به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت: کارشناسان هشدار میدهند که نگاه امنیتی به یک خواسته صنفی، نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه راه را بر هرگونه اصلاح تدریجی و اعتمادسازی میبندد. بازگشت به گفتوگو، نه حذف صورتمساله، تنها مسیر ممکن برای عبور از این بحران است.
هفته گذشته بود که اظهارات کرامت ویس کرمی، مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران درخصوص سه نرخی شدن گازوییل باعث شد تا بسیاری از کامیونداران دست به اعتراض بزنند.
البته این مقام مسوول تاکید کرد که تمام نیاز مصرفی کامیونداران با نرخهای فعلی تامین شده و نرخ گازوییل برای کامیونداران مجاز، مطابق قبل پرداخت میشود. اما با این حال این اظهارنظر جرقهای شد تا اعتراض کامیونداران کلید بخورد.
جلال موسوی، نایبرییس انجمن کامیونداران در گفتوگو با «اعتماد» از مجموعهای از عوامل ساختاری، سوءمدیریتها و فشارهای اقتصادی به عنوان دلایل اصلی اعتراض اخیر رانندگان یاد میکند و میگوید: «مشکلات رانندگان یکی، دو مورد نیست. سالهاست با کرایههای پایین، گرانی لوازم یدکی، نبود روغن، تورم بالا و بیتوجهی به مطالبات صنفی روبهرو هستیم. این مشکلات، آرامآرام انباشته شده و حالا به نقطه جوش رسیدهاند.»
موسوی میافزاید: «بیانیهای که معلوم نبود از کجاست، جرقهای شد برای بحرانی که ریشهاش در داخل است. همین جرقه، در شرایط التهابآلود صنف، کافی است تا فضا ملتهبتر شود. برخی افراد وارد میدان میشوند و به تهییج فضا دامن میزنند، اما منشا اصلی ماجرا اینجا نیست. مساله این است که رانندگان، سالها با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم میکنند؛ از کرایه پایین گرفته تا گرانی قطعات، کمبود لاستیک، نبود روغن، هزینه بالای بیمه و مالیات و دهها چالش دیگر. این مسائل روی هم انباشته میشود و حالا دیگر کاسه صبر لبریز شده.» او ادامه میدهد: بیانیهای که منتشر میشود، شاید منبع مشخصی نداشته باشد، اما بر زخمی عمیق مینشیند. رانندهای که ۳۰ ساعت در جاده میماند، سوخت ندارد، بیمهاش قطع میشود و فقط وعده میشنود، طبیعی است که عصبانی شود.
سال سوم بحران، بیپاسخ مانده
موسوی با اشاره به تکرار این وضعیت هشدار میدهد: ما اکنون وارد سومین سال این بحران میشویم. هر سال، بیانیهای منتشر میشود و صنف واکنش نشان میدهد، اما چرا هیچکس به جای پاک کردن صورتمساله، خود مساله را حل نمیکند؟ چرا به جای شنیدن صدای راننده، به دنبال مقصر خارجی میگردند؟ او تاکید میکند: برخی تصور میکنند این اعتراضها سازمانیافته و هدفدار است، درحالی که اعتراض از دل مشکلات واقعی بیرون میآید. البته ممکن است افرادی از بیرون سوءاستفاده کنند، اما اصل ماجرا، بیتوجهی به راننده است.
