پریناز ایزدیار در سال 1364 در شهر بابل مازندران به دنیا آمد. پدر اهل ساری و مادرش اهل بابل بود و پریناز نیز در این شهر بزرگ شده اما در تهران به دانشگاه رفت. او در دانشگاه رشته گرافیک را انتخاب کرده و تا مقطع کارشناسی تحصیل کرد. خانم ایزدیار درنهایت از این رشته فارغ التحصیل شد.
خانم ایزدیار درباره دوران کودکی خود گفته است: دوران بچگیام در ساری گذشته و چند سالی در بابل و بعد تهران. تمام دوران دبستانم را در ساری گذراندم، دوره راهنمایی را در تهران درس خواندم و دبیرستان را در بابل اما برای پیشدانشگاهی دوباره به تهران آمدیم. در دبیرستان رشته تجربی میخواندم اما بعد از چندوقت تغییر رشته دادم و برای پیشدانشگاهی رشته هنر را انتخاب و در کنکور هنر شرکت کردم. خانواده من مهمترین معیاری که بیشتر از هر چیزی همیشه برایشان مهم بوده تحصیلات است. من تنها کسی هستم که در کل خانوادهام در رشته هنر تحصیل کردهام؛ چه در خانواده پدری و چه در خانواده مادری. بیشتر افراد خانوادهام پزشک هستند.
خانم ایزدیار از دوران دانشگاه علاقه به دنیای بازیگری داشت و با کمک دوستان موفق شد برای فیلم یک مرد، یک شهر تست داده و درنهایت قبول شد. یک مرد، یک شهر فیلمی به کارگردانی حسن هدایت محصول سال ۱۳۸۶ است. داستان این فیلم درباره «اسماعیل مینوی» کارآگاه پلیس آگاهی است. بعد از سالها با او تماس میگیرند تا برای تحویل بقایای پیکر برادر شهیدش به خرمشهر برود. اسماعیل راهی سفر میشود و در راه، نزدیک خرمشهر تصادف میکند؛ اما انگار این حادثه بهانه ای است برای کشف راز یک قتل.
برای اولین فیلمم تست دادم و انتخاب شدم. در دبیرستان رشتهام تجربی بود، اما دوست داشتم بازیگر شوم. با خانواده کلی ماجرا داشتم. نه اینکه سنتی باشند، بلکه تحصیلات در یک رشتۀ خیلی معتبر برایشان مهم بود. بالاخره تغییر رشته دادم. هم بازیگری تئاتر قبول شدم و هم گرافیک. دوست داشتم بازیگری بخوانم ولی در نهایت گرافیک خواندم. حتی مجسمهسازی دانشگاه هنر کرج قبول شدم و باز هم قیافۀ اعضای خانه کجوکوله شد! ترم دوم که بودم دوستی گفت پدرش مدیر تولید است و جایی هست که تست بازیگری میگیرند.
با مادرم هماهنگ کردم که همیشه هوایم را داشت و دارد. تست دادم و انتخاب شدم. برای فیلم یک مرد، یک شهر، کار حسن هدایت. البته هیچ اتفاقی نیفتاد و خیلی دیر اکران شد.
بعد از حضور در چندین فیلم و سریال نه چندان مهم، پریناز ایزدیار با حضور در فیلم ورود آقایان ممنوع، به معروفیت نسبی رسید. ورود آقایان ممنوع فیلمی به نویسندگی پیمان قاسمخانی، تهیهکنندگی علی سرتیپی و منیژه حکمت و به کارگردانی رامبد جوان محصول سال 1389 میباشد که در تاریخ 25 خرداد 1390 اکران شد. این فیلم در تهران فیلمبرداری شده و توانست عنوان دومین فیلم پرفروش سال 1390 سینمای ایران را کسب کند. رضا عطاران و ویشکا آسایش بازیگران اصلی فیلم هستند.
