برترینها- مهسا شفیعی: در دنیای دیجیتال امروز، شبکههای اجتماعی بارها و بارها قدرت بیمانندش را با محبوب کردن محصولاتی احمقانه و مطلقا بدون مصرف به اثبات رسانده است و احتمالا محبوب کردن عروسکهای بیریخت لبوبو آخرین نمونه از این روند نخواهد بود. این مقاله اما قرار نیست از مضرات مصرفگرایی بگوید و مانند بسیاری مقاله دیگر هر موج و ترندی که به نسل زیها مربوط است را بکوبد. واقعیت این است که اگر قرار به انتقاد از محصولاتی باشد که مصرف واقعی ندارند، کمتر محصول محبوبی در این روزها(خواه محبوب نوجوانها و جوانها باشد و خواه محبوب هر سن دیگری) از انتقاد در امان است.
در عوض به بهانه محبوبیت غیرقابل تصور این عروسک زشت بد ندیدیم ضمن معرفی لبوبو، تعدادی از ترندهای قبلی شبکههای اجتماعی به ویژه اینستاگرام و تیکتاک را با هم مرور کنیم و به بررسی محصولات بیمصرفی بنشینیم که از صدقه سر موجهای شبکههای اجتماعی دستکم برای چند روز به محبوبترین اشیای روی کره زمین تبدیل شدند.
عروسکی زشت و گابلین مانند که بدون شک محبوبیت عجیب و غریبش را مدیون موجهای شبکههای اجتماعی و اینفلوئنسرهای ریز و درشت است. محصولی که در اصل توسط هنرمند اهل هنگکنگ، کاسینگ لانگ طراحی و تولید شد و پس از عرضه از طریق بلایند باکسهای(جعبههایی که در هنگام خرید به مشتری اجازه نمیدهد بفهمد دقیقا کدام شکل و مدل از عروسک را صاحب شده) کمپانی پاپ مارت محبوبتر شد.
لبوبو البته ناشناخته نبود اما پس از آنکه سلبریتی مشهور کیپاپ یعنی لیسا از گروه بلکپینک(Blackpink) در حالی دیده شد که یک لبوبو به همراه دارد، یک تب واقعی به راه افتاد، تبی که تنها در عرض چند ساعت تیکتاک و اینستاگرام را فتح کرد. ناگهان عروسک زشتی که تا ساعاتی پیش هیچکس به آن نگاه هم نمیکرد به ضروریترین کالای روی کره زمین تبدیل شد و جوانان در شهرهای مختلف دنیا ساعتها برای تصاحب یکی از آنها در صف ایستادند. لبوبو که در عرضه اولیه کمتر از 13 دلار قیمت داشت پس از تب شبکههای اجتماعی در بازارهای سیاه با قیمتهای باورنکردنی نزدیک به 500 دلار معامله شد.
اوایل سال 2023 بود که ناگهان یکی از عجیب و غریبترین عناصر در فشن(صنعتی به اندازه کافی عجیب و غریب) توسط شبکههای اجتماعی محبوب شد و دستکم برای مدتی به هر طرف که نگاه میکردی این چکمههای نامانوس اما بامزه را میدیدی. الهام گرفته شده از شخصیتهای کارتونهای معروف مانند استروبوی(Astro Boy)، این بوتهای پلاستیکیِ قرمز رنگ و بسیار بزرگ که بخشی از یک ترند بزرگتر یعنی ترند Ugly-Cute Fashion بودند، خیلی زود به محصول مورد علاقه شبکههای اجتماعی تبدیل شد و از اینفلوئنسرهای مشهور گرفته تا سلبریتیها به سراغ آن رفتند.
نکته جالب درباره این چکمهها این بود که به خاطر جنس، سایز بزرگ و شکلشان تقریبا غیرممکن بود که بتوانی با آنها چند قدمی راه بروی و بدون استثنا تمام خریداران این محصول تنها به خاطر عقب نیفتادن از تب شبکههای اجتماعی صاحب این چکمههای بامزه اما بیمصرف شدند. برای یکی دو ماهی اغلب شبکههای اجتماعی پر بود از کاربرانی که به سختی سعی میکردند این چکمهها را از پایشان بیرون بیاورند و یا کسانی که سعی میکردند این محصول را با مجموعهای از لباسها ست کنند و به این ترتیب چکمه بزرگ قرمز به عنوان سمبلی از سلیقه آمیخته به طعنه در مصرفگرایی به تاریخ پیوست.
شمعهای شبیه به خوراکیهای محبوب یا Fake Food Candles یکی دیگر از محصولات تقریبا بیمصرفی بود که به خاطر شبکههای اجتماعی برای مدت زمانی حسابی محبوب شد. شمعهایی که البته هنرمندانه و واقعگرایانه کاملا شبیه به خوراکیهای محبوبی مانند یک کاسه نودل، پنکیک یا کاسه سیریال ساخته شده بودند و برای مدتی حسابی کاربران اینستاگرام و تیکتاک را سرگرم کردند.
