جواد مرشدی: این روزها و بعد از دور پنجم مذاکرات زمزمه هایی از تفاهم سیاسی ایران و آمریکا به گوش می رسد. آنطور که شبکه سی ان ان به نقل از منابع مطلع خود مدعی شد که تهران و واشنگتن به توافق کلی نزدیک شدهاند و احتمال دارد در نشست بعدی آن را امضا کنند.
بنا بر این ادعا این توافق میتواند در دیدار آتی، که احتمال برگزاری آن در خاورمیانه وجود دارد نهایی شود. آنها همچنین خوشبینی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا را درباره دستیابی به راهحل نهایی تأیید کردهاند.
ترامپ هم با اذعان به پیشرفت مذاکرات اخلال در آن را نامناسب دانست و از هشدار به نتانیاهو در این خصوص خبر داد.
از سوی دیگر اگر چه مقامات ایرانی اعتماد چندانی به آمریکا ندارند و به مذاکرات نگاهی بینابین دارند ولی از آنجا که بُعد سیاسی موضوع کاملاً به بُعد فنی آن گره خورده و پیشرفت در یکی، راه را برای پیشرفت در دیگری باز میکند بهتر است دور ششم مذاکرات را با اهتمام بیشتری پیگیری کنند.
خبرگزاری "خبرآنلاین"در گفتگو با فریدون مجلسی کارشناس روابط بین الملل به بررسی این موضوع پرداخته است.
اخیرا زمزمه هایی از تفاهمات سیاسی در مذاکرات به گوش می رسد تا مذاکرات فنی، ارزیابی شما از نوع گفتمان چیست؟
ما از جزئیات درونی مذاکرات مطلع نیستیم، اما با توجه به مطالعات گذشتهام و شناختی که طی سالها در این زمینه بهدست آوردهام، میتوانم تحلیلی ارائه دهم که شاید تا حدی به واقعیت نزدیک باشد. این دیگاه، شامل دو جنبه فنی و سیاسی است.
در بُعد فنی، بحث بر سر جلوگیری از توانمندی ایران برای ساخت سلاح هستهای است. در این زمینه، تردیدی وجود ندارد که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده که هیچگاه قصد ساخت سلاح هستهای نداشته و ندارد. ایران عضو معاهده عدم اشاعه (NPT) است و بارها به صراحت اعلام کرده که برنامه هستهایاش صرفاً با اهداف صلحآمیز دنبال میشود.
هرچند در گذشته مواردی بوده که برخی فعالیتها بهدرستی به آژانس گزارش نشده و در نتیجه شش قطعنامه علیه کشور صادر شده، اما ایران همیشه تأکید کرده که بهدنبال سلاح هستهای نیست. حتی تا جایی که من اطلاع دارم، جمهوری اسلامی پیشنهاد بسیار ابتکاری و شفافی مطرح کرده است و گفته تأسیسات هستهای ایران بهعنوان یک شرکت سهامی ایرانی اداره شود، که کشورهای منطقه از جمله عربستان نیز در آن سهام داشته باشند. هدف از این مشارکت، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای در تولید برق و سوخت نیروگاهی است.
از سوی دیگر طرف مقابل، بهویژه غرب، خواهان تعطیلی کامل این تأسیسات بوده است؛ اما ایران بهدلایل اقتصادی، فنی و حتی حیثیتی، این خواسته را غیرمنطقی میداند. باید در نظر داشته باشیم حجم عظیمی از سرمایهگذاری در این پروژهها صرف شده و نمیتوان بهسادگی آن را کنار گذاشت.
هدف نهایی، رسیدن به شرایطی برای همزیستی مسالمتآمیز است. از واژه "صلح" استفاده نمیکنم چون ممکن است برخی طرفین تمایلی به پذیرش رسمی صلح نداشته باشند، اما حداقل میتوان خصومت فعال را پایان داد.
شرایط امروز با ۱۰ یا ۲۰ سال پیش تفاوت زیادی دارد. کشورهای عربی، از جمله عربستان، امارات، قطر، عمان و اخیراً عراق، از ثروتمندترین کشورهای جهان هستند. مثلاً عراق روزانه ۵ میلیون بشکه نفت تولید میکند و بدون محدودیتهای تحریمی آن را آزادانه میفروشد.
در این میان، اروپا با بحران منابع و رشد جمعیت مواجه است. این قاره دیگر نمیتواند بدون همکاری با خاورمیانه نیازهایش را تأمین کند. اما بازار سنتی خاورمیانه، که زمانی در اختیار اروپا بود، اکنون بهسمت چین، هند و حتی اندونزی چرخیده است. بنابراین دیگر نمیتوان گفت که غرب ارباب بلامنازع جهان است. آنها نیز برای حفظ منافع خود نیازمند مصالحه و تعامل با منطقه هستند.
در حوزه سیاسی هم، ایران باید از زیر سایه دیپلماسی مطلوب تندروهای داخلی خارج شده و دیپلماسی نهاجمی ضدمنافع ملی را علیه موجودیت و امنیت کشورها و بازیگران خارجی را بازنگری کرده و روش های غیرتنشزا را جایگزین آن کند.