داستان این فیلم درباره مدیر یک دبیرستان دخترانه است که خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند…
مطلب مشابه: بیوگرافی دریا مرادی دشت و همسرش؛ عکس های شخصی و در مورد زندگی هنری
دهه نود آغاز فعالیت جدی خانم ایزدیار بود. او با فیلم 360 موفق شد نقشی قابل قبول را از خود نشان دهد. 360 درجه فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سام قریبیان و تهیهکنندگی فرامرز قریبیان محصول سال 1393 است. تیتراژ پایانی فیلم «360 درجه» قطعه ای از رضا یزدانی با ترانه ای از اندیشه فولادوند به نام «آهنگ قدیمی» است.
داستان درباره پسر جوانی است که در آستانه ازدواج با همسرش درگیر یک ماجرای مواد مخدری میشود و به زندان میافتد. آزادشدن وی از زندان پس از سه سال سرآغاز اتفاقات زیادی است که پای پلیس و مافیای مواد مخدر را پیش میکشد.
بدون هیچ شک و تردیدی خانم پریناز ایزدیار همه موفقیت خود را مدیون فیلم ابد و یک روز است. ابد و یک روز فیلم درام ایرانی به کارگردانی و نویسندگی سعید روستایی و تهیهکنندگی سعید ملکان محصول سال 1394 است. بازیگران آن پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار، شبنم مقدمی، ریما رامینفر و مهدی قربانی هستند.
این فیلم در طول نمایش مورد توجه عموم مردم و منتقدان قرار گرفت و توانست نه سیمرغ بلورین از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را در سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به دست آورد.
پریناز ایزدیار درباره نقش خود گفته است: همیشه در خیالم میدیدم که فیلمی مثل ابد و یک روز را بازی کنم. نه، خیال کلمۀ مناسبی نیست. دقیقاً هدفم این بود و دلم میخواست که به این هدف برسم؛ نقشی که هم دور از خودم باشد و هم دور از نقشهای قبلی؛ نقشی که چالشبرانگیز باشد. وقتی سعید روستایی را دیدم اول تعجب کردم که چقدر جوان است. حتی صورتش از سنش هم کمتر نشان میدهد. سعید روستایی با خیلیها حرف زده بود؛ هم بازیگران معروف و هم چهرههای شناختهنشده.
داستان درباره سمیه (پریناز ایزدیار) دختر جوانی است که قرار است به زودی به عقد مردی افغان درآید. اما سمیه برای انتخاب این وصلت مردد است چرا که وضعیت خانه ای که در آن قرار دارد تا حدود زیادی به او وابسته است. خانوادهای که درگیر مشکلات مختلفی همچون اعتیاد، فقر، بیکاری و مشکلات خانوادگی هستند. وی مادر پیر و از کار افتادهای دارد و البته برادران و خواهرانی که همواره در حال نزاع با یکدیگر هستند و…
مطلب مشابه: مینا وحید | بیوگرافی و عکس های مینا وحید و همسرش بازیگر سریال بانوی عمارت
بازی قدرتمند در فیلم ابد و یک روز به همگان ثایت کرد که خانم ایزدیار بازیگر کاملی است. همین موضوع باعث شد حسین فتحی او را برای سریال شهرزاد بخواهد. شهرزاد مجموعهای نمایشی است که فصل اول آن در سال 1394 در 28 قسمت و فصل دوم آن در سال 1396 در 15 قسمت پخش شد. همچنین پخش فصل سوم این سریال هم در 16 قسمت در زمستان 1396 آغاز شد و در 21 خرداد 1397 پایان یافت.
کارگردان این سریال حسن فتحی و تهیهکننده آن محمد امامی است. پخش این سریال به صورت هفتگی از طریق مراکز عرضه فیلم سراسر ایران انجام شد. علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی و پریناز ایزدیار بازیگران نقشهای اصلی این مجموعه هستند. شهرزاد یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین مجموعهها در شبکه نمایش خانگی ایران است.
داستان در سال 1332 و زمامداری دکتر مصدق اتفاق میافتد. شهرزاد (ترانه علیدوستی) دانشجوی پزشکی و فرهاد (مصطفی زمانی) دانشجوی ادبیات و روزنامهنگار عاشق هم هستند و میخواهند با هم ازدواج کنند. پدران این دو از افراد گوشبهفرمان شخصی متنفذ به نام بزرگآقا (علی نصیریان) هستند. تحولات 28 مرداد، فرهاد را که روزنامهنگار و از طرفداران پر و پا قرص مصدق است، به دلیل اتهام به قتل و توطئه علیه سلطنت به پای چوبهٔ دار میکشد اما بزرگآقا او را نجات میدهد. پس از آن ماجرا که دیگر فرهاد کمی از وحشتزدگیاش کم شده، تصمیم میگیرند مراسم عروسی بگیرند. همه خوشحالاند بهجز پدر شهرزاد (محمود پاکنیت) که میلی به این ازدواج ندارد….
