیپلماتیک توانسته نفوذ چشمگیری در سطح بین‌الملل پیدا کند، به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:  
-    چارچوب‌سازی افکار عمومی از طریق رسانه‌های جهانی
-    بهره‌برداری تاکتیکی از رسانه‌های اجتماعی و فضای مجازی
-    استفاده از رسانه‌ها برای تحت فشار قراردادن بازیگران مقابل
-    روایت‌سازی هماهنگ میان دولت، رسانه‌ها و سینما

گفته‌ها، شنیده‌ها نیستند؛ واژه‌ها می‌فریبند

در دوره حاضر، مقامات آمریکایی به ویژه شخص دونالد ترامپ و فرستاده ویژه او، استیو ویتکاف مواضعی را به صورت علنی در رسانه‌ها مطرح می‌کنند که با هدف «فشار بر ایران» و «شکل‌دهی به افکار عمومی بین‌المللی» انجام می‌شود.

ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده درعین‌حال که خود را «خواهان توافق» نشان می‌دهد و سعی در «ایجاد تصویر خوب و امیدبخش و ترغیب‌کننده» دارد، از «تهدید و فشار» نیز استفاده می‌کند تا ایران را به پذیرش خواسته‌های آمریکا مجبور کند. از نمونه جملات و عبارات محوری در گفته‌های او می‌توان به این موارد اشاره کرد:
«رفتار ایران در قبال مذاکرات هسته‌ای هوشمندانه بوده و اتفاقات بسیار خوبی در مورد ایران در حال رخ‌دادن است.» / «ما قرار نیست گردوغبار هسته‌ای در ایران ایجاد کنیم. فکر می‌کنم داریم به توافقی نزدیک می‌شویم، شاید بدون این که مجبور به انجام چنین کاری باشیم.» «به توافق هسته‌ای با ایران و صلح پایدار نزدیک هستیم.» / «اگر دور جدید مذاکرات که از آوریل آغاز شده، به نتیجه نرسد، ممکن است اقدام نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران انجام شود.»

در ادامه، اظهارات ویتکاف در ظاهر نشان‌دهنده تضاد درونی در دولت ترامپ بین مواضع علنی و خصوصی آنها است اما در واقع هدف از مطرح کردن این مواضع به شکل عمومی «فشار حداکثری» بر ایران و درعین‌حال «آمادگی برای انعطاف» در پشت پرده برای رسیدن به توافق است.
او در ابتدای مذاکرات گفت: «غنی‌سازی صفر خط قرمز در مذاکرات خواهد بود.» و پیش‌تر پیشنهاد بازگشت به سطوح پایین غنی‌سازی ذیل توافق ۲۰۱۵ را داده بود، اما سپس لحن خود را تغییر داد و ممنوعیت کامل هرگونه غنی‌سازی را «خط قرمز بسیار بسیار روشنی» خواند.
پس از مدتی در پاسخ به اینکه آیا خواستار حذف کامل غنی‌سازی ایران خواهد شد یا خیر، گفت: «ما هنوز این تصمیم را نگرفته‌ایم.» و بعد به طور علنی گفت که هیچ توافقی را که به ایران اجازه غنی‌سازی اورانیوم بدهد، امضا نخواهند کرد.

ویتکاف

مقامات آمریکایی به طور مداوم تلاش می‌کنند تا از طریق اظهارات علنی در رسانه‌ها، فشار بر ایران را حفظ کرده و موضع خود را در مذاکرات (هرچند غیرمستقیم) تقویت کنند. ترامپ که در سال ۲۰۱۸ و در دولت اول خود از توافق هسته‌ای با ایران موسوم به برجام خارج شد همواره بر لزوم دستیابی به توافقی «جامع‌تر» و «بهتر» تأکید می‌کند و برای تحقق آن از قدرت ارتباطات و رسانه‌ها بهره می‌برد و با ترکیبی از امید و تهدید اظهارات خود را مطرح می‌کند تا فضای بیناذهنی را به ویژه در میان سیاست‌مداران، متخصصان و اجتماعات سیاسی شکل بدهد. طی این مدت محورهای کلیدی در گفته‌های آنان اغلب این‌گونه بوده است: 

-    اصرار بر «غنی‌سازی صفر» یا «برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران» (مدل لیبی): این موضع به طور علنی مطرح شده هرچند در پشت پرده انعطاف‌پذیری بیشتری نشان داده می‌شود.

-    اعلام پیشرفت در مذاکرات یا نزدیک شدن به توافق: رویکردی است که گاهی اوقات اظهارات ترامپ آن را برجسته می‌کند. او از این طریق نشان می‌دهد که مذاکرات در حال پیشرفت است و حتی ایران به نوعی با شرایط موافقت کرده است. این اظهارات می‌تواند با هدف ایجاد امیدواری یا فشار روانی بر ایران باشد. 

-     هشدار درباره اینکه گزینه نظامی همچنان پابرجا است: ترامپ این تهدید را بارها یادآوری می‌کند تا جدی بودن مواضع آمریکا را نشان دهد.

این اظهارات علنی باوجود ماهیت غیرمستقیم مذاکرات، نقش مهمی در فضای دیپلماتیک و رسانه‌ای ایفا می‌کنند و به نوعی به عنوان ابزاری برای جنگ روانی و فشار بر طرف ایرانی هستند. این رویکرد همان‌طور که از گلایه‌های مقامات کشورمان مشخص است، باعث پیچیدگی و سردرگمی در روند مذاکرات می‌شود.

