پول همینجاست!
روزنامه جوان نوشت:
۴۶هزارو۵۰۰ میلیارد تومان پول رسماً معوق، در سکوت سالهای گذشته، در حسابهای شرکتهای دولتی تلنبار شده بود؛ پولی که نه تحریم مانع وصولش بود، نه فقدان قانون. فقط مدیرانی نبودند که بخواهند آن را به خزانه کشور بازگردانند. حالا دیوان محاسبات اعلام کرده است با اجرای حساب واحد خزانه، این رقم سرسامآور بالاخره وصول شده است. یک اقدام ساده، یک پیگیری حقوقی و یک اراده اداری کافی بود تا پرده از واقعیتی تلخ کنار برود: کشورمان درگیر فقر منابع نیست، گرفتار فقر مدیریت است. ماجرای این ۴۶هزارمیلیارد، فقط یک عدد نیست؛ پردهای از صورتمسئله حکمرانی مالی است. پرسش ساده این است: اگر یک تصمیم اجرایی توانسته است چنین رقم بزرگی را آزاد کند، چه چیزهای دیگری در ساختار اقتصادی کشورمان خاک میخورند؟ چقدر پول مردم، صرفاً بهخاطر بیتدبیری مدیران در جایی مانده است که نباید بماند؟
این اتفاق یک موفقیت است، اما نه از آن جنس موفقیتهایی که باید برایش جشن گرفت، اتفاقاً برعکس، این عدد، باید موجب خجالت ما باشد، چون نشان میدهد پول، سالها بر زمین مانده بود و هیچکس خم نمیشد آن را بردارد. این موفقیت، بیشتر از آنکه بهخاطر هوشمندی یک نهاد باشد، حاصل بیدارباشی است که دیر شنیده شد. اگر حساب واحد خزانه درست اجرا شده بود، این پول باید هر سال به خزانه بازمیگشت، نه اینکه سالها در جیب شرکتها بماند. این ماجرا بار دیگر اثبات کرد راهحلهای اقتصادی ما، نه در پایتختهای غربی که همینجا در تهران مدفون هستند، در نظام اداریای که یا خواب است یا خود را به خواب زده، در سیستم مالیای که اگر کسی دنبالش نرود، حتی سود دولت هم روی زمین میماند.
در گزارش دیوان محاسبات، نکتهای آمده است که باید چراغ زرد هشدار را در ذهن ما روشن کند: پیشنهاد واگذاری شرکتهای زیانده یا فاقد صرفه اقتصادی به بخش خصوصی. در ظاهر، این یک ایده منطقی است. چرا دولت باید برای بنگاهی که سود نمیدهد، هزینه کند؟ اما همینجاست که باید ایستاد و دقیق شد. چه کسی تعیین میکند که یک شرکت زیانده است؟ بر چه مبنایی این تشخیص داده میشود؟ چه تضمینی وجود دارد که شرکتی عمداً زیانده اداره نشود تا بعداً به ثمن بخس فروخته شود؟ تجربه خصوصیسازی در کشورمان، یک دفتر پر از زخم است. ما بارها دیدهایم که شرکتهایی با ارزشهای بالا، با حسابسازیهای صوری و مدیریتهای ضعیف، به سمت زیاندهشدن سوق داده شدهاند تا بعداً به نام خصوصیسازی، به کسانی واگذار شوند که کمترین صلاحیت حرفهای را نداشتهاند. نتیجه هم روشن است: تعطیلی کارخانه، بیکار شدن کارگر، سوختن سرمایه ملی.
******
پاتک ایرانی به تک آمریکایی
روزنامه خراسان نوشت:
در حالیکه فضای رسانهای در ایالات متحده، طی روزهای گذشته بار دیگر با ادعای نزدیکی ایران و آمریکا به توافق هستهای داغ شده، واکنش تهران به این موج تبلیغاتی، بار دیگر نشان داد که خط قرمزهای جمهوری اسلامی در حوزه هستهای، محل معامله و چانهزنی رسانهای نیست. بهویژه آنکه مقامات ایرانی تصریح کردهاند مسیر هرگونه توافقی، نه از اتاق فکر شبکه CNN و Axios، بلکه تنها از میز مذاکرات رسمی و با رعایت حقوق مشروع ایران میگذرد.