شنیده بودم که میخواهند کاری تاریخی را شروع کنند. البته آقای فتحی مدام تأکید داشتند که بازیگر کارهایشان را تکرار نمیکنند و من اصلاً امیدی نداشتم. آنقدر جدی و سختگیر هستند که انتخاب خودم را غیرممکن میدانستم. مشغول تئاتر یک کلیک کوچولو بودم. میخواستم زنگ بزنم و آقای فتحی را دعوت کنم اما رویم نمیشد.
فکر میکردم نکند این سوءتفاهم به وجود بیاید که چون در حال پیشتولید هستند من بهنوعی خودم را پیشنهاد دادهام. البته خیلیها این کار را انجام دادهاند و کار بدی هم نیست. به آقای عفیفه، بهعنوان تهیهکننده، که در زمانه همکاری خوبی با هم داشتیم، گفتم. اول قرار بود تهیهکنندۀ شهرزاد ایشان باشند، که نیامدند. زنگ زدند که دارند کار آقای فتحی را شروع میکنند. رفتم و دیدم که با هیچ بازیگری به طور قطعی حرف نزدهاند. آقای عفیفه کلیّت قصه را گفتند و گفتم که چشمبسته خواهم آمد.
وقتی ترانه علیدوستی و شهاب حسینی و علی نصیریان در فیلمی هستند قطعاً فیلم خوبی خواهد شد، برای اینکه یک دنیا اتفاق خوب به کار اضافه میکنند، مثلاً با بازیگر نقشِ مقابل ارتباط مؤثر برقرار میکنند. استاد نصیریان، بزنم به تخته، با این سن و سالشان در همۀ پلانها پشت دوربین برای من و بقیه میایستادند. برگههای فیلمنامه همیشه دستشان بود. هنگام گریم من، در میز بغلی ایشان گریم میشدند. به من میگفتند که بخوانیم. اول فکر کردم برای اینکه من کمتجربهام میگویند که بخوانیم. بعد فهمیدم با اینهمه تجربه هنوز فکر میکنند که نیازمند تمرین و اتود زدن هستند. واقعاً همکاری مقابل آقای نصیریان و دیگر بازیگران برای من یک کلاس درس عالی بود. شاید باورتان نشود، اما ایشان کل فیلمنامه و حتی دیالوگهای دیگران را هم حفظ بودند.
تا به کنون خبرهای بسیاری درباره ازدواج خانم پریناز ایزدیار منتشر شده است. اما بنا به گفته ایشان تا به کنون با کسی ازدواج نکردهاند و هر خبری مبنی بر ازدواج او حاشیهای بیش نیست. او در مصاحبهای گفته: در زندگی شخصیام خیلی جاها فرصتها را از دست دادهام، مثلاً دوست داشتهام که سمت موسیقی بروم اما به دلیل تنبلی نرفتهام. تنها جایی که سعی کردهام از آن درست استفاده کنم بازیگری بوده.
من ازدواج کردن را دوست دارم. به خصوص که عاشق بچه هستم و عاشق تجربه کردن احساس مادری. اما فکر میکنم ازدواج یک پختگی لازم دارد که من هنوز به آن نرسیدهام. این پختگی دوطرفه است. هم زن و هم مرد باید به جایی رسیده باشند که مسئولیت یک زندگی را دونفری به دوش بکشند.
به نظرم این اشتباه است که فکر کنی همه چیز به عهده مرد است. از آن مهمتر توانایی تربیت بچه است. با شرایط امروز دنیا تحویل دادن یک بچه خوب و سالمی که خود بچه هم از به دنیا آمدنش راضی باشد و این قضیه قدیمی که بچهها به پدر، مادرهایشان میگویند چرا ما را به دنیا آوردهای تکرار نشود یک لیاقت میخواهد که آدمها باید به آن برسند.
