به گزارش مشرق،کانال تلگرامی اندیشکده تهران در مطلبی با عنوان همکاری ایران و چین در چارچوب ابتکار کمربند و جاده؛ فراتر از ژئوپلیتیک نوشت:
با گذشت بیش از یک دهه از اعلام ابتکار کمربند و جاده، تحول ناشی از این ابتکار در زنجیرههای تامین و جریانهای تجاری توجه بسیاری را برانگیخته است. با این حال، جایگاه ایران در این ابتکار تنها از نظرگاه ژئوپلیتیک دیده شده و به پیشرانهای داخلی کمتر توجه شده است.
برای مقامات چینی، ایران همواره دروازهای به سوی انرژی، زنجیرههای تامین و بازارهایی بوده که میتوانند محرکی برای توسعه داخلی پایدار در چین باشند. مقامات چینی توسعه را در نسبت مستقیم با ثبات اجتماعی درک میکنند. برای مقامات ایرانی، چین شریکی کلیدی برای تبدیل شدن به هاب مرکزی در کریدورهای اقتصادی اوراسیا، منبع تامین مالی و فناوری و بازاری برای محصولات صادراتی است. این همسویی منافع اقتصادی-اجتماعی یکی از اصلیترین دلایل تداوم همکاری دو کشور علیرغم چالشهای ساختاری همچون تحریمهای آمریکا است.
چین همواره توسعه نامتوازن در قلمروی خود را به مثابه ریشه اصلی بیثباتی اجتماعی و ناامنی تلقی نموده است. از همین رو، مقامات محلی در استانهای توسعه نیافته، در پیگیری پروژههای فرامرزی برای حل این مسئله مصمم بودهاند و این تلاشهاست که به تاسیس کریدورهای اقتصادی درون چارچوب کمربند و جاده انجامیده است.
کریدور اقتصادی چین-آسیای مرکزی-غرب آسیا (CCAWAEC) نمونهای از این روند است که خاستگاه آن راهبرد گشایش دوگانه سینکیانگ (به سمت داخل چین و به سمت بازارهای فرامرزی) است. در این کریدور، ایران میتواند زنجیرههای تأمین جدیدی را از غرب چین به خاورمیانه، آفریقا و اروپا متصل کند.
از سوی دیگر، سیاستگذاران ایرانی نیز با نگاه به موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور – میان قفقاز، آسیای مرکزی، غرب آسیا، و جنوب آسیا – به دنبال احیای جایگاه تاریخی ایران بهعنوان چهارراه تجاری اوراسیا هستند. این نگاه از سال ۲۰۰۵ با اعلام سیاست نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران نهادینه شد. در این راستا، ایران نهتنها از کمربند و جاده حمایت کرده، بلکه در مسیرهای مشابه مانند کریدور ترانس کاسپین و کریدور شمال-جنوب نیز مشارکت فعال دارد. این مسیرها با کاهش زمان و هزینه ترانزیت، جذابیت ایران را برای کشورهای محصور در خشکی و چین افزایش میدهند.
علاوه بر این، نقش ایران بهعنوان تأمینکننده انرژی برای چین اهمیت فزایندهای یافته است. چین در حال بررسی چشم انداز جدیدی موسوم به پل انرژی جهانی پان-آسیایی است که در آن، ایران از طریق امتداد خط لوله گاز آسیای مرکزی به شبکه غرب-شرق چین متصل میشود. این امر میتواند توزیع انرژی به مناطق داخلی چین را تقویت کند و در عین حال، وابستگی چین به مسیرهای دریایی آسیبپذیر را کاهش دهد.
قرارداد مشارکت راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین در سال ۲۰۱۶ چارچوبی برای همکاریهای عمیقتر اقتصادی و زیرساختی ایجاد کرد. کمربند و جاده نهتنها ابزار تحقق این همکاریهاست، بلکه به ابزاری برای نهادینهسازی اتصالپذیری ایران در سازمانهای منطقهای همسو با چین، مانند بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا، سازمان همکاری شانگهای و بریکس تبدیل شده است.
با وجود این همگرایی، اجرای کمربند و جاده در ایران با موانعی روبهرو بوده است. اگرچه تجارت دوجانبه بین چین و ایران در سالهای اخیر افزایش یافته و تجارت غیرنفتی نیز رشد کرده، تحریمهای ثانویه آمریکا مانعی جدی برای سرمایهگذاری مستقیم شرکتهای بزرگ چینی در ایران ایجاد کردهاند.
در نتیجه، سرمایهگذاریها عمدتاً از طریق مبادله کالا بهجای پول (تهاتر) یا پرداخت با یوان چین صورت میگیرند تا نیاز به استفاده از سیستم مالی غربی و دلار کاهش یابد. با این وجود، چین مسیر تمام ریلی چین (ییوو)–ایران–اروپا را در سال ۲۰۲۴ راهاندازی نموده است تا امکان اتصال ریلی مؤثر بین شرق و غرب را از طریق ایران فراهم کند. اگر این مسیر پایدار بماند، نقشه جدیدی از زنجیرههای تأمین در منطقه رقم میخورد.
در مجموع، تحلیل مقاله نشان میدهد که همکاری ایران و چین در چارچوب کمربند و جاده، بیش از آنکه صرفاً یک پروژه ژئوپلیتیکی باشد، بازتابی از منافع توسعهای داخلی طرفین است. چین به دنبال ثبات اجتماعی از طریق توسعه مناطق غربی خود است و ایران به دنبال جذب سرمایه، فناوری، و احیای نقش خود در تجارت اوراسیاست. به باور نگارنده این همسویی منافع داخلی ایران و چین است که باعث تداوم و تعمیق این همکاریها شده است و برای فهم نقش ایران در ابتکار کمربند و جاده، باید فراتر از چارچوب ژئوپلیتیک اندیشید و به پیشرانهای اقتصادی و اجتماعی داخلی در دو کشور توجه کرد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.