بر اساس قانون بودجه سال ۱۴۰۴، مبلغ وام ازدواج برای هر یک از زوجین ۳۰۰ میلیون تومان تعیین شده است. برای زوجهایی که سن داماد زیر ۲۵ سال و عروس زیر ۲۳ سال باشد، این مبلغ به ۳۵۰ میلیون تومان افزایش مییابد. این وام با نرخ سود ۴ درصد و بازپرداخت ۱۰ ساله ارائه میشود. اقساط ماهیانه برای وام ۳۵۰ میلیون تومانی حدود ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برآورد شده است.
طبق گزارش بانک مرکزی، مهدی صحابی، مدیرکل عملیات پولی و اعتباری اعلام کرد: تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، مجموع پرداختی تسهیلات قرضالحسنه ازدواج و فرزندآوری به بیش از ۲۱.۴ همت (هزار میلیارد تومان) رسیده است. این تسهیلات به ۹۹ هزار و ۹۰۴ نفر پرداخت شده است. از این میان، ۵۱ هزار فقره تسهیلات ازدواج به مبلغ ۱۷ هزار میلیارد تومان و ۴۴ هزار فقره تسهیلات فرزندآوری به مبلغ ۴.۴ هزار میلیارد تومان پرداخت شده که به ترتیب رشد ۶۳ درصدی و ۳۶ درصدی نسبت به مدت مشابه پارسال داشتهاند.
نکته مهم این است که بسیاری از جوانان در پشت درهای بسته سامانه وام ازدواج ماندهاند. نه درِ بانکها باز میشود و نه نوبتها پیش میرود. تنها چیزی که در حال پیشرفت است، سن ازدواج است.
به عبارتی اگر دیروز «خانهدار شدن» یک آرزوی دستنیافتنی بود، امروز «گرفتن وام ازدواج» نیز به این لیست اضافه شده است. صفها از تابستانهای تهران طولانیتر شدهاند، نوبتها به آهستگی حلزون پیش میروند و حسرتها سنگینتر از قسطهای معوقه شدهاند.
متقاضیان میگویند: «چند ماهی است که ثبتنام کردهایم و هنوز نوبتمان نرسیده است. بانک میگوید که سهمیهای نداریم و باید به بانک دیگری مراجعه کنم. اما همه بانکها یک پاسخ مشابه دارند: نیست، نداریم، بعداً بیایید!»
«همه جا از مشوقهای ازدواج صحبت میشود، اما ما حتی نمیتوانیم وام خود را دریافت کنیم. آیا این واقعاً تشویق است؟»
« نوبتم چهار ماه پیش رسید. مدارک کامل را ارائه دادم و ضامن هم آوردم، اما بانک اعلام کرد که بودجهاش تمام شده و باید منتظر بمانم تا شاید دوباره اعتبار بیاید.»
«از زمانی که عقد کردیم، فقط در جستجوی وام هستیم. زندگیمان عملاً متوقف شده است. نه خانهای خریدیم و نه خرید دیگری انجام دادیم. مدام میگویند صبر کنید، اما تا کی باید صبر کنیم؟!»
برخی افراد میگویند «ازدواج نکنید، زیرا بانک مرکزی وام نمیدهد!» این یک شوخی تلخ است، اما واقعیتی است که دهها هزار نفر این روزها به وضوح آن را تجربه میکنند. ازدواج دشوار شده و دریافت وام برای آن نیز سختتر، و زندگی پس از ازدواج از همه اینها دشوارتر است.
در میان این نابهسامانیهای اقتصادی و پیچوخمهای هفتخان دریافت وام ازدواج، محمدرضا فرزین، رئیسکل بانک مرکزی، از اجرای آزمایشی طرحی جدید برای جوانان خبر داده است؛ طرحی که بهجای وام نقدی، کارت رفاهی خرید کالای ایرانی را در اختیار متقاضیان قرار میدهد. این کارتها، که با همکاری وزارت صمت و بانک مرکزی طراحی شدهاند، تنها برای خرید از تولیدکنندگان داخلی معتبر قابل استفاده خواهند بود و هدف آن، تأمین مستقیم جهیزیه نوعروسان است. به گفته فرزین، نرخ سود این کارتها «بسیار پایین» خواهد بود؛ ویژگیای که میتواند آن را به گزینهای جذاب برای برخی زوجهای جوان بدل کند.
اما چیزی که مهم است این است که هر سال وعدهها تازه میشوند، اما مشکلات همان مشکلات قدیمی باقی میمانند. بانک مرکزی میگوید منابع محدود است؛ وزارت اقتصاد میگوید مسئولیت با بانکهاست؛ و بانکها میگویند اعتبار وجود ندارد. اما هیچکس نمیپرسد جوانی که یک سال است عقد کرده، چه زمانی میتواند وامش را دریافت کند؟ آیا وقتی فرزندش به دنیا آمد؟
وام ازدواج که قرار بود به عنوان مشوقی برای تشکیل خانواده عمل کند، اکنون به مانعی در مسیر ازدواج تبدیل شده است. وقتی دریافت این وام دشوارتر از گرفتن ویزای کانادا باشد، چه امیدی برای جوانان باقی میماند؟ ممکن است به زودی جوانان برای ازدواج به کشورهای دیگر بروند؛ جایی که شاید وام وجود نداشته باشد، اما حداقل سیستم منظمتری دارد و خبری از صفهای طولانی نیست.
