به گزارش همشهری آنلاین، درگذشت ناصر قفلی، خیر مدرسهساز و آخرین رئیس مجمع خیرین مدرسهساز کشور یکی از تلخترین خبرها در روزهای اخیر بود؛ شخصیت فقیدی که پیکرش روز گذشته با حضور مسئولانی همچون مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشور، غلامعلی حدادعادل و... در بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد.
چرا مرگ و فقدان ناصر قفلی تلخ و جبرانناپذیر است؟
واقعیت این است که درگذشت اشخاصی مانند ناصر قفلی که از تولیدکنندگان و سرمایهداران بنام ایرانی بوده و با هزینه شخصی خود دهها مدرسه ساخته، بدون اینکه گوشه چشمی به منابع دولتی داشته باشد، خسران محض است.
در زمانهای که برخی سرمایهداران داخلی، تفکر خارج کردن اموال و سرمایهها را از کشور بهدلیل پرریسک بودن اقتصاد ایران تبلیغ کرده و میکنند افرادی همچون ناصر قفلی، حسنعلی علیپور و جلیل خسروشاهی و دهها تاجر و بازرگان و تولیدکننده دیگر، میلیاردها تومان از سرمایهشان را نهتنها از کشور خارج نکردند بلکه با آن مدرسه ساختند که برایشان هیچ آورده مالی نداشت و حتی از جیب خود تا سالها از مدرسهای که ساخته و تحویل آموزش و پرورش داده بودند، بابت نگهداری و مرمت، پشتیبانی مالی هم میکردند.
ناصر قفلی در دهه ۷۰ زمانی که کارخانه تولید جوجه یکروزهاش در اوج بود، مدرسهسازی را با همسر آلمانیاش آغاز کرد و در طول ۳ دهه گذشته ۸۰مدرسه ساخت. در این میان حواسش به کودکان با نیازهای ویژه هم بود که برایشان مدرسه، فضای ورزشی و... بسازد. او در دورهای که کهنسالی بر او چیره شده بود، ریاست مجمع خیرین مدرسهساز را بهعهده گرفت تا جای خالی محمدرضا حافظی را پر و بازرگانان و سرمایهداران داخلی و خارجی را به مدرسهسازی در ایران تشویق کند. امثال او مال و زندگیاش را صرف مدرسهسازی کردند تا ایران در آینده با وجود فرزندان باسواد و فرهیخته آباد بماند و آینده کودکی بهدلیل نبود مدرسه آسیب نبیند و کدام سرمایهگذاری از این شیرینتر؟
رفتن ناصر قفلی تلخ بود، مانند رفتن دهها خیر مدرسهساز دیگر که بیهیاهو در روستاهای دورافتاده و شهرستانهایی که در نقشه ایران نامشان کمرنگ درج شده، مدرسه ساختند. فقط میتوان این تلخی را با این ذهنیت چشید و از آن عبور کرد که صدها نفر دیگر مانند قفلی هستند که مدرسه میسازند و اجازه نمیدهند پرچم علم و آموزش در کشـور برزمیـــن بیفتد.