حسین شریعتمداری در کیهان نوشت: ۱- برخورد دوگانه آمریکا با مذاکرات غیرمستقیمی که روز جمعه پنجمین دور آن برگزار شد، نمیتواند اتفاقی! و بدون برنامهریزی قبلی باشد. این برخورد دوگانه و متناقض در متن خود پیام ویژهای دارد که نباید از نگاه هوشمندانه تیم مذاکرهکننده کشورمان پنهان بماند. موضوع مذاکرات غیرمستقیم اخیر، موازنه صلحآمیز بودن فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران از یکسو و لغو تحریمها از طرف مقابل بوده و هست، ولی آمریکا همزمان با آغاز مذاکرات و در طول آن تحریمهای تازهای علیه کشورمان وضع کرده است و نکته درخور توجه آنکه وزارت خزانهداری آمریکا، قبل از هر دوره مذاکرات، زنجیرهای از تحریمهای جدید را به تحریمهای قبلی افزوده است و این در حالی است که لغو تحریمها یکی از دو سوی موازنهای است که به عنوان هدف و موضوع مذاکرات مطرح شده است.
۲- در حالی که استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ برای مذاکرات، در جریان مذاکرات روند تعریف شده را دنبال میکند، بیرون از فضای مذاکره، اظهارات باجخواهانه (بخوانید غلطهای زیادی) ترامپ و سایر مقامات آمریکایی را بر زبان دارد و از برچیده شدن تاسیسات اتمی و تمامی برنامههای هستهای ایران به عنوان هدف نهایی مذاکرات سخن میگوید! و همهروزه مشابه این ادعاها در اظهارنظر مقامات رسمی آمریکا دیده و تکرار میشود. چرا؟!
آیا ترامپ، ویتکاف و سایر مقامات آمریکایی نمیدانند که آنچه ادعا میکنند با آنچه درباره موضوع مذاکرات پذیرفتهاند، در تناقض است؟ به یقین از این واقعیت بیخبر نیستند، بنابراین اظهارات متناقض آنها با چه انگیزه و هدفی دنبال میشود؟!
۳- پیش از این نوشتهایم که «برخلاف اظهارات پیدرپی ترامپ و برخی دیگر از مقامات آمریکایی که به گزینه نظامی روی میز اشاره میکنند، نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی توان مقابله نظامی با جمهوری اسلامی ایران را ندارند و به خوبی میدانند که اگر دست به حماقت بزنند، با هزینه سنگین و غیرقابل تحملی روبهرو خواهند شد» و به عنوان نمونه از قول «ریچارد نفیو»، معمار تحریمهای ضدایرانی در مصاحبه با نشریه آمریکایی «فارن افرز» آورده بودیم که ضمن ابراز ناامیدی از کارآمدی تحریمها، نوشته بود: «پیامدهای حمله نظامی به ایران بسیار سنگین است و در آن، احتمال شکست و تضعیف اعتبار آمریکا وجود دارد. حمله به تاسیسات هستهای ایران نیز بیاثر است، چرا که دانش هستهای ایران بومی است و نه وارداتی». ریچارد نفیو تاکید میکند که «مذاکره، تنها راه برای مقابله و مهار ایران است»!... اگر آنگونه که ریچارد نفیو مینویسد، هدف آمریکا از مذاکره «مقابله با ایران» است
-که شواهد فراوان دیگری نیز این دیدگاه را تأیید میکند- آمریکا این هدف از مذاکره را چگونه و از کدام راه دنبال میکند؟
۴- مواضع متناقض و دوگانه آمریکا درباره مذاکرات جاری به وضوح حکایت از آن دارد که حریف میداند از این مذاکرات آبی به نفع آمریکا گرم نمیشود. زیرا هر دو سوی فرمولی که به عنوان «موازنه» مذاکرات به میان کشیده شده، مسدود است. نه ایران از حق غنیسازی بدون مرز خود که در NPT به رسمیت شناخته شده است، صرفنظر میکند و نه آمریکا حاضر است از تحریمها که از آن به عنوان یک اهرم علیه ایران استفاده میکند، دست بکشد. پس هریک از دو سوی ماجرا با کدام انگیزه وارد مذاکره شدهاند
و چه هدفی را دنبال میکنند؟
۵- ایران تفسیر روشنی از مذاکره داشته و دارد و آن خنثیکردن تبلیغات و دروغپردازیهای آمریکا و متحدانش درباره تسلیحاتی بودن برنامه هستهای ایران است. اما، در آن سوی ماجرا، آمریکا میداند که ایران درپی تولید سلاح هستهای نیست و ادعای دروغی که مطرح میکند فقط یک بهانه برای مقابله با توان علمی کشورمان است و حتی اگر به زعم آنها و بر فرض محال از برنامه هستهای نیز دست بکشیم، بهانه دیگری پیش خواهند کشید(!)
۶- اکنون این سؤال مطرح است که وقتی آمریکا در مذاکرات جاری، هر دو سوی موازنه را مسدود میبیند، چرا به مذاکره ادامه میدهد و چه هدفی را دنبال میکند؟! این دقیقاً همان نکتهای است که نباید از آن غافل بود. آمریکا به مذاکره، به عنوان مذاکره برای حل مسائل فیمابین نگاه نمیکند، بلکه به قول ریچارد نفیو از مذاکره به عنوان «تنها راه مقابله - بخوانید مقابله با موجودیت ایران اسلامی- استفاده میکند». اما چگونه؟!
