به گزارش مشرق، «محتوای شبکههای فارسیزبان خارجی انعکاسدهنده منویات موساد است.» کمتر کسی باور میکند که سردبیر سابق بیبیسی چنین جملهای را به زبان آورده باشد.
این شبکهها سالهاست با نقاب وطندوستی، هویت خود را فروخته و چوب حراج به ایران زدهاند. این خیانت تا جایی پیش رفته که حتی برخی چهرههای درون این رسانهها هم صدایشان درآمده است.
محمد منظرپور، سردبیر سابق بیبیسی و صدای آمریکا، با افشاگریای مهم پرده از حقیقت این وطنفروشان برمیدارد: «این رسانهها، خواسته یا ناخواسته، بلندگوی سیاستهای اسرائیل و حزب لیکود شدهاند.»
او در فایل صوتیای که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، فاش میکند که محتوای این شبکهها، از شعارهای تند قومی و فمینیستی گرفته تا حمایت از تحریمهای فلجکننده و تهدیدات نظامی، نه برای نجات ایران، بلکه برای تجزیه و تضعیف آن طراحی شده است.
منظرپور تأکید میکند که این رسانهها، از بیبیسی فارسی تا ایراناینترنشنال، عملاً به «رادیو اسرائیل» تبدیل شدهاند و هدفی جز تفرقهافکنی ندارند.
از سوی دیگر، محمد سهیمی، استاد دانشگاه کالیفرنیا هم در گفتوگویی با منظرپور، ایراناینترنشنال را به باد انتقاد میگیرد و میگوید: «این شبکه به دنبال جنگ است، نه صلح؛ و با تبلیغ تحریم و جنگطلبی، به مردم ایران خیانت میکند.»
این شکاف در درون مدتهاست در میان جریان ایرانستیز ایجاد شده و روز به روز شدیدتر میشود. جریانی که تنها وجه مشترکشان با ملت ایران زبان فارسی است و قرابت دیگری با این سرزمین و مردمش ندارد.
در خدمت لیکود اسرائیل
در سالهای اخیر، رسانههای فارسیزبان خارجی مانند بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال، منوتو و رادیو فردا بهعنوان منابع خبری و تحلیلی برای مخاطبان ایرانی شناخته شدهاند.
این رسانهها با ادعای نمایندگی از منافع مردم ایران، محتوای خود را به زبان فارسی تولید کرده و تلاش دارند خود را بهعنوان صدای مردم ایران معرفی کنند.
اما بررسی دقیقتر عملکرد و محتوای این رسانهها نشان میدهد که آنها، خواسته یا ناخواسته، در مسیری حرکت میکنند که بیش از آنکه به نفع مردم ایران باشد، به اهداف سیاسی و استراتژیک قدرتهای خارجی، بهویژه اسرائیل و برخی جریانهای خاص در ایالات متحده، خدمت میکند.
محمد منظرپور، روزنامهنگار و سردبیر سابق بخش فارسی بیبیسی و صدای آمریکا، در اظهاراتی جنجالی که اخیراً منتشر شده، به صراحت از ارتباط نزدیک رسانههای فارسیزبان خارجی با اهداف و سیاستهای اسرائیل سخن گفته است.
او در فایل صوتی که از طریق شبکههای اجتماعی منتشر شد، اعلام کرد: «کارمندان بیبیسی، ایراناینترنشنال و منوتو، در خدمت موساد و اسرائیل درآمدهاند. محتوای این شبکهها انعکاسدهنده منویات موساد است و خروجی همه آنها یک چیز است: تلاش برای تجزیهطلبی و اختلافافکنی در ایران.»
منظرپور که سالها در رسانههای پرمخاطب بینالمللی مانند بیبیسی و صدای آمریکا فعالیت کرده و تجربه حضور در اسرائیل بهعنوان خبرنگار خاورمیانه بیبیسی را در کارنامه دارد، از جایگاه یک فرد آگاه به پشتپرده این رسانهها سخن میگوید.
او معتقد است این رسانهها، صرفنظر از اینکه مستقیماً تحت کنترل موساد باشند یا نه، بهطور غیرمستقیم در خدمت سیاستهای حزب لیکود اسرائیل و دستگاه تبلیغاتی این رژیم عمل میکنند.