همزمان با انتشار گزارشهایی از سوی رسانههای آمریکایی مانند CNN و والاستریت ژورنال که مدعی «نهایی شدن قریبالوقوع توافق میان تهران و واشنگتن» شدهاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز از «پیشرفت» در مذاکرات سخن گفته و آن را «جلساتی مثبت» خوانده است.حتی برخی خبرنگاران غربی از جمله لارا روزن، تاریخ ۲۰ خرداد را برای اعلام توافق نهایی ذکر کردهاند. برخی گزارشها نیز از آمادهسازی پیشنویسی خبر دادهاند که بر مبنای آن، ایران میبایست برنامه غنیسازی اورانیوم خود را متوقف کند؛ شرطی که از سوی منابع نزدیک به تیم ایرانی «غیرقانونی و ردشده» عنوان شده است. اما اینکه چرا چنین هجمهای در فضای رسانهای غرب شکل گرفته و چرا آمریکا ترجیح داده بازی «توافقِ آماده امضا» را به راه بیندازد، مسئلهای است که تحلیلگران در تهران آن را بخشی از یک تاکتیک فشار ترکیبی میدانند: تاکتیکی که در آن، افکار عمومی داخل ایران، در لبه انتظارات اجتماعی قرار گیرد تا تیم مذاکرهکننده برای نرمش یا عقبنشینی از خطوط قرمز، تحت فشار قرار بگیرد.
در همین باره برخی منابع نزدیک به جریان مذاکره در تهران اعلام کردهاند که تیم آمریکایی بدون ارائه متن مشخصی از توافق، صرفاً تلاش کرده فاز رسانهای را فعال کند. در این فاز، چهرههایی چون لارا روزن و رسانههایی همچون سیانان، اکسیوس و حتی برخی خبرنگاران اسرائیلی، مأمور القای این گزارهاند که «توافق نهایی» در راه است.این تصویرسازی ساختگی در حالی دنبال میشود که حتی به گفته همین منابع، ایران در مرحلهای به دلیل مواضع متناقض طرف آمریکایی، تمایلی به شرکت در دور جدید مذاکرات نداشت و تنها پس از وساطت برخی میانجیها و تعدیل نسبی برخی رفتارها، مذاکرات ادامه یافته است.این تناقض در رویکرد طرف مقابل، بهوضوح نشان میدهد که سناریو اعلام «توافق قریبالوقوع» پیش از هر چیز، یک تاکتیک عملیات روانی است و نه گامی واقعی در مسیر دیپلماسی. تاکتیکی که البته از نگاه تهران، نمیتواند مبنای تصمیمگیری در حوزه منافع ملی قرار گیرد.
در نهایت، آن چه از مواضع رسمی و گزارشهای میدانی برمیآید، این است که ایران نهتنها زیر بار توافق صوری و تبلیغاتی نمیرود، بلکه مسیر دیپلماسی را فقط با رعایت منافع ملی و احترام به حقوق قانونی خود ادامه خواهد داد. پیامی که بهطور مشخص به طرفهای واسطه نیز منتقل شده و به گفته منابع موثق، اگر اصرار بر گزینههایی همچون غنیسازی صفر ادامه یابد، مذاکرات پایانیافته تلقی خواهد شد.این موضع صریح، در واقع پاتک تهران به تکحرکت واشنگتن است؛ یک هشدار روشن که اگر غرب همچنان بخواهد مسیر تبلیغاتی را بر مسیر مذاکره ترجیح دهد، نتیجهای جز بنبست نخواهد داشت.
******
انتقاد نماینده مجلس از خطبههای نماز جمعه تهران
امیرحسین ثابتی با انتقاد از خطبه های خاتمی در نماز جمعه تهران در کانال تلگرامی خود نوشت: خطبه های حجه الاسلام خاتمی در نمازجمعه تهران را گوش دادم، ایشان از حدود یک ساعت زمانی که در اختیار داشت حتی یک جمله در مطالبه از مسئولان و دستگاه های حاکمیتی سخن نگفت و تماما به مسائلی مثل تقوای فردی و محکوم کردن استکبار خارجی پرداخت.
