به گزارش مشرق، به جز براندازها که نتوانستند ذوقزدگیشان از صحبتهای جعفر پناهی را در جشنواره کن پنهان کنند و آن را «الهامبخش خواندند» و برای آن کف و سوت زدند، در ایران، اظهارنظرهای از سر ضعف او که پر از سیاهنماییهای افراطی بود، محل سرزنش بسیاری از چهرهها بود و چندان مورد استقبال افکار عمومی قرار نگرفت.
در میان این واکنشها هادیچوپان، قهرمان مستر المپیا اظهارات جعفر پناهی را بهخاطر توهین به ملت و مردم محکوم کرد و نوشت: «از طرف یک اجتماع و یک کشور حرف نزنید، در کل عمر، یکبار صحنه مال شماست، با صحبت ناآگاهانه شما نسلها باید جواب پس بدهند.»
بعدازاین واکنش چوپان، حالا براندازان نوک پیکان حمله را به سمت هادی چوپان نشانه رفتهاند و بهخاطر حمایت از ایران و تقبیح اقدام ضدایرانی به او فحاشی کردند.
این اتفاق یکبار دیگر در ماجرای انتقاد توماج صالحی به فاند بگیری براندازها هم اتفاق افتاد، بعد از اتفاقات ۱۴۰۱ و روشدن دست فاندبگیرها که با نقاب ایراندوستی در حال نابودی ایران بودند، در سراشیبی سقوط قرار گرفتند و حالا حمله چهرههای ضدایرانی به صحبتهای هادی چوپان که در میان مردم بهخاطر روحیه ملیگرایی که دارد محبوبیت زیادی دارد مردم ایران را به سمت تقابل آشکار با این چهرههای ضدایرانی میبرد که حیات خود را در متصلشدن به قدرتهای بزرگتر میبینند.
درد ایران ندارید، نمایش بازی نکنید
در روزهای روبه افول جشنوارههای بینالمللی، برخی چهرهها و هنرمندان ایرانی، همچنان تصور میکنند که هرچقدر بیشتر علیه نظام حکمرانی ایران سیاهنمایی کنند جوایز بیشتری جمع میکنند و بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند.
با همین نگاه بود که سعید روستایی در مصاحبهای گفت: «اینکه کسان دیگری ما را تحتفشار میگذارند که یک چیزهایی را رعایت کنیم تا بتوانیم در کشورمان فیلم بسازیم تقصیر ما نیست.» روستایی در توضیح اینکه مجبور است با حجاب فیلم بسازد؛ چون چاره دیگری ندارد، به دنبال آن بود تا جای ممکن دل داوران و جشنواره را به دست بیاورد که جایزه را از دست ندهد.
مشابه این مواضع را جعفر پناهی، بعد از برندهشدن و دریافت نخل طلای کن، مطرح کرد و گفت: «امیدواریم یک روز برسیم به جایی که کسی به ما نگوید چه بپوش، چه نپوش، چه بکن، چه نکن و کسی به ما نگوید چه بساز، چه نساز.»
البته شدت این اظهارات او بعد از هر تشویق حضار بیشتر هم میشد و بازیگران فیلم هم تلاش کردند تا جای ممکن، احساسات را هم چاشنی این اظهارات کنند و اینطور القا کنند که آنها با کنترل و محدودیتهای شدید در ایران مواجهند.
واقعیت امر آن است که دادن جایزه به کارگردانی که آثار قابل ذکری در ایران نساخته و حتی مردم هم شناختی از او ندارند و البته در مورد اثر تازه او هم نقدهای جدی و اصولی مطرح است، رنگوبوی سیاسیکاری میدهد، موضوعی که البته در سالهای گذشته هم سابقه داشته و برخی هنرمندان هم بهخوبی میدانند که پروتکل دریافت جایزه در این جشنوارهها به ایرانیها، پاس گل دادن به اهداف ضدایرانی است که متولیان آن جشنواره دارند.
اما نکته مهمی که هنرمندان حاضر در جشنواره کن امسال آن را نادیده گرفتند، توجه به واکنش افکار عمومی ایرانیان داخل کشور و قضاوتی است که در مورد اظهارات و واکنشهای آنها خواهند داشت.
در میان انتقادات چهرههای مختلف به این اتفاق، واکنش هادی چوپان، قهرمان مستر المپیا که سابقهای چندساله برای حضور در مسابقات بینالمللی و قهرمانی داشته و هربار نیز به روشهای مختلف به مقدسات ایرانیان و ملیت ایران افتخار کرده است، به اظهارات مطرحشده در جشنواره کن، واکنش نشان داد و در اظهاراتی کنایهآمیز نوشت: «بارهاوبارها گفته شده، جنبه یک میکروفن، یک دوربین، یک جمع، یک جشن و یک دعوت را در روبهرویتان داشته باشید، با داشتن چند تریبون سعی کنید، مثبت صحبت کنید، مثبت حرف بزنید... از افتخارات و استعداد جوانان و مردم ایران، صحبت کنید.»
هادی چوپان با این اظهارات کنایهآمیز که «شرافتمند باشید که در همین مملکت و در همین کشور با همین اساتید، به این درجه رسیدید و یاد بگیرید، از طرف یک اجتماع، یک کشور حرف نزنید» اهالی حاضر در جشنواره کن و صحبتهای آنها را مورد انتقاد قرار داد.
این اظهارات از جانب شخصی مطرح نمیشد که در دستگاه حکمرانی ایران مسئولیت دارد یا پیشازاین سابقه حضور در جایگاهها و مجامع بینالمللی را نداشته است و با این جایگاهها ناآشنا باشد.
