خبرورزشی | «پدیده» فراموشنشدنی فوتبال جهان، رونالدو نازاریو، در آستانه پنجاه سالگی، همچنان با شور و اشتیاق یک هوادار دوآتشه، بازیهای اینترمیلان را دنبال میکند. بازگشت اخیرش به میلان برای جشن تولد ماسیمو موراتی، جرقهای دوباره بر خاطرات و احساسات عمیق او نسبت به تیمی زد که پنج سال پیراهنش را بر تن کرد. در این گفتگوی خواندنی، رونالدو از تحلیل فنی بازیهای حساس لیگ قهرمانان، مقایسه بازیکنان، رازهای موفقیت تیمها و البته، از تنها جام معتبری که در کلکسیون افتخاراتش خالی است، سخن میگوید.
تقریباً سی سال بعد، اینتر هنوز رونالدو را پای تلویزیون مینشاند، با قلبی هیجانزده. نه همیشه، اما وقتی مهم است، همیشه. و رونالدو اعتراف میکند که وقتی رنگهای آبی و سیاه را میبیند، هنوز آن حس نامشخص را تجربه میکند، ترکیبی از محبت، حس تعلق و حتی نوستالژی برای زمانهایی که حتی اگر دردناک بودند، زیبا بودند، و او را به تیمی که پنج سال در آن بازی کرد، متصل نگه میدارد. و برای بخشی از زندگی و حرفهاش، در آستانه پنجاه سالگیاش. رشتهای که هرگز کاملاً قطع نشده و زمان و رویدادها آن را دوباره به هم میپیوندند — هر بار که اینتر به نوعی در زندگیاش ظاهر میشود. مانند چند هفته پیش، زمانی که پس از سالها به میلان بازگشت («و چقدر دلتنگش بودم»)، برای جشن گرفتن ۸۰ سالگی ماسیمو موراتی، مردی که او را به ایتالیا آورد.
بازی اینتر-بارسلونا برای او پیشدرآمدی غیرمعمول داشت: «بازی اینتر-بارسلونا را در تلویزیون دیدم: فوقالعاده بود. و در خانه رئیس، آن روز، با همتیمیهای سابقم در اینتر صحبت کردیم، همه همان حرف را میزدیم: نمیشد چشم از آن نمایش برداشت. بله، یک نمایش بود: احتمالاً برای هواداران ترسناک، اما حتی برای کسانی که تماشا میکردند و بیش از آنچه انتظار داشتند دیدند، تقریباً ترسناک بود. با نمایشهای خستهکننده، بنابراین «غیرنمایشها»، که اغلب مجبور به تماشای آنها هستیم، فرصتی برای آشتی با فوتبال بود. و خوب بود که آن دو بازی را به ما هدیه دادند، چون بازی رفت هم فوقالعاده بود، دو تیم سابق من».
نمایشی که اینتر را پاداش داد
«وقتی به فینال لیگ قهرمانان میرسید، سخت است با اطمینان بگویید که یک تیم بیش از دیگری شایسته رسیدن به آنجا بوده است. این کمی مانند تلاش برای پیشبینی نتیجه فینال با اطمینان از درست بودن است. کسی که در نهایت برنده میشود، حق دارد، و در واقع فلیک به اینتر تبریک گفت. آن شب، اینتر یک چیز بیشتر از بارسلونا داشت و باید آن را در فینال هم داشته باشد: توانایی ماندن در بازی، تقریباً با خشم، تا پایان. کافی بود به چهرههای بازیکنان اینتر نگاه کنید».
کدام چهره بیشتر در ذهن شما مانده است؟
«خب، چشمهای آچربی پس از گلزنی…».
به عنوان یک مهاجم سابق: سخت است که توسط او مارک شوید؟
«بیشتر از همه، میبینید که او قبل از اینکه مهاجم چه میخواهد بکند، آن را درک میکند: تجربه مهم است. و در یک فینال لیگ قهرمانان میتواند حتی بیشتر اهمیت داشته باشد».
باز هم به عنوان یک مهاجم سابق: مواجهه با زومر سختتر است یا دوناروما؟
«رقابت جالبی است: دوناروما آن نوع دروازهبانی است که با فیزیکش دروازه را از دید شما پنهان میکند، گزینههای شوتزنی را از شما میگیرد. او را در دو نیمهنهایی دیدم: برای آرسنال ناامیدکننده بود. زومر غیرقابل پیشبینیتر است: در یک لحظه در جایی است که انتظار ندارید برسد. آن سیو او مقابل لامین یامال در پایان بازی فوقالعاده بود. چهره پسرک را دیدید؟ میگفت «باورم نمیشود». قهرمانی در لیگ قهرمانان حتی با یک سیو در نیمهنهایی به دست میآید. یا شاید در فینال: خواهیم دید».
در مورد جزئیات، از تجربه صحبت میکردید: میتوان گفت که اینتر ممکن است تیمی با تجربهتر از پیاسجی باشد؟
«تجربه را سالهای شناسنامهای نمیسازند، بلکه سالهایی که در سطح بالا گذراندهاید: پیاسجی بازیکنانی دارد که بازیهای زیادی انجام دادهاند، و مهم، حداقل به اندازه بازیکنان اینتر. به همین دلیل، فکر میکنم فینال بسیار متعادلی خواهد بود. امیدوارم زیبا هم باشد، اما همه ما این را امیدواریم».
بارسلونا قویتر بود یا پاری سن ژرمن؟
«فکر میکنم بارسلونا حریفی «ایدهآل» برای بازی در چنین مسابقه بزرگی بود. و منظورم از ایدهآل این است که در حمله بسیار قوی بود — مانند دفاع اینتر — اما در فاز دفاعی کمی بیاحتیاط، بگوییم، و اینتر بازیکنانی دارد، نه فقط مهاجمان، که نمیبخشند. از این نظر، با پیاسجی ممکن است سختتر باشد. اما اینزاگی این را میداند».