حذف یارانه سوخت، بدون نظارت و تدبیر
یکی از جدیترین انتقادهای موسوی، به شیوه حذف یارانه سوخت برمیگردد. او بیان میکند: اگر قرار است این تصمیم در چارچوب برنامه هفتم توسعه اجرا شود، چرا آن را بدون هیچ آمادگی پیاده میکنند؟ چرا دقیقا وسط بحران، طرح را عملیاتی میکنند؟ اگر قاچاق دغدغه اصلی است، آیا نمیتوان یک ماه صبر کرد و راهکار اجرایی مشخصی ارایه داد؟
سه مطالبه روشن؛ بیمه، کرایه، امنیت
موسوی سه مطالبه اصلی رانندگان را اینگونه مطرح میکند: اول، مساله بیمه است. نرخهای جدید آنقدر بالا رفته که برای یک راننده بینشهری، پرداخت آن ممکن نیست. دوم، کرایه حمل است. در بهمن ماه ۲۵درصد افزایش اعمال میشود، قرار است اردیبهشت ماه هم افزایش مشابهی لحاظ شود، اما همان را هم متوقف میکنند. سومین مساله، امنیت جادههاست: در برخی مسیرها، راننده امنیت ندارد. سنگپرانی، سرقت و تهدید جانی همچنان وجود دارد. مسوولان قول میدهند شرایط بهتر میشود، اما وعدهها کافی نیست. امروز هم میشنوم که در خوزستان و خرمآباد اوضاع تا حدی کنترل میشود، اما این امنیت باید سراسری، پایدار و قابل اتکا باشد.
رانندهها سرباز اقتصادند، نه تهدید امنیتی
موسوی ادامه میدهد: راننده هیچگاه آشوبطلب نبوده. همان کسانی هستند که در بحران کرونا، دارو و تجهیزات پزشکی را بهموقع به دست مردم رساندند. در دوران جنگ، در بنادر، در حوادث طبیعی، همیشه حضور داشتهاند، اما امروز صدایشان شنیده نمیشود. موسوی راهحل را روشن و شفاف میداند: بازگشت به مسیر گفتوگو. رانندهها شریفترین قشر جامعه هستند. اگر فرصت بیان خواستههایشان فراهم شود، از مسیر قانونی پیگیری میکنند. مسوولان هم وعدههایی دادهاند؛ امیدوارم اینبار، واقعا اجرا کنند. نه اینکه مثل دفعات قبل، همه چیز را فراموش کنند.
سوءاستفاده بهنام راننده، بهکام فرصتطلبان
موسوی در ادامه هشدار میدهد: در تمام این ماجرا، بیشترین سود را کسانی میبرند که هیچ ارتباطی با صنف حمل و نقل ندارند. چند روز اقتصاد کشور در رکود فرو میرود، اما راننده همچنان تنها میماند. مسوول نظارت بر لاستیک، قطعه و روغن الان کجاست؟ چه کسی پاسخ میدهد که چرا لاستیک طی یک سال صددرصد گران میشود؟
تصمیمگیری، همیشه بعد از بحران میآید
فاطمه مقیمی، فعال حوزه حمل و نقل، در گفتوگو با «اعتماد» در واکنش به اتفاقات این روزها تاکید میکند که مساله فقط بنزین نیست، بلکه یک زنجیره طولانی از مشکلات روی هم انباشته شده و اگر دولت به جای اجبار، به سراغ همفکری با صنف برود، راهحل در دسترس است.
مقیمی با انتقاد از رویکردهای رایج در مدیریت بحران، میگوید: «در ایران معمولا وقتی بحران شکل میگیرد، تازه دستگاههای تصمیمگیر به فکر واکنش میافتند. حالا هم ما با بحران اقتصادی جدی مواجه هستیم، اما تصمیمها نه پیشگیرانه هستند، نه همراه با گفتوگوی تخصصی. به جای طراحی سیاست درست، صرفا به فکر کاهش هزینه از جیب دولت میافتند و تلاش میکنند بخشی از بار را به دوش راننده بیندازند.» او اضافه میکند: دولت به دنبال تامین ارزش مازادی است که پیشتر به عنوان یارانه سوخت پرداخت میکرد، اما اجرای ناقص و بدون اجماع این تصمیم، بهناچار متوقف میشود. عقبنشینی اخیر سازمان راهداری نشانه همین بیبرنامگی است.
راننده فقط سوخت نمیخواهد؛ خواستههای صنفی روی هم تلنبار شدهاند
مقیمی تاکید میکند: تامین سوخت فقط یکی از دغدغههای رانندگان است. مساله بیمه تامین اجتماعی همیشه معلق مانده، نوبتدهی در بارگیری با اختلال همراه است، پرداخت کرایهها بهموقع انجام نمیشود، لوازم یدکی کمیاب و گران است، لاستیک هم همینطور. در حمل و نقل بینالمللی، رانندگان با مشکل تامین ارز، صدور ویزا و نبود هماهنگی با استانداردهای جهانی مواجه هستند. وقتی یک راننده با همه این فشارها مواجه میشود، دیگر حذف یارانه سوخت تیر خلاص است.
