به گزارش خبرورزشی، چند روز پیش، میلان را ترغیب کردم تا برای جلوگیری از شروعی دیرهنگام، به سرعت عمل کند. اکنون می‌توانم بگویم که شیاطین سرخ به توصیه‌ام گوش فرا دادند و به زبان دوچرخه‌سواری، بر روی پدال‌ها ایستادند.

فابیو گاپلوی افسانهتی گاتزتا دلواسپرت با این مقدمه می نویسد؛ ابتدا با جذب یک مدیر ورزشی واقعی، ایلی تاره، و سپس با انتخاب یک سرمربی بزرگ، ماسیمیلیانو آلگری. دو حرکت… در شأن میلان. پس از فصلی بسیار ناامیدکننده، ارسال پیامی فوری به تمام اعضای باشگاه ضروری بود. زیرا باید صراحتاً گفت: میلان دیگر نمی‌تواند اشتباه کند. و اکنون با گامی درست آغاز کرده است.

تاره را در جوایز گلوب ساکر در دبی ملاقات کردم. مردی واقعی در دنیای فوتبال. در گفت‌وگویی طولانی، روش‌هایش برای جستجوی بازیکنان و انتخاب مربیان را برایم توضیح داد. سپس درباره ایده‌هایمان بحث کردیم و من دیدگاه جهانی‌اش را تحسین کردم. به همین دلیل، زمانی که میلان ورود او را رسمی کرد، اطمینان داشتم که او با یک مربی بزرگ همراه خواهد بود. و با انتخاب آلگری، قطعاً اشتباهی نکرد. مطمئنم که تاره در تصمیم‌گیری قاطعانه برای انتخاب مکس، مربی‌ای با تجربه و شخصیت، نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. با حضور آلگری روی نیمکت، انتظار ندارم که نوسانات فصل گذشته تکرار شود.

پیش از بحث درباره بازار نقل‌وانتقالات، سیستم‌ها یا تاکتیک‌ها، بر تأثیر فوری که مکس می‌تواند بر میلان داشته باشد تمرکز کنیم. نخست بر ذهنیت تیم. در فصل گذشته، تیمی را دیدیم که برای ۲۰ دقیقه عملکرد خوبی داشت، سپس خاموش می‌شد. خاموشی‌هایی غیرقابل درک که عمدتاً از یک مشکل ناشی می‌شد: همه با اشتیاق در حمله شرکت می‌کردند، اما تعداد کمی با همان اراده در دفاع مشارکت می‌کردند. با آلگری، مطمئن باشید که این اتفاق تکرار نخواهد شد. در هر جایی که بوده، ماسیمیلیانو همیشه توانسته تیمی با حس جمعی و تعادل واقعی ایجاد کند. دومین جنبه‌ای که مربی لیورنی باید با دقت به آن بپردازد، ذهنیت برخی از بازیکنان برجسته است که واقعاً ناامیدکننده ظاهر شدند. مکس باید کاری را انجام دهد که آنتونیو کونته در ناپولی موفق به انجام آن شد: انگیزه‌های جدیدی به کسانی بدهد که همیشه به نظر نمی‌رسید آن را داشته باشند.

واضح است که بازار نقل‌وانتقالات نیز باید به آلگری کمک کند. نمی‌خواهم درباره نام‌های خاصی صحبت کنم، اما معتقدم که بخش دفاعی نیاز فوری به تقویت دارد. سایر بخش‌ها نیز بسته به فروش‌ها ممکن است نیاز به تغییر داشته باشند. برای مثال، می‌خوانم که منچستر سیتی فشار زیادی برای جذب رییندرز وارد کرده است، کسی که من هرگز او را نمی‌فروختم، اما در فوتبال امروز می‌دانم که چگونه اوضاع پیش می‌رود. اگر هلندی برود، باید با یک هافبک برجسته دیگر جایگزین شود. مهم این است که اکنون زنجیره تصمیم‌گیری مشخصی وجود داشته باشد. از نظر من، تاره و آلگری باید با یکدیگر مشورت کرده و تصمیمات فنی را هماهنگ کنند، در حالی که مدیرعامل، حورجو فورلانی، وظیفه دارد خریدها را با در نظر گرفتن جنبه‌های اقتصادی تأیید یا رد کند. مدیرعامل نباید در مسائل فنی دخالت کند و باید آن‌ها را به ایلی و مکس واگذار کند. مطمئنم که تاره و آلگری به خوبی می‌دانند که چه کسی “برای سن سیرو مناسب است یا نه”، همان‌طور که دوست من آریدو برایدا می‌گفت. این نخستین ملاحظه‌ای است که هنگام آوردن یک بازیکن به میلان باید انجام شود. نباید فقط برای خرید، خرید کرد، همان‌طور که در گذشته انجام شده است، بلکه باید به‌طور هدفمند هزینه کرد.

میلان آلگری چگونه بازی خواهد کرد؟ امروز پرسیدن این سؤال بی‌فایده است. خوشبختانه مکس یک اصول‌گرا نیست که تیم‌ها را به سیستم‌های از پیش تعیین‌شده یا ایده‌های رادیکال تحمیل کند، مانند برخی از همکارانش. یکی از مزایای او، از نظر من، توانایی تطبیق با گروهی است که در اختیار دارد. در واقع، در دوران حرفه‌ای‌اش با دفاع سه‌نفره - مانند دوره اخیرش در یوونتوس - یا دفاع چهارنفره - مانند در میلان یا بخشی از تجربه‌اش در تورین - بازی کرده است. این نشانه‌ای از هوش است که بتواند خود را تطبیق دهد و بازیکنان را در اصولی که ممکن است با ویژگی‌های آن‌ها سازگار نباشد، محدود نکند. از نظر من، ماسیمیلیانو خوشحال خواهد شد که تئو و لئائو را در بهترین حالت خود بازگرداند. موفقیت‌های اخیر میلان از آن‌جا، از جناح چپ، آغاز شده است. اما واضح است که ابتدا هرناندز باید وضعیت قراردادش را حل کند و سپس اشتیاق گذشته‌اش را بازیابد. در مورد اولی، نمی‌دانم مکس چه کاری می‌تواند انجام دهد. اما در مورد لئائو، مطمئنم که او می‌تواند به او تداوم ببخشد: رافا همه چیز را دارد تا تفاوت را ایجاد کند، نه فقط به‌صورت متناوب. اما همان‌طور که قبلاً گفتیم، میلان باید ابتدا دوباره به یک تیم واقعی تبدیل شود.

کاپلو در پایان می نویسد؛ تا کجا می‌تواند برسد؟ نمی‌دانم تا کجا می‌تواند برسد، اما خوب می‌دانم که باید به کجا برسد: حداقل در بین چهار تیم برتر سری آ. در غیر این صورت، یک شکست جدید خواهد بود، بدون اگر و اما.