یعنی او لوئیس انریکه را میشناسد؟
«تیمهای او همیشه تعادل دارند، فکر میکنم حتی این واقعیت که در ایتالیا مربیگری کرده، او را از نظر ایدهها و ذهنیت رشد داده است. مشکل برای اینتر این است که در خط حمله، پیاسجی خیلی کمتر از بارسلونا قوی نیست. کمی، نه خیلی. به هر حال، آنها هرگز مشکل بودجه نداشتهاند، نه…؟».
قطعاً کمتر از اینتر.
«در این موضوع من آمادهام: گاهی با پیرو آوزیلیو صحبت میکنم، حالا که به میلان آمدهام با هم شام خوردیم. حتی در دو بازار اخیر، و همچنین سالهای قبل، آنها مجبور بودند کار بسیار «اجباری» انجام دهند، ابتدا با رعایت بودجه: مانند بسیاری از مدیران ورزشی که امروز مجبورند بگویند، باید با ایدهها خوب باشید، نه فقط با پول.
در مورد اینتر، ابتدا با ایدهها: میگویم که آنها بسیار خوب عمل کردهاند».
مهاجم پیاسجی که باید بیشتر از او ترسید؟
«همیشه کسی است که در بهترین وضعیت ذهنی به بازی میرسد و فکر میکنم کسی که بیش از ۳۰ گل زده، مانند دمبله، این بازی را به عنوان تأیید فصل خود میبیند: او این بازی را با انگیزه و در عین حال سبک بازی خواهد کرد. اما من برای بارکولا میمیرم، یکی از آن بازیکنانی که توپ را میگیرد و میگویی: «حالا ببینیم چه میکند». و شما کواراتسخلیا را بهتر از من میشناسید».
لوئیس انریکه مهاجمان کمتری دارد که باید نگرانشان باشد؟
«در اینتر فقط لائوتارو و تورام گل نمیزنند، چون به روش متفاوتی بازی میکند: کل تیم آنها را «همراهی» میکند. البته، دانستن اینکه میتوانید دقایق با کیفیتی حتی از طارمی، و شاید آرناتوویچ، داشته باشید، برای اینزاگی بسیار مهم خواهد بود. از لائوتارو دو چیز مرا تحت تأثیر قرار داد: نگاهی که در شب اینتر-بارسا داشت، حالش خوب نبود و با این حال به نظر میرسید که میخواهد بازی را بخورد. و تصور میکنم که در مونیخ میخواهد توپ را بخورد، چون از نظر فیزیکی هم بهبود یافته است. همان چهره را از همه بازیکنان اینتر، از بارلا به پایین، انتظار دارم».
دومین چیزی که از لائوتارو شما را تحت تأثیر قرار داد؟
«عکسهایش را در روز جمعه دیدم، واقعاً انگار بابت از دست رفتن اسکودتو دلشکسته بود. یک کاپیتان بلد است خشم را به نیرویی مثبت تبدیل کند و تیم را با انگیزه جبران به پیش ببرد.»
راستی، آیا این اسکودتو از دست رفت یا دور انداخته شد؟
«واژه “دور انداخته شد” واژهای زشت و بیاحترامی به ناپولی است. درست است که اینتر روی کاغذ از ناپولی قویتر بود. اما این هم درست است که اینتر برای دومین بار طی سه سال به فینال لیگ قهرمانان رسیده: من نهتنها هرگز آن را نبردهام، بلکه حتی هرگز به فینال هم نرسیدهام…»
ما هنوز درباره تورام صحبت نکردهایم.
«همه بازیهای این فصل را ندیدهام، فقط بازیهای مهم را دیدم، اما همان بازی آخر لیگ قهرمانان در سنسیرو برایم کافی بود: به نظرم آمد مهاجمی است که هر مهاجم دیگری دوست دارد کنارش بازی کند. من مقابل پدرش بازی کردهام، یک مدافع خارقالعاده: بهنظر میرسد کمی از ذهنیتش را به او منتقل کرده باشد. کسی که مثل مارکوس بازی میکند، باعث میشد کلی گل بزنم.»
آیا گاهی به این فکر میکنید که تنها جامی که در کارنامهتان کم است، لیگ قهرمانان است؟
«من تنها نیستم. اتفاقی چند وقت پیش فهرست کسانی را دیدم که هرگز موفق به فتح آن نشدهاند: از بوفون تا ماتئوس و حتی مارادونا، در جمع خوبی هستم… با این حال، خیلی زیبا میشد اگر تیم فعلی این شادی را به من هدیه دهد، تنها چیزی که کم دارم. در واقع، مثل سال ۲۰۱۰، این شادی را به همه ما اینتریهای سابق هدیه دهد که بهدلیل مختلف موفق به فتح آن نشدیم.»
چه احساسی دارید از اینکه کارلو آنچلوتی سرمربی تیم ملی برزیل شده؟
«کنجکاوی، انتظار. شاید بهترین مربی جهان روی نیمکت بزرگترین تیم ملی جهان. شاید در زمان ما تصور حضور یک مربی خارجی در تیم ملی برزیل غیرممکن بود، اما زمانه تغییر کرده، فوتبال جهانیتر شده و تازه آنچلوتی هم مربی خارجیِ معمولی نیست… برایش بهترینها را آرزو دارم، او فهمیده که مردم چقدر دوستش خواهند داشت، اما باید به او زمان داد تا با این واقعیت جدید کنار بیاید: هدف نهایی، جام جهانی ۲۰۲۶ است.»