عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - در خبرها آمده بود که آنخل دیماریا، ستارۀ 37 سالۀ تیم ملی آرژانتین بالاخره به باشگاه زادگاهش، روساریو سنترال، بازگشته است. دیماریا در سنین 17 تا 19 سالگی در تیم فوتبال این باشگاه توپ میزد و در 35 بازی، 9 گل هم برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2007 به بنفیکا رفت و سپس به رئال مادرید و سپستر به منچستریونایتد و پاریسنژرمن و ...
اما چرا دیماریا بالاخره به روساریو سانترال بازگشت؟ چون او سال قبل هم میخواست به این تیم برگردد و سالهای پایانی فوتبالش را کنار مردم زادگاهش (شهر روساریو) سپری کند، ولی گروههای تبهکار مستقر در این شهر، ستارۀ تیم ملی آرژانتین را تهدید کردند که اگر به روساریو برگردی، یکی از اعضای خانوادهات را میکشیم!
این تبهکاران، که ظاهرا قاچاقچیان مسلحاند، درفروردین ماه پارسال، پس از ابراز تمایل دیماریا برای بازگشت به روساریو سانترال، تابلویی را مقابل خانۀ پدر دیماریا قرار دادند که روی آن نوشته شده بود:
«به پسرت بگو به روزاریو برنگردد زیرا در غیر این صورت با قتل یکی از اعضای خانواده همه چیز را برای شما خراب خواهیم کرد طوری که حتی فرماندار شهر هم شما را نجات نخواهد داد!»
معلوم نیست این افراد با چه انگیزهای چنین تهدیدی کردند ولی هر چه بود، دیماریا حسابی جا زد و قید بازگشت به شهرش را زد و در بنفیکا باقی ماند. حالا برای اینکه او راضی به بازگشت به روساریو سانترال شود، باشگاه و فرماندار شهر اقدامات امنیتی ویژهای را برای حفظ جان دیماریا و خانوادهاش تدارک دیدهاند.
دیماریا پس از گلزنی در فینال جام جهانی 2022
از آنجایی که تبهکاران خطاب به پدر دیماریا گفته بودند یکی از اعضای خانوادهات را میکشیم، بعید نیست که مقتول احتمالی خود دیماریا باشد! به همین دلیل چند تن از تکاوران ورزیدۀ نیروهای مسلح آرژانتین به عنوان محافظان دیماریا استخدام شدهاند و پلیس فدرال آرژانتین هم با استفاده از هلیکوپتر و نفراتش روی زمین، خانۀ دیماریا را زیر نظر خواهد گرفت.
همچنین یک شرکت تامین امنیت خصوصی، بیستوچهارساعته وظیفۀ حراست از دیماریا و خانوادهاش را بر عهده خواهد داشت. دیماریا سوار بر خودروهای ضدگلوله در شهر تردد کرده و زمانی که در مجموعۀ تمرینی روساریو سنترال حضور دارد پلیس لباس شخصی برای حفظ امنیت او در اطراف این مجموعه گشتزنی خواهد کرد.
این هم طنز روزگار است که دیماریا در هجده سال گذشته در خارج از وطنش با هیچ تهدیدی مواجه نبوده و حالا که پس از فتح جام جهانی (و دو کوپا آمریکا) میخواهد به وطنش برگردد، ولی باید نگران باشد مبادا هموطنانش، خودش یا همسرش و یا یکی از دو فرزندش را نکشند!
آرژانتینیها قبل از جام جهانی 1978 یوهان کرایف را هم تهدید کرده بودند که اگر با تیم ملی هلند به آرژانتین بیایی، تو را میکشیم! تهدیدی که باعث شد کرایف قید حضور در جام جهانی را بزند چراکه قهرمانی با هلند در آرژانتین، ممکن بود به بهای جانش تمام شود. در این صورت، یوهان کرایف به جای اینکه در سال 2016 از دنیا برود، در سال 1978 در سن 31 سالگی از دنیا میرفت!
یوهان کرایف
در جام جهانی 2014 هم که آلمانیها در نیمۀ اول پنج گل به برزیل زدند، نگران شدند که اگر به همان شکل باز هم دروازۀ برزیل را چپ و راست باز کنند، رفتار غیرمنتظرهای از تماشاگران برزیلی سر بزند و یا در روزهای بعدی، امنیتشان در اردوی تیم ملی آلمان به خطر بیفتد.
در نتیجه، ژرمنها از تبوتاب بازیشان کاستند تا مبادا وقتی سوت پایان بازی به صدا درآمد، برزیل را 10 بر صفر یا حتی با نتیجهای ناجورتر از این برده باشند. در نیمۀ دوم، همه دیدیم که آلمان بازی هجومیاش را کنار گذاشت و به برزیل متلاشیشده اجازۀ حمله کردن داد.
آلمان 7 - برزیل 1 / جام جهانی 2014
با این حال آلمان باز هم دو گل دیگر زد. خدا میداند اگر یواخیم لو و اولیور بیرهوف بین دو نیمه در رختکن به بازیکنان تیمشان نگفته بودند به تیم حریف احترام بگذارید، برزیل چند تا گل بیشتر از 7 گل دریافت میکرد. جالب اینکه بعد از مسابقه، شوان اشتایگر هافبک تیم ملی آلمان، از مردم برزیل بابت نتیجۀ آن بازی عذرخواهی کرد!