در حال حاضر حدود ۵۵۰ هزار نفر در صف دریافت وام ازدواج و ۵۵۰ هزار نفر نیز در انتظار وام فرزندآوری هستند؛ پشت این آمارها، صفهایی وجود دارد که شبها جوانان با فکر به آنها خوابشان میبرد. کابوس نوبت ۳۰۰ هزار و چندم و کابوس تماس با بانک و شنیدن جمله آشنا: «فعلاً بودجهمان تمام شده، بعداً تماس بگیرید.»
همچنین فاطمه محمدبیگی، رئیس فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده در مجلس شورای اسلامی، در گفتوگویی به انتقاد از عملکرد دولت در اجرای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت پرداخت. او از دو برابر شدن صف دریافت تسهیلات ازدواج و فرزندآوری خبر داد و این موضوع را نقض صریح سیاستهای کلی جمعیت و قانون جوانی جمعیت دانست. وی افزود: در حال حاضر نزدیک به ۱۴ میلیون نفر در سن ازدواج قرار دارند، اما به دلیل عدم وجود حمایتهای مؤثر، ازدواجها به تأخیر افتاده و این موضوع به معنای تأخیر در فرزندآوری و در نهایت از دست رفتن فرصت طلایی جمعیتی کشور است.
در این میان، بازار جدیدی نیز شکل گرفته است؛ بازار خرید و فروش وام ازدواج. برخی ها هر ۱۰۰ میلیون وام را به قیمت ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان خرید و فروش می کنند؛ به این ترتیب، وامی که باید به جوانان تازهعروس و داماد برسد، اکنون به دست دلالانی افتاده که در کار «فروختن امتیاز وام» هستند. برخی میفروشند چون دیگر امیدی ندارند و برخی دیگر میخرند تا بتوانند قسطی ماشین بخرند. و در نهایت، همان کسانی که باید مورد حمایت قرار گیرند، همچنان در انتظار ماندهاند.
در این شرایط تورمی، دریافت ۳۰۰ میلیون تومان وام دیگر یک معجزه به حساب نمیآید. این مبلغ حتی برای رهن خانه کافی نیست. اما برای دریافت همین وام هم باید ماهها تلاش کرد. ابتدا باید در سامانه ثبتنام کرد، مدارک را تهیه کرد، به بانک مراجعه کرد، ضامن آورد و دوباره به بانک رفت، و در نهایت، ممکن است دست خالی برگردد.
همچنین فرایند ثبتنام وام ازدواج بهقدری پیچیده، فرسایشی و پر از بنبستهای سامانهای شده که بسیاری از زوجهای جوان عطای آن را به لقایش میبخشند یا ترجیح میدهند برای راحتی کار، هزینهای از جیب خود بپردازند.بنابراین، بازار جدیدی شکل گرفته است: برخی سایتها و افراد بهصورت غیررسمی در ازای دریافت مبالغی – که گاه تا چند میلیون تومان هم میرسد – کل فرایند ثبتنام، انتخاب بانک و پیدا کردن شعبه دارای ظرفیت را انجام میدهند. این روند، عملاً یک کاسبی غیرشفاف و پررونق ایجاد کرده که از سختیهای یک مسیر اداری سوءاستفاده میکنند.
وضعیت وام ازدواج اکنون به یک شوخی تلخ تبدیل شده است. همه از وجود آن مطلعاند، اما هیچکس تجربهاش نکرده است. مانند جعبهای که همیشه در ویترین قرار دارد؛ فقط برای تماشا، نه برای برداشتن. در شبکههای اجتماعی نیز انتقادات به شدت افزایش یافته است. کاربران با هشتگهایی مانند وام ازدواج کجاست و نوبت نداریم، از مشکلات خود مینویسند. از ماهها انتظار، از بانکهای بیاعتبار و از رویایی که هر روز دورتر میشود.
به نظر می رسد اگر این روند ادامه یابد، سال آینده به جای «مشوق ازدواج»، باید «قرعهکشی ازدواج» برگزار کنیم، زیرا منابع محدود است و تنها تعداد خاصی از جوانان میتوانند ازدواج کنند. بقیه؟ یا باید صبر کنند یا از تصمیم خود منصرف شوند. در این میان، هیچکس پاسخگو نیست. هیچکس نمیگوید چرا این صفها به پایان نمیرسند؟ چرا بانکها منابع کافی ندارند؟ چرا کسی جلوی وامفروشی را نمیگیرد؟ چرا جوانان ایرانی باید اینقدر تنها باشند، در حالی که تازه میخواهند زندگی خود را آغاز کنند؟ در حالی که شعارهای «فرزندآوری» و «تشویق ازدواج» در همه جا شنیده میشود، در عمل نه وامی وجود دارد، نه حمایتی و نه امیدی. تنها جوانانی ماندهاند که نمیدانند با عشق خود چه کنند، وقتی حتی یک وام ساده هم نمیتوانند دریافت کنند. وام ازدواج وجود دارد، اما فقط روی کاغذ.