من فکر میکنم که در مورد هنرمندان اگر ازدواجگریزی وجود دارد به خاطر مشغله کاری زیاد آنهاست. من آنقدر کارم فشرده است که فرصت دیدن خانوادهام را هم نمیتوانم پیدا کنم. حالا فرض کنید اگر ازدواج کرده بودم و بچه داشتم چطور باید با شرایط کنار میآمدم.
من فکر میکنم این موضوع باعث دور شدن اهالی سینما از ازدواج شده است. فکر میکنم اگر به جایی برسی که بخواهی تشکیل خانواده بدهی باید کارت را گزیدهتر انتخاب کنی که بتوانی وقت بیشتری برای همسر و فرزندانت بگذاری.
مطلب مشابه: بیوگرافی نیلوفر شهیدی ؛ عکس های همسرش و در مورد زندگی شخصی و هنری
دغدغۀ حقوق زنان را دارم، ولی کاری به صورت جدی انجام ندادهام. ممکن است که در آینده انجام بدهم. به نظرم هر کسی ابتدا باید از خودش شروع کند. من هم از زندگی شخصی خودم شروع میکنم. اول از همه خودم را قوی میکنم. من از بیستسالگی سعی کردهام که مستقل باشم. در مورد «سمیه»ها به نظرم بودنشان امیدبخش است. آدمهایی مثل «سمیه» زنهاییاند که تلاش میکنند با چنگ و دندان خانواده را حفظ کنند. حس مادرانۀ قویای در وجودشان هست، حتی اگر مادر نباشند.
شیفتۀ لیلا حاتمی هستم. یا خانم فاطمه معتمدآریا که از کودکی دیوانهوار دوستشان داشتم و دارم. وقتی در بنیاد خیریۀ کامرانی ایشان را دیدم و به من تبریک گفتند خیلی خوشحال شدم کسی که از بچگی عاشقش بودهام این حرف را زده. و ترانه علیدوستی که به معنای دقیق کلمه بازیگر ممتازی است. یا مریلا زارعی که همۀ بازیهایش را دوست دارم اما هنرنماییاش در فیلم دربارۀ الی… واقعاً تکاندهنده بود، بهخصوص وقتی در بحبوحۀ غرق شدن الی دستش به شیشه خورد و برید که واکنشش عالی بود.
حامد جزءِ قدیمیترین دوستانم است. البته سعادت همکاری با او را نداشتهام. خیلی خاص و متفاوت است. پیمان معادی سرِ صحنه پیشنهادهای خیلی خوبی میدهد. از بازیگرانی است که همیشه ایده دارد و به موفقیت جمعیِ فیلم کمک میکند و خیلی از ایشان یاد گرفتهام، هم در بازیگری و هم در اخلاق شخصی. نوید محمدزاده هم که پدیدۀ بازیگری سینمای ایران است. خارقالعاده است.
اصولا خوابیدن را خیلی دوست دارم. به همه آدم های دیگر هم پیشنهاد می کنم در عید بخوابند چون روزهای دیگر سال که آدم اصلا وقت نمی کند بخوابد، مخصوصا کار ما که خیلی خسته و کم خواب می شویم و نمی رسیم غذای خوب بخوریم و معمولا سر کار غذا می خوریم. خودم هم خوابیدن و غذا خوردن را دوست دارم.
من در خانوادهای بزرگ شدهام که همیشه آن چیزی را که دلم میخواهد به دست میآورم. میتوان گفت سطح مالی ما متوسط رو به خوب بود، یعنی هیچوقت نیاز مالی را حس نکردم اما از وقتی که شروع به کار کردم خودم حسابم را از خانواده جدا و سعی کردم دستم در جیب خودم باشد.
نمیگویم از پدر و مادرم کمک نمیگیرم اما تلاشم این است که خودم کارهایم را پیش ببرم. از دوران بچگی به بازیگری علاقه داشتم. یادم میآید در دوران مدرسه هر نمایش و تئاتری که برگزار میشد من همیشه اولین نفر بودم که برای بازی حاضر میشدم.