******
دولت میخواهد از مجلس انتقام بگیرد؟
سایت جهاننیوز نوشت:
اسفندماه بود که مجلس در یک اقدام شایسته، با استیضاح عبدالناصر همتی وی را از مسئولیت وزارت اقتصاد و امور دارائی کنار گذشت. انتظار می رفت که با توجه به اهمیت جایگاه وزارت اقتصاد و شرایط کشور، دولت در سریعترین زمان، فرد دیگری را برای کسب رای اعتماد به مجلس معرفی کند اما اکنون نزدیک به سه ماه می گذرد که وزارت اقتصاد با سرپرست اداره می شود و وزیر ندارد!
اخیرا فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در جمع خبرنگاران درباره معرفی وزیر پیشنهادی اقتصاد به مجلس، اشاره کرده است: «دولت یک مهلت قانونی دارد که از این مهلت قانونی اش طبیعتاً استفاده می کند و از آنجایی که تعجیلی برای موضوع ندارد به جهت اینکه قاعدتاً راهبری امور دارد به خوبی صورت می گیرد؛ آقای دکتر اکرمی به عنوان سرپرست به خوبی دارند امور را راهبری می کنند و هیچ گونه کم و کسری در اجرای امور وزارتخانه مهم و راهبردی اقتصاد و امور دارائی وجود ندارد. لذا کارها دارد خوب پیش می رود؛ دولت هم در زمان مقرر خودش وزیر مربوطه را معرفی می کند».
از طرفی، مدت هاست تورم و گرانی ها، از جهات مختلف، معیشت و زندگی مردم را تحت تأثیر و آنها را در تنگنا قرار داده است. مردم مدت هاست که منتظر هستند دولت اقدامات اساسی برای حل مشکلات اقتصادی انجام دهد. تعلل در معرفی وزیر اقتصاد، موجب ناامید شدن مردم می شود و پیام خوبی برای آنها ندارد. این نوع سخن گفتن یعنی بازی با اعصاب مردم!
سخنگوی دولت در پاسخ به پرسش یک خبرنگار در مورد کلید خوردن استیضاح وزیر راه و همچنین وزیر نیرو در مجلس، گفته است: «طبیعتاً استیضاح حق مجلس است، جزو حقوق مجلس است و مطمئن هستیم که مجلس با نگاهی که نگاهش استیضاح یعنی سوال از وظائف وزیر نه سوال از اختیارات وزیر؛ یعنی قاعدتاً روی عملکرد وزیر باید استیضاح صورت بگیرد. امیدوار هستیم که از استیضاح آقای دکتر همتی که شاهدش بودیم و ایشان را در تیم دولت از دست دادیم بدانیم که استیضاح ها باید در راستای منافع مردم صورت بگیرد. حتماً هم همین طور است .».
این نوع سخن گفتن نه تنها غیرقابل پذیرش است، بلکه خواسته یا ناخواسته این شائبه را به وجود می آورد که دولت میخواهد از مجلس انتقام بگیرد یا مثلاً این شائبه را ایجاد می کند که دولت در لحظات آخر می خواهد فردی را معرفی کند و مجلس را مجبور کند که به او رأی دهد. در هر صورت، سرپرست هر چقدر هم که کار را پیش ببرد، نمی تواند جای وزیر اقتصاد را بگیرد. طبیعی است که بسیاری از امور، ممکن است تا آمدن وزیر، معلق و سردرگم باقی بماند. حال اینکه، ما در شرایط جنگ اقتصادی و تحریم ها هستیم و وزارت اقتصاد یک نقش محوری برای حل مسائل اقتصادی و خنثی کردن تحریم ها دارد.
ما فراوان از زبان رئیس جمهور لفظ «کارشناس» شنیده ایم. انتظار این است که ایشان با آن ادعاهایی که می کردند، در هر عرصه، متخصص و کارشناسان زبده داشته باشد؛ به گونه ای که هر کدام بتوانند در سطح کلان، امور را پیش ببرند؛ اما امروز مشاهده می کنیم که برای معرفی یک وزیر اقتصاد، با توجه به شرایط خاصی که وجود دارد، این همه تعلل صورت می گیرد.