منظرپور ادعا میکند محتوای تولیدی این رسانهها، از المانهای تند فمینیستی گرفته تا تأکید بیش از حد بر مسائل قومی و گریز از مرکز، همگی در راستای ایجاد تفرقه و تضعیف وحدت ملی ایران طراحی شدهاند.
او مدعی است: «هر آنچه که رادیو و تلویزیون این رسانهها تولید میکنند، انگار مدیریتش به اسرائیل برونسپاری شده است. فرقی نمیکند شما کارمند بیبیسی باشید یا ایراناینترنشنال، در نهایت انگار برای رادیو اسرائیل کار میکنید.»
جمعبندی این گزارهها به این موضوع ختم میشود که رسانههایی که به زبان فارسی تولید محتوا میکنند و ادعای دفاع از حقوق مردم ایران را دارند، در عمل ابزارهایی برای پیشبرد سیاستهای خارجی هستند که هدفشان تضعیف جایگاه ملت ایران است.
این رسانهها با استفاده از چهرههای ایرانی که زمانی در داخل کشور اعتبار داشتند، سعی میکنند به مخاطبان ایرانی القا کنند که نماینده منافع آنها هستند، در حالی که محتوای آنها بهگونهای طراحی شده که به جای حل مشکلات، به اختلافات داخلی دامن میزند.
خداحافظ اعتبار
یکی از بارزترین نمونههای عملکرد این رسانهها، شبکه ایراناینترنشنال است که به گفته منظرپور و دیگر تحلیلگرانی که آشنایی نزدیکی با این شبکهها دارند، نهتنها از اعتبار لازم در میان مردم ایران برخوردار نیست، بلکه بهطور آشکار در راستای منافع بیگانهها عمل میکند.
محمد سهیمی، استاد دانشگاه کالیفرنیا، در یکی از گفتوگوهایش با منظرپور، شبکه اینترنشنال را فاقد اعتبار میداند و میگوید: «این شبکه به دنبال جنگ است و وظیفهاش آگاهسازی مردم ایران درباره عواقب فاجعهبار جنگ نیست. کسانی که زمانی در ایران اعتبار داشتند، حالا پای ثابت این شبکه شدهاند و با تبلیغ خط جنگطلبی، به مردم ایران خیانت میکنند.»
سهیمی تأکید میکند که ایراناینترنشنال و امثال آن، برخلاف ادعاهایشان، به سود مردم ایران فعالیت نمیکنند. او میگوید: «این رسانهها مخالف مذاکرات بین ایران و آمریکا هستند و به جای هشدار درباره تبعات جنگهای خاورمیانه که آمریکا در ۲۵ سال گذشته به راه انداخته، به تبلیغ جنگ و تحریم میپردازند.»
این اظهارات نشاندهنده یک الگوی مشخص در عملکرد این رسانههاست؛ «حمایت از سیاستهایی مانند تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی که بیشترین آسیب را به مردم عادی ایران وارد میکند.»
تحریمهایی که معیشت میلیونها ایرانی را تحت فشار قرار داده و تهدیدات نظامی که میتواند به فجایع انسانی منجر شود، بهگونهای در این رسانهها عادیسازی میشوند که گویی این اقدامات به نفع مردم ایران است.
منظرپور نیز در اظهاراتی دیگر به نقش ایراناینترنشنال در ایجاد فضای جنگطلبی اشاره میکند. او با طعنه به سیگنالهای ارسالی این شبکه میگوید: «وقتی ترامپ از بمباران ایران صحبت میکرد، انگار تحریریه ایراناینترنشنال آماده حمله نظامی به ایران بود. سیگنالهایی که از این شبکه دریافت میشد، حتی از ارتش اسرائیل یا اظهارات مقامات آمریکایی تندتر بود.»
من و تو و بیبی
شبکه منوتو نیز از دیگر رسانههایی است که در سالهای اخیر به دلیل جهتگیریهای سیاسی و حمایت از جریانهای اپوزیسیون، مورد انتقاد قرار گرفته است.
