محاکمه قاتلی که ۴۰ روز در قبرستان مخفی شد

عصر ایران چهارشنبه 07 خرداد 1404 - 10:52
نمی‌دانم چه شد که هر سه نفرشان را با همان چاقو زدم و فرار کردم بعد به قبرستان رفتم و در آنجا ۴۰ شبانه‌روز مخفیانه زندگی می‌کردم. بعد با مردی آشنا شدم و او من را به یکی از روستاهای ایلام برد و با هویت جعلی زندگی جدیدی را شروع کردم تا اینکه شناسایی شدم.
اواخر فروردین ۱۴۰۰ گزارش یک درگیری در محله سبلان تهران به پلیس اعلام شد. پس از حضور پلیس و بررسی‌های اولیه مشخص شد که یک گلفروش دوره گرد پس از درگیری با راننده و دو سرنشین یک خودروی پژو ۴۰۵ هر ۳ نفر را به قتل رسانده و از محل متواری شده است.
 
به گزارش ایران، مأموران در اولین گام از تحقیقات به سراغ شاهدان ماجرا رفتند، یکی از آن‌ها گفت: «مقتولان بچه محل ما بودند و وضعیت مالی خوبی داشتند اما مرد گلفروش مدعی بود آن‌ها چند گلدان برداشته‌اند و پول آن را نداده‌اند بعد به یک‌باره ما دیدیم که او با تبر هر ۳ نفر را زد و بعد هم با دوستش فرار کرد. دقایقی بعد دوست متهم اصلی در نزدیکی متروی سبلان بازداشت شد اما متهم اصلی به نام کریم توانست از دست پلیس بگریزد. 
 

دستگیری متهم اصلی پس از ۳ سال

تلاش برای یافتن متهم فراری ادامه داشت تا اینکه سرانجام بعد از گذشت سه سال از وقوع قتل، وی در یکی از روستاهای شهرستان ایلام شناسایی و دستگیر شد و به قتل ۳ نفر اعتراف کرد. 
 
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. 
 
در دادگاه چه گذشت؟ 
در ابتدای این جلسه اولیای دم هر ۳ مقتول درخواست قصاص کردند. سپس مادر یکی از مقتولان به جایگاه رفت و گفت: «پسرم را ناجوانمردانه به قتل رساندی. من برای پسر ۳۴ ساله‌ام آرزوهای زیادی داشتم. او برای خودش کار و کاسبی داشت و ۳ نفر زیردستش کار می‌کردند. داغ سنگینی روی دلم گذاشتی. فیلم لحظه درگیری را دیدم اگر قصدت قتل نبود بعد از اینکه اولین نفر را زدی و جلوی خودروی ۲۰۶ انداختی، می‌توانستی فرار کنی اما به سراغ پسر من و دوستش رفتی و آن‌ها را هم کشتی. من به هیچ عنوان رضایت نمی‌دهم و باید قصاص شوی.» 
 
پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: «از ۱۰ سالگی پدرم را از دست دادم و با بدبختی کار کردم، گل‌ها و گلدان‌ها همه دارایی‌ام بود. نمی‌دانم چه شد مرتکب جنایت شدم. من سابقه‌دار نیستم و با هیچ‌کسی هم دشمنی نداشتم. ۶ سال قبل به تهران مهاجرت کردم و با خودروی وانت نیسان گل‌های آپارتمانی به آن منطقه می‌آوردم و می‌فروختم تا اینکه شب حادثه آن سه نفر نزدیک بساط گلفروشی من آمدند.
 
یکی از آن‌ها دو گلدان در صندوق عقب ماشینش گذاشت و یکی دیگر زیر گوشم گفت حرف پول بزنی ناراحت می‌شوم. من هم فکر کردم منظورش این است که از دوستش پول نگیرم تا خودش پول گل‌ها را حساب کند. برای همین گفتم مشکلی نیست اما بعد متوجه شدم که منظورش این بود که کلاً پول گل‌ها را ندهند. چون دو گلدان دیگر برداشتند و سه تایی سوار ماشین شدند. حالت طبیعی نداشتند به یکی از آن‌ها که حال بهتری داشت، گفتم پولش را بدهید. همین را که گفتم فریاد زد و گفت رفیقم وقتی به تو حرفی می‌زند باید بگویی چشم. بعد هم من و دوستم را کتکم زد.» 
 
متهم افزود: «یکی از آن‌ها به سرم لگد زد چند ثانیه‌ای از هوش رفتم و وقتی به هوش آمدم و دیدم یکی از آن‌ها تبر به دست بالای سر دوستم ایستاده و از چشمان او خون می‌آمد که فکر کردم دوستم را کشته است. بلند شدم و یکی از آن‌ها سمتم چاقویی پرتاب کرد که زمین افتاد. من از ترسم چاقو را برداشتم تا بتوانم از خودم دفاع کنم. نمی‌دانم چه شد که هر سه نفرشان را با همان چاقو زدم و فرار کردم بعد به قبرستان رفتم و در آنجا ۴۰ شبانه‌روز مخفیانه زندگی می‌کردم. بعد با مردی آشنا شدم و او من را به یکی از روستاهای ایلام برد و با هویت جعلی زندگی جدیدی را شروع کردم تا اینکه شناسایی شدم. من از خودم و اموالم دفاع کردم و خصومتی با هیچ‌کدام از آن‌ها نداشتم که بخواهم با قصد قبلی آن‌ها را به قتل برسانم.» 
 
در پایان دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.