******
درخواست شریعتمداری برای مقابله به مثل با فرانسویها
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان با اشاره به بازداشت مهدیه اسفندیاری در فرانسه به اتهام حمایت از تروریسم، نوشت:
«در حقوق بینالملل اصلی با عنوان حق اقدام متقابل و «مقابله به مثل retaliation» در نظر گرفته شده است که به دولتها حق میدهد در مقابل تعدی به حقوق شناختهشده خود، دست به اقدام متقابل بزنند. «این پرسش از مسئولان محترم وزارت خارجه، دستگاه قضائی و مراکز اطلاعاتی و امنیتی در میان است که چرا برای مقابله با اقدام رذیلانه و ضدبشری فرانسه از حق مشروع و قانونی مقابله به مثل استفاده نمیکنید؟!
شما هم میتوانید و باید از اتباع فرانسوی حاضر در جمهوری اسلامی ایران بپرسید که آیا جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم میکنید و یا قتلعام مردم مظلوم غزه را جنایت میدانید؟ اگر پاسخ آنها به این پرسشها منفی بود، آنها را به جرم حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی بازداشت کنید و چنانچه مبانی شرعی اجازه زندانی کردن آنها را نمیدهد، دستکم اینکه افراد یاد شده را پس از بازداشت از کشور اخراج کنید.
آیا شرمآور نیست که دولت فرانسه، حمایت از مردم مظلوم غزه و مخالفت با جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی را جرم (!) بداند و اتباع کشورمان را صرفاً به علت انساندوستی و حمایت از مردم مظلوم غزه، بازداشت و زندانی کند و ایران اسلامی فقط نظارهگر باشد؟! آنهم در حالی که محکومیت رژیم صهیونیستی و حمایت از مردم مظلوم غزه حتی در سراسر اروپا و آمریکا نیز به موضوع تظاهرات و اعتراضات گسترده مردمی تبدیل شده است؟! در این میان، ما کجای کاریم؟!»
******
سؤال از عراقچی در مجلس کلید خورد
علی اصغر نخعی راد نماینده مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی از طرح سوال خود از سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه خبر داد و گفت: طرح سوال بنده جهت طی کردن فرآیند قانونی در مجلس تقدیم هیئت رئیسه شده است.
وی با بیان اینکه طرح سوال بنده از وزیر بیش از 40 امضا دارد، افزود: این طرح سوال از سوی هیئت رئیسه به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به عنوان کمیسیون تخصصی ارجاع شده است.
نماینده مشهد و کلات در مجلس تاکید کرد: طبق آییننامه وزیر باید در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی حضور یافته و پیرامون محورهای سوال بنده توضیح دهد.
نخعی راد با بیان اینکه سوال از وزیر در 4 محور تدوین شده است، گفت: طرح سوال درباره تصمیم سیاسی در عزل معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه، علت اداره شدن معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه توسط سرپرست، سوال درباره اظهارات و مقالات نسنجیده وزیر محترم در رابطه با سرمایه گذاری کشور متخاصم ایالات متحده آمریکا در جمهوری اسلامی ایران و عدم توجه به گره زدن اقتصاد به مذاکرات و همچنین سوال در رابطه با اقدامات وزارت امور خارجه در تحقق شعار سال و کشف بازارهای هدف برای توسعه و رونق تولید از جمله 4 محور سوال بنده از وزیر امور خارجه است.
******
اصلاحطلبان در مسیر خالصسازی
خبرگزاری فارس نوشت:
«نوعی گرایش به سمت خالصسازی در درون جبهه اصلاحات دیده میشود»؛ این جمله را محمدرضا جلاییپور، عضو مرکزی جبهه اصلاحات ایران در گفتگو با روزنامه هممیهن گفته است. در قسمتی از مصاحبه وی با روزنامه هممیهن آمده است: با وجود پیشینه تاریخی اصلاحخواهی در ایران،در سالهای اخیر اصلاحات بیشتر به جریان سیاسی اصلاحطلبان گره خورد و عدم موفقیت این جریان در ادامه حرکت بر مدار اصلاحات به دلایل مختلف از حذف و برخورد گرفته تا هر آنچه در مسیرشان شاهد بودیم؛ منجر به ایجاد شکافی بین گروههای اصلاحخواه بطن جامعه با آنها شد.