از نمونه تکنیک‌های رسانه‌ای مورد استفاده در پوشش مذاکرات هسته‌ای ایران «چارچوب‌سازی» را می‌توان نام برد که به معنای برجسته‌سازی برخی جنبه‌های واقعیت و کم‌رنگ کردن دیگر جنبه‌ها برای تفسیر، ارزیابی و توصیه درباره آن واقعیت است. این کار با انتخاب، برجسته‌سازی، حذف یا افزودن جزئیات خاص به یک خبر یا روایت صورت می‌گیرد. 

در جریان مذاکرات هسته‌ای در سال ۲۰۱۵، رسانه‌های آمریکایی و غربی با تمرکز بر اختلاف دیدگاه‌ها، زمان‌بندی‌ها و فرصت‌های ازدست‌رفته نوعی چارچوب خاص برای درک افکار عمومی ایران و جهان از فرایند مذاکره ترسیم کردند. استفاده هدفمند از اصطلاحات و تعابیری مانند «پیشنهاد سخاوتمندانه»، «فرصت تاریخی» و «سخت‌گیری تهران» همگی در راستای فشار دیپلماتیک غیرمستقیم از طریق رسانه‌ها بود. 

بر همین منوال رسانه‌های آمریکایی اصطلاحات و عبارات «تهدید جهانی»، «خطر تسلیحات هسته‌ای»، «بی‌ثبات‌سازی منطقه» و «نقض توافقات بین‌المللی» را به کار می‌گیرند و روند مذاکرات را به عنوان راه‌حلی «تاریخی» و «مهم» برای بحران هسته‌ای معرفی می‌کنند تا ضمن تأکید بر نقش آمریکا به عنوان میانجی قابل‌اعتماد، هم‌زمان بر خطرات ادامه فعالیت‌های هسته‌ای ایران در صورت شکست مذاکرات تأکید کرده تا بدین‌وسیله بر افکار عمومی فشار وارد کنند.

همچنین در این جهت ساختن روایت دوگانه مانند «ایرانِ قابل‌ مذاکره» در برابر «ایرانِ متعصب» کمک می‌کند تا آمریکا در موضع مذاکره‌کننده منطقی و ایران در موضع طرفی که باید تغییر کند، قرار گیرد.

صدای بمب نمی‌آید اما جنگ در جریان است!

رسانه‌ها در فرایند «دیپلماسی عمومی»  نقشی حیاتی ایفا می‌کنند و می‌توانند روند مذاکرات و هم برداشت افکار عمومی را تحت‌تأثیر قرار دهند و همان‌طور که بیان شد به‌کارگیری برخی تکنیک‌های رسانه‌ای می‌تواند باعث شکل‌گیری دو روایت متعارض از حقیقت مذاکرات شود که مانع تفاهم عمیق‌تر و اعتماد متقابل است. اما نکته مهم دیگر اینکه رسانه‌ها به نوعی «جنگ نرم» و «جنگ روانی» را هم‌زمان پیش می‌برند.

جنگ نرم در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، رسانه‌ای، سیاسی و روانی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، تغییر نگرش‌ها، فرهنگ و رفتار جامعه هدف به کار می‌رود، بدون استفاده از زور فیزیکی یا عملیات نظامی مستقیم. هدف نهایی آن ایجاد تغییر در باورها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی به نفع طرف مهاجم است. در مذاکرات هسته‌ای در جهت تضعیف حمایت داخلی از تیم مذاکره‌کننده ایران (با القای ناکارآمدی و ناتوانی)، تغییر نگرش عمومی ایران نسبت به غرب (کشور صلح‌دوست و مشتاق مذاکره و حل‌وفصل منازعات) و ایجاد شکاف‌های سیاسی و اجتماعی (ایجاد چنددستگی در جامعه) به کار می‌رود.

جنگ روانی، استفاده هدفمند از اطلاعات، تبلیغات، شایعات، دروغ‌ها و هرگونه اقدام روانی برای ایجاد ترس،  سردرگمی، القای ناامیدی و تضعیف روحیه دشمن بوده که با هدف شکست روانی و ذهنی دشمن برای کاهش توانایی تصمیم‌گیری و مقاومت به کار می‌رود. در این راستا رسانه‌های آمریکایی با برجسته‌سازی تهدید هسته‌ای ایران و خطرات آن تلاش می‌کنند به جامعه بین‌المللی و داخلی ایران القا کنند که ادامه برنامه هسته‌ای خطرناک و غیرقابل‌قبول است (ایجاد حس نارضایتی و بیزاری).

در نهایت باید دانست رسانه نه تنها ابزار ارتباطی بلکه بازوی راهبردی سیاست خارجی آمریکا در فرایندهای مذاکره و دیپلماسی به شمار می‌آید و انتظار اینکه مقامات ایالات متحده در روند مذاکره و دیپلماسی آن را نادیده بگیرند، برداشت غلط و توقع عبثی است. 

رسانه‌ها دارای ظرفیت کلیدی در شکل‌دهی به روند مذاکرات و تأثیرگذاری بر افکار عمومی هستند که می‌تواند به موفقیت یا شکست مذاکرات منجر شود. اهمیت درک عمیق‌تر نقش رسانه‌ها در سیاست خارجی و مذاکرات بین‌المللی نزد سیاست‌مداران ضرورت دارد اینکه به دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای توجه ویژه داشته و راهبردها، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های رسانه‌ای را هوشمندانه مدیریت و راهبری کنند. 

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.