منظرپور در یکی از اظهاراتش به ارتباط این شبکه با رضا پهلوی اشاره میکند و میگوید: «پس از آخرین سفر رضا پهلوی به اسرائیل، تصمیم گرفتند شبکه منوتو را تعطیل کنند و کیوان عباسی، مدیر این شبکه، قرار است رسانهای اختصاصی برای رضا پهلوی در لسآنجلس تأسیس کند.»
سفر رضا پهلوی به اسرائیل در سال ۲۰۲۳ و دیدار او با مقامات ارشد این رژیم، از جمله بنیامین نتانیاهو، واکنشهای گستردهای در میان ایرانیان داشت.
عبدالله گنجی، تحلیلگر سیاسی، در واکنش به این سفر نوشت: «موساد با دعوت از پهلوی نشان داد که پشت پرده هدایت اپوزیسیون را در دست دارد. این دعوت نشاندهنده تصمیم اسرائیل برای محوریت دادن به پهلوی در میان اپوزیسیون است.»
این اظهارات در کنار آنچه منظرپور درباره برونسپاری پروپاگاندای ضدایرانی به اسرائیل میگوید، حکایت از نیت واقعی آنها دارد.
رسانههایی همچون منوتو، با حمایت از چهرههایی مانند پهلوی به بازوی رسانهای این جریانها تبدیل شدهاند و به جای تمرکز بر مشکلات واقعی مردم ایران، به تبلیغ ایدههایی میپردازند که در نهایت به نفع اربابانشان است.
اپوزیسیون در تله
منظرپور در گفتوگویی دیگر به وضعیت اپوزیسیون خارج از کشور و وابستگی آن به حمایتهای خارجی اشاره میکند. او میگوید: «ابر سامانه اپوزیسیونی که در خارج از کشور وجود داشت، متکی به امید به ترامپ و نتانیاهو برای براندازی بود. اما با چند مصاحبه، این ساختار از هم پاشید و حالا اپوزیسیون در بحران است.»
رضا فانی، کنشگر سیاسی، نیز در تأیید این موضوع میگوید: «رویای فروپاشی نظام ایران، بهویژه پس از تحولات سوریه، در میان اپوزیسیون اوج گرفت. اما این گروهها نه شناخت درستی از ترامپ دارند و نه روابط قوی با لابیهای قدرت. در نتیجه، با قطع بودجه و حمایتها، اپوزیسیون دچار فروپاشی داخلی شده است.»
فرکانس شکنندگی اپوزیسیون خارج از کشور و وابستگی آن به قدرتهای خارجی، از لابهلای این کلمات صادر میشود. رسانههایی مانند ایراناینترنشنال و منوتو، با برجسته کردن این جریانها و دادن تریبون به آنها، به نوعی به این توهم دامنزدهاند که تغییر رژیم در ایران با حمایت خارجی ممکن است.
اما همانطور که فانی اشاره میکند، این گروهها فاقد تحلیل درست و برنامه مشخصی برای آینده ایران هستند و صرفاً بهعنوان ابزارهایی در دست اسپانسرهایشان عمل میکنند.
وابستهتر از همیشه
بازخوانی اظهارات سهیمی، فانی و منظرپور که خود روزگاری جزء عوامل یکی از شبکههای ضد ایرانی بودهاند، نشان میدهد رسانههای فارسیزبان خارجی، با وجود ادعای نمایندگی از مردم ایران، در عمل در خدمت اهدافی هستند که با منافع ملی ایران همخوانی ندارد.
این رسانهها با تمرکز بر موضوعاتی مانند تجزیهطلبی، حمایت از تحریم و تهدیدات نظامی و برجسته کردن اختلافات قومی و اجتماعی، به جای حل مشکلات مردم ایران، به تفرقه و تضعیف کشور دامن میزنند. نیازی به اثبات نیست و کافی است چند دقیقه پای آنتن این شبکهها بنشینید.
محتوایی که برای مخاطب نمایش داده میشود، با وضوح بالایی نشاندهنده وابستگی به سیاستهای خارجی، بهویژه رژیم صهیونیستی و برخی عوامل تنشزای غرب است.