به هر حال آنجا آمریکای جنوبی است و همه از ماجرای ترور آندرس اسکوبار پس از جام جهانی 1994 باخبرند. اسکوبار در بازی با آمریکا به اشتباه دروازۀ تیم خودی (کلمبیا) را باز کرد و موجب حذف تیمش از جام جهانی شد و در دوم ژوئیه 1994 به ضرب شش گلوله کشته شد.
آندرس اسکوبار (با لباس زردرنگ)
دیماریا هم مثل کرایف و مثل بازیکنان تیم ملی آلمان میترسد. حق هم دارد. آنجا آمریکای جنوبی است. یعنی جایی که به خاطر فوتبال آدم میکشند. یا دست کم تهدید به آدمکشی میکنند. در همان جام جهانی 1994 تیم ملی آلمان با ضربۀ سر یوردان لچکوف بلغاری از جام حذف شد. لچکوف آن موقع در هامبورگ بازی میکرد ولی بعد از جام جهانی با خیال راحت به آلمان برگشت و باکش هم نبود!
اما الان دیماریا که در فینال جام جهانی اخیر برای آرژانتین گل زده و نقش مهمی در سومین قهرمانی آرژانتین در تاریخ جام جهانی ایفا کرده، باید با یک لشکر محافظ به کشور و شهر خودش برگردد. مسخرهتر اینکه، اگر در 1978 معلوم بود چرا عدهای آرژانتینی میخواهند کرایف هلندی را در آرژانتین بکشند، این بار حتی معلوم نیست چرا عدهای آرژانتین میخواهند دیماریای آرژانتینی را در آرژانتین بکشند!
یوردان لچکوف (با لباس قرمز) پس از گشودن دروازۀ تیم ملی آلمان در جام جهانی 1994
اما نفس چنین احتمالی، که باعث شده کلی محافظ و تدابیر امنیتی برای دیماریا در نظر گرفته شود، نشان میدهد دولت در آرژانتین "دولت مقتدر" نیست. آرژانتین دموکراسی درستوحسابی ندارد. عین کلمبیا در 1994. ولی فقدان دموکراسی دال بر وجود دولت مقتدر نیست.
در واقع ممکن است یک حکومت اقتدارگرا، که آزادیهای مردم تحت حاکمیتش را نقض میکند، باز مصداق یک "دولت مقتدر" نباشد. اقتدارگرایی لزوما به تأسیس دولت مقتدر منتهی نمیشود. تازه در آرژانتین، برخلاف آمریکا، خرید و حمل اسلحه برای شهروندان آزاد نیست. اما چون دولت این کشور از پس جمع کردن بساط گروههای مافیایی برنمیآید، قاچاقچیان مسلح به خودشان اجازه میدهند یک ستارۀ ملی را تهدید به مرگ کنند. و عملا هم هر آن ممکن است از عهدۀ اجرای تهدیدشان برآیند.
در ایتالیا هم، دست کم در نیمۀ دوم قرن بیستم، همیشه فقدان دولت مقتدر محسوس بود و به همین دلیل گروههای مافیایی دستشان در تبهکاری باز بود. ولی سطح فرهنگی بالاتر جامعۀ ایتالیا نسبت به آرژانتین، مانع از آن بود که قتل یک ستارۀ فوتبال در این کشور رقم بخورد؛ وگرنه مارادونا نباید از ایتالیا زنده خارج میشد.
میلانیها و تورینیها و رمیها از مارادونا بیزار بودند. چون میلان و اینتر و یوونتوس و رم طعم شکست در برابر ناپل مارادونا را طی سالهای 1985 تا 1991 بارها چشیدند. علاوه بر این، مارادونا نقش مهمی در شکست تیم ملی ایتالیا مقابل آرژانتین در نیمهنهایی جام جهانی 1990 داشت؛ جامی که میزبانش هم ایتالیا بود. ولی بعد از اتمام جام جهانی، مارادونا با خیال راحت از آرژانتین به ایتالیا برگشت و تقریبا یک فصل دیگر هم برای ناپولی بازی کرد. ولی دیماریا پارسال جرات نکرد به آرژانتین برگردد و امسال هم با تدابیر امنیتی ویژه جرات بازگشت به زادگاهش را پیدا کرده.
مارادونا در مصاف با ایتالیا در نیمهنهایی جام جهانی 1990
امنیت مارادونا در ایتالیا و ناامنی دیماریا در آرژانتین، گویای بسی نکتههای اجتماعی و فرهنگی دربارۀ آمریکای جنوبی است. تازه آرژانتین جزو کشورهای پیشرفتۀ این قاره است وگرنه جماعت فوتبالی به یاد دارند که وقتی برزیل در مسابقات راهیابی به جام جهانی 1990 در خانۀ شیلی دو گل به شیلی زده بود و شیلی در آستانۀ حذف از جام جهانی بود، تماشاگران شیلی چطور به زمین چمن ریختند و مانع اتمام بازی شدند و فیفا هم به عنوان مجازات، شیلی را از حضور در جام جهانی 1994 نیز محروم کرد. به هر حال آنجا آمریکای جنوبی است. آری اینچنین است برادر!