جلایی پور همچنین در بخشی دیگر، گفته است: جبهه اصلاحات اگر میخواهد جبهه فراگیر حامیان راهبرد اصلاحی (بسط دموکراسی، عدالت، آزادی و توسعه از مسیر خشونتپرهیز، تدریجی و قانونی) شود، باید چترش را برای پوشش همه حامیان این راهبرد باز کند. در شرایط فعلی بخشی از مصلحان بیرون این جبههاند و بخشی از نیروهای جبهه هم از اصلاحات بریده یا ناامید شدهاند. اصلاحطلبان باید از شکست های گذشته درس بگیرند
غلامرضا ظریفیان، دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب هم در این زمینه تاکید کرده است: اینکه این اصلاحات چگونه بتواند این مسیر را طی کند مبنی بر اینکه بتواند از شکستهای گذشته الهام بگیرد و بر موفقیتهای گذشته بیافزاید، نیازمند این است که به نوعی از اکنونزدگی و گرفتار روزمرگی سیاسی شدن دوری کنیم و از آن خارج شویم و به درک عمیقتری از مبانی اصلاحطلبی، الزامات و اقتضائات برسیم.
وی افزود: تا زمانی که درگیر مسائل صرفاً روزمره هستیم و کمتر نگاه عمیق به سرمایههای گذشته داریم، طبیعتاً با فراز و فرودهای جدی در عرصه اصلاحات روبهرو هستیم.ایدهال ما این است که به جبهه اصلاحات نیازی نداشته باشیم!سیدحسن رسولی عضو مرکزی جبهه اصلاحات ایران هم در انتقاد از رویکرد خالص سازانه اصلاحطلبان گفته: در دورهای که ما با تکثر احزاب اصلاحطلب مواجه هستیم ناگزیریم از سازوکار جبهه اصلاحات که متشکل از احزاب اصلاحطلب و به اندازه نصف احزاب اصلاحطلب شخصیتهای عمومی، ما به همافزایی برسیم اما ایدهآل، آن است که اصلاً نیازی به این نهاد اجماعساز نداشته باشیم.
در سالهای اخیر، جریان اصلاحطلبی در ایران بیش از هر زمان دیگری با چالشهای جدی داخلی مواجه شده است. اما جبهه اصلاحطلبان به عنوان نماینده رسمی این جریان، در تحقق اهداف خود ناکام مانده است.منابع نزدیک به جبهه اصلاحات در گفتگو با فارس تاکید کردند که: «اختلافات عمیق درونجبههای، مهمترین دلیل این ناکامی است. در حالی که اصلاحات باید پلی برای همگرایی نیروهای مختلف باشد، اما به نظر میرسد شکاف میان اصلاحطلبان رسمی و بدنه اصلاحخواه جامعه روزبهروز بیشتر میشود».
******
غنیسازی و توان موشکی ایران خارج از دستور کار مذاکرات است
یک مقام ارشد ایرانی در گفتوگو با یورونیوز جزئیاتی از مذاکرات غیرمستقیم جاری میان تهران و واشنگتن را فاش و تأکید کرد که گفتوگوها صرفاً بر ماهیت غیرنظامی برنامه هستهای ایران متمرکز است.
وی در اظهاراتی صریح تأکید کرد: هیچ مذاکرهای بر سر موضوع غنیسازی صورت نمیگیرد و توان موشکی جمهوری اسلامی ایران و نقش منطقهای کشور، بهطور کامل خارج از دستور کار مذاکرات است.
این مقام افزود: برنامه هستهای، یک حق حاکمیتی غیرقابل مذاکره برای ملت ایران است و هیچکس اجازه ندارد بر سر این حق معامله یا سازش کند.
وی همچنین نسبت به هرگونه مشارکت کشورهای منطقه در اقدامات خصمانه علیه ایران هشدار داده و تصریح کرد: در صورت همراهی با هرگونه تجاوز آمریکایی، پاسخ ایران کوبنده و با تبعات سنگین همراه خواهد بود.
این مقام کشورمان تاکید کرد: سیاستهای شکستخورده دولت آمریکا به رهبری «دونالد ترامپ» دیگر کارایی ندارد و تلاشها برای تحت فشار گذاشتن تهران از طریق فروپاشی محور شرق، بینتیجه خواهد ماند.
وی در پایان با بیان اینکه «واشنگتن صرفاً در حال مانور رسانهای بوده و تاکنون هیچ توافقی در خصوص مسائل اساسی حاصل نشده است»، تأکید کرد: تیم مذاکرهکننده ایران از موضع اقتدار عمل میکند و هیچ فضایی برای مصالحه بر سر حاکمیت ملی وجود ندارد.