۷- همه شواهد حکایت از آن دارند که نگاه آمریکا برخلاف آنچه تظاهر میکند به مسئله هستهای و درصد غنیسازی نیست. ایستگاه پایانی مذاکره از نگاه آمریکا، فتنهانگیزی و ایجاد آشوب در داخل کشور است. مواضع متناقض آمریکا درباره مذاکرات را باید در این چارچوب ارزیابی کرده و آن را بهرهگیری از ترفند «کجدار و مریز» برای ادامه مذاکره تا رسیدن به ایستگاه مورد نظر دانست. به گروگان گرفتن شرایط اقتصادی و معیشت مردم از طریق شرطی کردن و گره زدن آن به مذاکرات یکی از اصلیترین اهداف حریف است و در این میان به وضوح میتوان دید که یک جریان سیاسی آلوده در داخل کشور که به سختی میتوان در مواضع و عملکرد آن، نمونه متفاوتی با مواضع و عملکرد دشمن را آدرس داد، از مدتها قبل در این عرصه فعال شده است این جریان در هماهنگی آگاهانه و در برخی از موارد ناخودآگاه با مافیای اقتصادی، نقش ستون پنجم آمریکا را برعهده دارد. شرح تکتک اقدامات این جریان آلوده و همراهی (آگاهانه یا ناخودآگاه) آن با مافیای اقتصادی به درازا میکشد ولی در این مختصر به یکی از شناختهشدهترین نمونههای آن اشارهای گذرا خواهیم داشت.
۸- جریان یاد شده مدتهاست که به ساخت یک دوقطبی تقلبی و تحریفشده دست زده است و از طریق روزنامهها و رسانههایي که در اختیار دارد به شدت در این شیپور فریب میدمد. واقعیت آن است که دو دیدگاه درباره مذاکرات وجود داشته است، دیدگاهی که معتقد است مشکلات اقتصادی کشور از طریق مذاکره با آمریکا قابل حل است و دیدگاه دیگر بر این باور است که مشکلات راهحل داخلی دارند و مذاکرات به حل آن کمکی نمیکند. جریان آلوده مورد اشاره دست به تحریف این دو دیدگاه زده و اعلام میکند که عدهای خواهان حل مشکلات از طریق مذاکره هستند و در مقابل آدرس نیروهای انقلاب را میدهد و اعلام میکند که آنها نسبت به مذاکره نظر مساعدی ندارند و حاضر به حل مشکلات از طریق مذاکره نیستند! نمیگویند گروه دوم، معتقدند که مشکلات با مذاکره حل نمیشود نه آن که معتقد به حل مشکلات نباشند! جریان آلوده با این تحریف در پی آن است که از یکسو، اگر مسئولان نظام ادامه مذاکره را بیفایده و به نفع حریف دیدند و قصد توقف آن را داشتند، نظام و نیروهای انقلاب را به مخالفت با حل مشکلات معرفی کنند! و از سوی دیگر، آمریکا را خیرخواه مردم (ترفند ترامپ) و درپی حل مشکلات قلمداد کرده و طرفداران انقلاب را بیتوجه به مشکلات مردم جا بزنند!
۹- با کمال تاسف باید گفت که جریان مورد اشاره و مافیای اقتصادی همسو با آن بیآنکه با مانع جدی و پیشگیرندهای روبهرو باشند، به گروگانگیری شرایط اقتصادی و معیشت مردم از طریق شرطی کردن و گره زدن آن به مذاکرات مشغولند و از هنگام شروع مذاکرات تاکنون شاهد نوسانات فراوان و افزاینده در قیمت کالا و خدمات، افزایش بیحساب نرخ ارز و سرریز فاجعهبار آن روی زندگی مردم و... هستیم. و با عرض پوزش، این پرسش کماکان بیپاسخ مانده و یا پاسخ شایستهای نیافته است که مسئولان و مراکز محترم اطلاعاتی و امنیتی و قضائی، به قول حافظ «در چه کارند همه»؟!
۱۰- دور از انصاف است که همین جا به دو نکته جانبی اشاره نکنیم.
اول؛ اظهارات هوشمندانه آقای عراقچی که: «تحریمگذاران از تحریم ناامید شدهاند وگرنه برای چه میآیند و با ما مذاکره میکنند؟ اگر مطمئن بودند تحریم جواب میدهد که مذاکره نمیکردند ». به بیان دیگر باید گفت که ایشان، از ترفند نهایی دشمن خبر داده است. و دوم: برخورد قاطع و قابل تقدیر نیروی انتظامی با سارقان و اراذل و اوباش که در تمامی فتنهها و آشوبها نقش بازوی داخلی دشمنان بیرونی را بر عهده داشتهاند.
۱۱- و اما، شواهد موجود حکایت از آن دارند که برخورد دوگانه و متناقض با مذاکرات، پاشنه آشیل آمریکاست و این روش کجدار و مریز با هدف پیشگیری از تصمیم قطعی ایران درباره توقف یا ادامه مذاکرات به کار گرفته شده است. انتظار آن است که مسئولان محترم کشورمان، ادامه مذاکرات را به اعلام نظر صریح آمریکا درباره مذاکرات و آنچه از مذاکره انتظار دارد مشروط کنند. در این حالت، اولاً؛ برهم زننده مذاکرات محسوب نمیشوند، ثانیاً؛ تاکید خود بر حفاظت از منافع ملی را در افکار عمومی ثبت میکنند، ثالثاً: طفره آمریکا، این کشور را به عنوان برهم زننده مذاکرات معرفی میکند و نه ایران را و بالاخره اینکه با شلیک به پاشنه آشیل آمریکا، استفاده حریف از ترفند کجدار و مریز و برخورد دوگانه را بر باد میدهد.