اغلب این شمعها که به طرزی عجیب واقعی به نظر میرسیدند و جزئیاتی باورنکردنی داشتند نه برای روشن کردن بلکه برای دکور و نمایش یا برای جمعآوری به عنوان عضوی از یک مجموعه خریداری میشدند. نکته جالب اینجاست که محبوب شدن این شمعها به دلیل راه افتادن موجی در شبکههای اجتماعی بود که از کاربران میخواست آیتمی به معنی واقعی کلمه بیمصرف و بیفایده اما دوستداشتنی را خریداری کنند و این موضوع بار دیگر ثابت میکند در دنیای شبکههای اجتماعی هرچه یک محصول عجیبتر باشد، محبوبتر خواهد شد.
این خوراکی خوشمزه و بامزه زمانی به شدت بین کاربران شبکههای اجتماعی محبوب شد که تعدادی از تیکتاکرها ویدئوهایی از گاز زدن این خوراکیهای نرم و پر از شهد به اشتراک گذاشتند. در این ویدئوها فرد حاضر در ویدئو به شکلی دراماتیک این خوردنی را گاز میزد و معمولا شهد یا مایع درون آن به اطراف میپاشید و این بخشی از تفریح بود. این خوردنی خیلی زود به شدت محبوب شد و به ویژه در ویدئوها و چالشهای مربوط به ASMR یا Mukbang به یک پای ثابت تبدیل شد.
جلیفروت کندی مانند باقی آیتمهای این مقاله برای مدتی حسابی کاربران شبکههای اجتماعی را سرگرم کرد و این آبنبات هرچه دراماتیکتر خورده میشد و بخش منفجر شدن آن هرچه بزرگتر و با کثیفکاری بیشتر اتفاق میافتاد، معمولا ویدئو بازدید بیشتری میگرفت. جالب است بدانید مانند اغلب محصولات این مقاله وقتی به سراغ بررسیهای تخصصی این آبنبات میرفتید متوجه میشدید که با یک محصول در بهترین حالت معمولی طرف هستید اما این موضوع به معنی واقعی کلمه برای کسی اهمیت نداشت.
موجهای شبکههای اجتماعی و خصوصیات جنزیها(GenZ یا نسل زد) این بار باعث محبوب شدن و رونق گرفتن یک محصول نوستالژیک شد. داستان از این قرار است که نسخه بهروزشده یک بازی قدیمی مثل نسخه تاماگوچی یا اپهای موبایل شبیه به آن به شدت بین کاربران تیکتاک محبوب شد و در عرض چند روز تقریبا تمام جوانها و نوجوانها مشغول رسیدگی به پتهای دیجیتالشان بودند. نکته بامزه اینجاست که این کاربران هرروز درباره شرایط حیوانشان با باقی کاربران حرف میزدند و راهنماییهایی برای رسیدگی بهتر را باهم به اشتراک میگذاشتند.
به نظر میرسید که این پتهای پیکسلی و با گرافیک ضعیف هم نیاز کاربران به دز مشخصی از نوستالژی را پاسخ میدادند و هم مانند حیوانات خانگی واقعی نیازی به سرمایهگذاری احساسی زیاد و تعهد نداشتند. در عین حال بسیاری از این جوانان و نوجوانان اینچنین هم برای دقایقی از واقعیت خشن دنیا فرار میکردند و هم در حال پیروی از یک ترند محبوب شبکههای اجتماعی بودند.
پیش از هرچیز اگر نمیدانید کروکز یا Crocs چیست احتمالا بهترین تعریف برای ایرانیهای دمپاییهای جلوبسته حمام باشد. این دمپاییها در خارج از ایران با نام کروکز(به خاطر شباهت به کروکودیل) عرضه میشود و همیشه بین کاربران شبکههای اجتماعی یک آیتم محبوب بوده است. در این موج اما هدف نه خود کروکز بلکه اضافه کردن استیکرها و آویزهایی به این دمپایی برای شخصیسازی و ساختن یک ظاهر زیبا برای این دمپایی محبوب بود. این موج باعث شد در عرض چندروز یک دمپایی معمولی به یک پاافزار گران و حسابی باکلاس تبدیل شود و اگر در خاطرتان باشد در آن ایام تقریبا میشد این دمپاییها با تمام گیرهها و متعلقاتش را در هر جایی دید.
در آن روزها کافی بود تیکتاک یا اینستاگرام را باز کنی تا دهها اینفلوئنسر و هزاران کاربر برایت از روی چارمهای اضافه شده به دمپاییهایشان مشغول توضیح ویژگیهای شخصیتشان باشند. نکته جالب اما اینجا بود این موج مطابق اسمش فقط قرار نبود یک دمپایی زیبا و نمایانگر شخصیت صاحبش را بسازد و درنهایت قرار بود این دمپاییهایی تزئینشده برای صاحبش مانند یک تراپیست همراه عمل کند و از او از نظر احساسی و عاطفی حمایت کند.