چوپان در واقع روی موضوعی دست میگذارد که محل اتفاق تمام ایرانیان است، دردش درد ایران است و هرچه که ابزار تحقیر ایرانیان را فراهم کند، محکوم میکنند.
حمله به چهرههای وطندوست فقط ضدایرانی بودنتان را افشا میکند
بعدازاین واکنش هادی چوپان فاندبگیرها و چهرههای ضدایرانی که صحبتهای جعفر پناهی در جشنواره کن را «الهامبخش» دانستند، او را بهخاطر «دستیابی به کامیابیهای درخشان» با وجود سالهای سختی که پشت سر گذاشته، تحسین کردند و در حال قهرمانسازی از پناهی بودند، حمله و فحاشی را به هادی چوپان شروع کردند و خاطرات اتفاقات سال ۱۴۰۱ و رفتارهای فاندبگیران را زنده کردند.
نکته عجیب ماجرا این بود که تمام این حملات و فحاشیها بعد از آنکه توماج صالحی _فردی که از بازداشت و محکومیت او مرثیهسرایی میکردند و برایش هشتگ نه به اعدام راه انداخته بودند و اتفاقاً از خود آنها بود و علیه آنها دست به افشاگری زد را هم کلید زدند_ در پیامی ویدئویی دست به افشاگری زد و گفت: «تمام کسانی که در این سه ماه به ما حمله میکنند، همانهایی هستند که مردم را شارژ میکردند و به خشونت تشویق میکردند و دنبال لایک و فالوورش میرفتند و از سازمانهای حقوق بشری به اسم حمایت از مردم آسیب دیده، فاند و جیره میگیرند، ماهیانه میگیرند، مسلم است که آنها دوست دارند این وضعیت ادامه پیدا کند.»
صحبتهای توماج صالحی بعد از آن مطرح شد که براندازان او را به لو دادن محل اختفای کورکور شرور معروف ایذهای محکوم کرده بودند. این صحبتها که همزمان با خبر تعلیق فاندهای براندازان، توسط دولت آمریکا مطرح میشد، تیر خلاصی بود برایآنکه چهرههای ضدایرانی دیگر اعتباری میان مردم نداشته باشند.
پیشازاین در گزارشها و افشاگریها به این موضوع اشاره میشد که چهرههای ضدایرانی که در خط مقدم آشوبآفرینی و ناآرامسازی جامعه به نام دفاع از مردم و مردمگرایی قرار داشتند برای بیشترشدن فاندهایشان این اقدامات را انجام میدادند که مسیح علینژاد از شاخصترین این افراد بود، اما بیان آن از زبان فردی که زمانی او را بهعنوان ابزار فشار برای اثبات مظلومیت خود در رسانهها مطرح میکردند، اثر این ادعاها را جدیتر میکرد.
نکته مهمتر این بود که توماج در جایگاه یک خواننده، مجموعهای از هواداران را داشت که میتوانست روی آنها اثر بگذارد. این اظهارات در مورد هادی چوپان نیز صدق میکند، او نیز مجموعهای از هواداران را دارد که بهخاطر منش قهرمانانه و ملیگرایانه او، به شخصیت محبوبشان تبدیل شده است و طبعاً صحبتهای او میتواند روی مواضع این بدنه حامی اثرگذار باشد و حملات آنها به این چهره تنها این گزاره را اثبات میکند که درد آنها مردم ایران نیستند و آنها نگران قطعشدن فاندهایشان هستند و برای بیشترشدن آن به اسم ایران مرثیهسرایی میکنند.
وقتی کسی صدایتان را نشود فاندهایتان هم قطع میشود
در جریان اتفاقات ۱۴۰۱چهرههای ضدایرانی تمام توان خود را برای ناآرام کردن ایران و به آشوب کشیدن خیابانها گذاشتند، و تنها مانده اعتبار باقیماندهشان را خرج کردند و عملاً خود را بهعنوان مهرهها و چهرههای وابسته به غرب معرفی کردند، البته در کنار این اقدامات تلاش کردند تا با جلب حمایت سلبریتیها و چهرههای مشهور از سرمایه اجتماعی آنها برای سنگینکردن وزن حمایت خود استفاده کنند.
اما واقعیت ماجرا آن است که چهرههای برانداز و فاندبگیر ایرانی، بدنه حامی در جامعه ایرانی ندارند و حتی منفور بخش قابلتوجهی از جامعه ایرانیاند.
حالا و در این موقعیت اذعان چهرههای مثل توماج صالحی به فاندبگیری و پروژهبگیری این افراد و حملات و توهینهای آنها به هادی چوپان چهره ملی محبوب بخش زیادی از جامعه ایرانی، سراشیبی سقوط را برای آنها تندتر میکند، علاوه بر آنکه جامعه ایرانی و بدنه حامی افراد ملیگرایی مثل هادی چوپان را به سمت تقابل آشکار با آنها سوق میدهد، جامعه ایرانی را به سمت تقابل و تهاجم آشکار با آنها سوق میدهد.
این بیاعتباری برای آنها گرانتر از این هم تمام میشود و تبعات آن در وهله اول کاهش قابلتوجه فاندهای آنها خواهد بود؛ چراکه اصل اولیه برای دریافت بودجه این است که بخشی از جامعه ایرانی با آنها همراه شوند تا جنگ روانی آنها کارگر شود و اثر بگذارد.