اخیرا غنی سازی و محل انجام آن به یکی از بحث های اصلی مذاکرات تبدیل شده، برخی خواهان سرمایه گذاری آمریکایی ها در این حوزه هستند و از سوی دیگر پیشنهاد شده در خاک عربستان این اتفاق بیفتد. آیا جمهوری اسلامی به این خواسته تن خواهد داد؟
خیر، ضمن اینکه آنها هم زمینه هایی برای چانه زدن باقی می گذارند. ممکن است بگویند مدیرعامل این سازمان توسط سازمان انرژی اتمی گمارده شود و بازرس این سازمان در تمام مراحل تولید و ذخیره نظارت داشته باشد. ایران در این زمینه سرمایه گذاری عظیمی کرده که دیگر نیازی نیست در یک کشور دیگر این سرمایه گذاری را انجام دهد.
همانطور که همگان می دانند اکنون غنی سازی یکی از محورهای اصلی مذاکرات است. برخی کارشناسان پیشنهاد داده اند که فعلا در مذاکرات طرفین داستان غنی سازی را کنار بگذارند و به مباحث دیگر نظیر اختلافات ایران و آژانس و... بپردازند و درصورت حصول نتیجه به بحث غنی سازی بپردازند. در این مورد چه نظری دارید؟
این امکان پذیر نیست. مسائل ما با آژانس جزئی است. در گذشته، ایران گاهی با طولانی کردن مذاکرات تلاش میکرد زمان بخرد تا برنامههای خود را پیش ببرد. اما اکنون چنین رویکردی بهضرر ایران است.
امروز، طولانی شدن مذاکرات نهتنها سودی ندارد، بلکه به نفع طرف مقابل تمام میشود. آنها میگویند: «ما به هدف خود رسیدهایم. ایران در حال فرسایش است. اگر مذاکره نکند، خود آسیب بیشتری خواهد دید.»
بنابراین، اکنون ایران باید با هوشمندی و ابتکار عمل، هم از سرمایهگذاریهای گذشتهاش محافظت کند، هم امکان ادامه فعالیت هستهای صلحآمیز را فراهم کند، و هم با مشارکت در پروژههای منطقهای مانند تأمین سوخت نیروگاههای اتمی در عربستان و امارات، از فشارهای بینالمللی بکاهد.
چشم انداز آینده مذاکرات را چگونه می بینید؟
دقیقا نمی دانم ولی اگر قرار بود با دور پنجم که یک مقدار با قهر جلسه پایان یافت، جلسات را پایان یافته تلقی بکنیم می بایست منتظر اثار بد اجرایی آن باشیم. ولی همین اندازه که به دور ششم کشیده شده نشان دهنده این است که از هر دو طرف یک سازگاری بیشتری برای رفع مشکل به وجود آمده است. بهنظر من، احتمال جنگ بعید است. اسرائیل اگرچه برخی کشورها را به جنگ تشویق میکند، اما خود نیز از عواقب جنگ در امان نخواهد بود. ارتش اسرائیل یک ارتش ویژه است؛ اغلب پرسنل آن در صنایع مختلف شاغل هستند و اقتصاد اسرائیل اکنون در وضعیت نیمهتعطیل قرار دارد. اسرائیل عجله دارد تا این وضعیت بلاتکلیف را هرچه زودتر خاتمه دهد؛ یا از طریق جنگ یا از راه توافق.
آمریکا نیز بهخوبی میداند که هزینههای یک جنگ جدید بسیار سنگین است. برخلاف عراق یا افغانستان، آمریکا هرگز وارد خاک ایران نخواهد شد. جنگ با ایران پیچیده، فرسایشی و پرهزینه خواهد بود. بنابراین، ترجیح میدهد راهحلی مسالمتآمیز برای مدیریت بحران بیابد. در نهایت جنگ به زیان ایران، به زیان اسرائیل و آمریکا خواهد بود.
از دیدگاه من، راهحل نهایی صرفاً از مسیر تعامل و "سازگاری" میگذرد. این همان واژهای است که برخی دشمنان مصالحه، از سر ناآگاهی "سازشکاری" مینامند. من همواره در مسائل سیاسی، طرفدار رویکردی معتدل، عقلانی و مبتنی بر رفتار مسالمتآمیز بودهام.
در گفتگوی اخیر ترامپ و نتانیاهو تنشی ایجاد شد، ایا علت عمده این تنش می تواند همین موضوع حمله نظامی و جنگ باشد؟
تشدید تنشها احتمالاً بهدلیل فشار نتانیاهو و برخی جریانهای داخلی اسرائیل برای تسریع در تعیین تکلیف موضوع است. ارتش اسرائیل، با نیروهایی که در صنایع مختلف اشتغال دارند، نمیتواند برای مدت طولانی در حالت آمادهباش بماند. آنها یا خواهان جنگ هستند یا توافق؛ ولی نه ادامه وضع موجود.
ترامپ نیز عجلهای ندارد، چون معتقد است که ادامه فشار، بهزیان ایران خواهد بود. بههمین دلیل، شاید فعلاً نظارهگر باقی بماند. اما ایران است که در میانه این بحران قرار دارد و باید برای حفظ منافع ملیاش، هوشمندانه عمل کند.
رئیسجمهور نیز بهدرستی گفته: مذاکره یعنی «بدهبستان». هیچچیز رایگان نیست؛ حتی صلح. باید چیزی داد تا بتوان چیزی گرفت.
21212