مالکیت ناوگان دست رانندگان است، نه شرکتها
این فعال حوزه حمل و نقل، ساختار مالکیت در ناوگان را عامل مهمی در حل یا تشدید بحران میداند: بیش از ۹۵درصد ناوگان کشور در مالکیت مستقیم رانندگان است. شرکتهای حمل و نقل فقط سهمی حدود ۵درصد دارند. این یعنی دولت اگر دنبال اصلاح وضع موجود است، باید مستقیم با راننده گفتوگو کند، نه اینکه تصمیماتی بگیرد که بعدا با اعتراض صنفی متوقف شود. او ادامه میدهد: بارها اعلام میشود که شرکتها باید کامیون وارد کنند، اما همین حالا کامیونهای وارد شده در مرز ترکیه متوقف ماندهاند و حتی به مزایده گذاشته میشوند. این یعنی سرمایه ایرانی، به جای ورود به چرخه اقتصاد، خارج از مرزها به حراج میرود. وقتی سیاست اجرایی نمیشود، زیان فقط متوجه یک فرد نیست، بلکه کل اقتصاد کشور ضربه میبیند.
وقتی کالا به مقصد نمیرسد، کشاورز و مصرفکننده با هم میبازند
مقیمی هشدار میدهد که تاخیر یا توقف در حمل و نقل، فقط معضل صنفی نیست، بلکه بحران اقتصادی گستردهتری را رقم میزند: اگر ناوگان متوقف شود، محصول بهموقع به بازار نمیرسد. این یعنی کاهش عرضه، افزایش قیمت و از بین رفتن محصول کشاورزی. کشاورز متضرر میشود، تولیدکننده عقب میماند و درنهایت مصرفکننده، بدون اینکه حتی صدایش شنیده شود، بهای بیتدبیریها را میپردازد.
قانون بدون مشارکت صنف، بحران میسازد نه راهحل
مقیمی با تاکید بر نقش گفتوگو و تصمیمگیری مشارکتی، میگوید: قانونی که بدون حضور صنف تصویب میشود، نه تنها کار نمیکند، بلکه باعث تنش و بیاعتمادی میشود. اگر همان روز اول صدای راننده شنیده میشد، اگر نمایندگان صنفی در جلسات حضور داشتند، بحران سوخت به این نقطه نمیرسید. دولت اگر امروز هم وارد گفتوگو شود، هنوز دیر نشده. اکنون بهترین زمان برای تشکیل ستاد بحران حمل و نقل است. نمایندگان صنفی، اتحادیههای رانندگان و کارشناسان باید با مسوولان دولتی در یک میز مشترک بنشینند. بسیاری از بحرانها در جهان پشت میز مذاکره حل میشوند. در ایران هم اگر اراده برای شنیدن باشد، حل بحران دور از دسترس نیست.
راننده، متهم نیست؛ قهرمان فراموش شده اقتصاد است
در ادامه فاطمه مقیمی با اشاره به فشاری که بر قشر راننده وارد میشود، میگوید: راننده قاچاقچی نیست. راننده شبها بیخواب میماند، از خانواده دور است، با خطر جاده زندگی میکند و ستون حمل کالای کشور است. اما اغلب بیپاداش، بیحمایت و در مظان اتهام باقی میماند. برای همین، وقتی حرف از اصلاح میزنیم، باید اول این قشر را امیدوار و همراه کنیم نه اینکه بار مالی بیشتری روی دوششان بگذاریم. مرور راهکارهای کارشناسان و فعالان اقتصادی بخش خصوصی نشان میدهد که بیشک بهترین راهکار برای حل معضل رانندگان کامیونهایی که در روزهای اخیر کامیونهای آنها در جادهها خوابیدهاند؛ این است که مقامات دولتی با آنها به گفتوگو بنشینند، پس دولت هم گوش شنوا داشته باشد و بشنود.