اما اصولا آدم وقتی در شرایطی بزرگ میشود که میبیند همه افراد خانواده پزشک هستند حتی خواهر و برادرهایش هم در رشته پزشکی تحصیل کردهاند، فکر میکند خودش هم حتما باید در این رشته تحصیل کند به همین دلیل من هم تصمیم گرفتم پزشک شوم و در دبیرستان رشته تجربی را انتخاب کردم اما بعد از مدتی متوجه شدم به شدت به هنر علاقه دارم بهخصوص به رشته نقاشی.
بازیگرانی که جراحی زیبایی انجام دادند همه شبیه هم هستند. به نظر من طبیعی بودن صورت خیلی مهم است و علاقهای به جراحیهای زیبایی ندارم. شاید اگر سنم بالا برود این کار را انجام دهم اما الان فکر میکنم به اعضای صورتم برای کار کردن نیاز دارم و فکر میکنم بازیگرهایی که بوتاکس میزنند میمیک صورتشان را به هم میریزند و همه شبیه همدیگر میشوند بنابراین برای از دست ندادن نقشها هم که شده جراحی زیبایی انجام نمیدهم.
قبل از اینکه بازیگر شوم ورزش را دوست داشتم. قبل از شروع فیلمبرداری سریال زمانه مرتب به باشگاه میرفتم اما خب، پروژه زمانه ۸ماه است که ادامه دارد و من وقت سرخاراندن هم ندارم اما مواقعی که وقت پیدا میکنم حتی در خانه با یکی، دو وسیله ورزشیای که دارم تمرین میکنم. رژیم غذایی ویژه و خاصی ندارم فقط سعی میکنم شبها برنج نخورم یا خوردنیهای مضر را حذف کنم.
پریناز ایزدیار یکی از بازیگران مطرح و موفق سینمای ایران است که در سالهای اخیر تأثیر قابل توجهی بر این صنعت گذاشته است. اهمیت و تأثیر او را میتوان از چند جنبه بررسی کرد:
1. تنوع نقشها: ایزدیار با بازی در نقشهای متنوع و چالشبرانگیز، نشان داده است که توانایی بالایی در ایفای شخصیتهای مختلف دارد. او از نقشهای درام گرفته تا کمدی و اجتماعی را با موفقیت به تصویر کشیده و این تنوع به غنای سینمای ایران کمک کرده است.
2. جذب مخاطب: بازیهای قوی و طبیعی او باعث جذب مخاطبان به فیلمها و سریالهایی که در آنها حضور دارد، شده است. این موضوع به افزایش توجه به آثار سینمایی و تلویزیونی ایران کمک کرده و باعث ارتقای سطح کیفی این آثار شده است.
3. ترویج فرهنگ ایرانی: ایزدیار با انتخاب نقشهایی که به فرهنگ و ارزشهای ایرانی پرداختهاند، به ترویج این فرهنگ در سینما کمک کرده است. او با ایفای نقشهایی که به مسائل اجتماعی و فرهنگی پرداختهاند، توانسته است پیامهای مهمی را به مخاطب منتقل کند.
4. الهامبخشی برای نسل جدید: به عنوان یک بازیگر موفق، ایزدیار میتواند الهامبخش نسل جدید بازیگران باشد. او با تلاش و پشتکار خود، نشان داده است که با استعداد و کار سخت میتوان به موفقیتهای بزرگ دست یافت.
5. حضور در پروژههای معتبر: ایزدیار در پروژههای سینمایی و تلویزیونی معتبر و با کارگردانان شناختهشده همکاری کرده است. این همکاریها به ارتقاء کیفیت آثار و همچنین افزایش اعتبار سینمای ایران کمک کردهاند.
در مجموع، پریناز ایزدیار با استعداد و تواناییهای خود، تأثیرات مثبتی بر سینمای ایران گذاشته و به عنوان یک چهره تأثیرگذار در این صنعت شناخته میشود.
بسیار خرسندیم که تا پایان همراه سایت روزانه بودید. ما امروز و در مقاله فوق سعی کردیم تا درباره زندگی شخصی و حرفهای پریناز ایزدیار بنویسیم تا شما عزیزان و طرفداران با زندگی این سلبریتی بیشتر از قبل آشنا شوید. در پایان امیدواریم که از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.