ژاوی؛ شاعری با توپ در رنسانس فوتبال

خبرآنلاین جمعه 02 خرداد 1404 - 20:48
ژاوی هرناندز نه فقط یک بازیکن، بلکه روح فوتبال اسپانیا و معمار تیکی‌تاکایی شد که زیبایی را جایگزین صرفِ پیروزی کرد.

هومن معتمدنیا؛ در روزگاری که استادان دانشگاه های استنفورد و کمبریج به دنبال بهترین مهندسان دنیا در دانشگاه‌های خود بودند؛ لاماسیا از بهترینشان رونمایی کرد. ژاویر هرناندز کروز. مغز متفکر پروژه ی رایکارد و پپ در بیست و پنجم ژانویه سال 1980 در شهر تراسا و بخش خود مختار کاتالونیا متولد شد و هجده سال بعد اولین بازی خود را برای بارسلونا انجام داد و دری به سوی رنسانسی برای تمامی هافبک های دنیا گشود.

او نه فقط یک بازیکن، بلکه روح و از جنس فوتبال کاتالونیا و باسک است؛ مغزی که ضربان بارسلونا را به زَنِش ترغیب کرد و بار دیگر به فوتبال اسپانیا روح تازه ای بخشید.او نه با قدرت، بلکه با پندار خود بازی می‌کرد. نه با فریاد، که با ترنم؛ ترنمی که گویی فرانچسکولی و مارادونا آن را از میان تماشاگران برای وی می‌فرستادند. ژاوی به گونه ای در دل فوتبال جای گشود که هرجا بحث هافبک ها مطرح می‌شود ژاوی را در صدر آنها می‌توان مشاهده کرد.

ژاوی از میان میلیون ها میلیون استعداد آن هم در لاماسیا برخاست؛ جایی که توپ نه فقط یک جسم گرد، بلکه معنایی مقدس داشت؛ گویی که خدا آن را برای عشاقی به تعداد ۲۲ نفر فروفرستاده است. در آنجا، بچه‌ها یاد می‌گرفتند که فوتبال، قبل از هر چیز، یک زبان است؛ و ژاوی، چامسکی آن بود. بازی او را جریانساز نمیکرد بلکه او به بازی جریان میداد. وقتی توپ به پایش می‌رسید، آرامشی آسمانی برای هم تیمی هایش و عذابی جهنمی برای تیم رقیب  حکم‌فرما می‌شد. حتی اگر از تمام دبیران ریاضی متنفر باشی، حتی اگر هیچ از معادله ی خط ندانی ،ژاوی با پاسهای کوتاه و بلند مختصات خط،نقطه و معادله ی آن را از نو تعریف کرد، گویی زمان کند می‌شد، خشم ها فروکش می کند و نظمی به زیبایی اشعار  لورکا در دل آشوب متولد می‌شد.

اگر لورکا با شعرش اسپانیا را به دنیا نشان داد، ژاوی با فوتبالش نسل کودکان قرن بیست یکم را شیفته ی تیکی تاکای اسپانیا کرد. در بارسلونا، ژاوی پرچمدار و رهبر نسلی شد که تاریخ اسپانیا را پس از ایزابلای یکم از نو نوشتند.  نسلی که فوتبال را نه صرفاً برای پیروزی، که برای زیبایی، برای هنر، برای تاریخسازی و برای عشق بازی می‌کردند و معشوق آنها توپ بود. کنار اینیستا، همانند دو شاعر، با استادی ملک الشعرای بلوگرانا، رونالدینیو؛ کلماتشان را بر روی توپ می‌سرودند، و با پادشاه پاس های کوتاه که چون بابا لنگ‌دراز در میان خط هافبک و دفاع، امنیت را تضمین میکرد، ژاوی و یارانش آن‌چنان طوفانی از هماهنگی به پا کردند که هیچ تیمی توان ایستادن در برابرش را نداشت. اما رنسانس فوتبال با تاکتیک های مُغی به نام گواردیولا و همراهی دو مُغ ژاوی و اینیستا بشارت به تاجگذاری حضرت مسی داد.

وقتی ژاوی جام جهانی را با اسپانیا بالای سر برد، گویی که فوتبال تمام شده باشد ، زمان به افتخارش ایستاد. گویی که نولان پس از سالها تلاش اسکار را بدست آورده، به قول هواداران بلوگرانا:« ژاوی، تو لایق اسکار هستی.». مردی که همواره در میان هرج‌ومرج زمین آرام بود، حالا قهرمان میلیون ها اسپانیایی شده است. اما حتی در آن لحظه، غرور ژاوی از جنس غرور معمولی نبود؛ در چشمانش هنوز تواضع موج می‌زد، همان افتادگی‌ای که از یک هنرمند واقعی انتظار می‌رود. پیکاسوی نوین اسپانیا هیچ‌گاه نگاهی از بالا به پایین به دیگران نکرد. حتی در آن لحظه هم فروتن بود؛ فروتنی نه از جنس محمدرضا، از جنس هرناندزش!

ژاوی، نماد نسلی است که فوتبال را نه برای برد، بلکه برای عشق و زیبایی‌اش دوست داشتند. برای اشک ها و لبخند هایش، برای وفاداری و حقیقت.  اسطوره‌ای که با قلبش بازی می‌کرد و با جادوی پاسهایش، توپ را هماره  به گردش درمی‌آورد آنقدر که خود توپ هم از این سرگشتگی لذت ببرد. هنوز هم وقتی نامش در سراسر دنیا به گوش می‌رسد نجوایی از دل سرزمین های آندلوس به گوش می‌رسد، شعری که انگار لورکا آن را سالها پیش در وصف ژاوی سروده است:
در سرتاسر آسمان
تنها یک ستارهٔ‌گُشْن است.
لبریز از احساس و دیوانه از عشق
با ذره‌هایی از غبار و
گرده‌هایی از طلا.
برای دیدن قامت خود، اما
دنبال آینه‌ای می‌گردد.

257 251

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.