به گزارش مشرق، یوسف پزشکیان در مطلبی با عنوان مصرف هوشمندانه یا بازگشت به ماقبلِ تاریخ، در کانال تلگرامی خود نوشت:
فلسفه این یادداشت
برخی از رئیسجمهور انتقاد کردهاند که او با «توصیه به درآوردن کت و یا خاموش کردن سیستم سرمایش» میخواهد ما را به گذشته برگرداند. دنیا پیشرفت کرده و در کشورهای دیگر پنجرههای ساختمانها هوشمند میشود و ... ما مردم را دعوت میکنیم به زندگی پیشا مدرن! میخواهیم تحلیل را نقد کنیم.
سنت خوب است یا بد؟
هرچه مربوط به گذشته است بد نیست. خوب هم نیست. اگر در گذشته سنت نیکویی بوده و برای امروز سودمند است باید از آن استفاده کنیم. از سوی دیگر باید شجاعت آنرا داشته باشیم که سنتهای غیر عقلانی را کنار بگذاریم. یا سنتهایی را که شاید در گذشته کارآمدی داشتند ولی برای دنیای امروز مناسب نیستند باید با سنتهای جدیدی جایگزین شوند.
پیشرفت یا پسرفت؟
مواجهه ما ایرانیها با منابع طبیعی مثل آب و انرژی در گذشته معقول و حسابشده بود. دو هفته پیش سفر یک روزه به یزد داشتم. بادگیرها و قناتها نمادِ سازگاری تمدن ایرانی با طبیعت است. نوع پوشش (لباس) اجداد ما با شرایط محیطی سازگاری داشت. به مرور زمان با مواجهه با تمدنهای دیگر، تمدنهای مدرنتر، تمدنهای ابزارساز متوجه شدیم که چیزی کم داریم.
به جای مواجهه هوشمندانه و حسابشده با دیگر تمدنها، برخی مظاهر را گرفتیم و برخی سنتهای نیکویمان را فراموش کردیم.
امروز
امروز اگر میخواهیم نسخه بهروزشدهای از تمدن ایرانی اسلامیمان را احیا کنیم باید با همه چیز با دیده تردید نگاه کنیم و از نو دربارهشان بیاندیشیم و در صورت نیاز بازطراحی کنیم.
فناوری میتواند عقل را تعطیل کند؟
عقل حکم میکند مصرف (نیاز) خود را با تولید (یا دارایی) خود تنظیم کنیم. خرجمان را با دخلمان هماهنگ کنیم. هیچ فناوریای نمیتواند این را نقض کند! اگر انرژی قابل ارائه ما به صنعت، کشاورزی، مغازهها و منازل مثلا ۴۰ گیگاوات است، نمیتوانیم ۵۰ گیگاوات مصرف کنیم. این بدیهی عقلی است.
چه کسی مقصر است؟
یکی از بحثهای جذاب برای یک دسته از مردم یافتن مقصر حوادث و مشکلات و گفتگو درباره آنهاست. این کار جذاب است؛ احتمالا باعث ترشح هورمونهایی مثل دوپامین میشود که مغز را ارضا میکند. ولی در دراز مدت سودمند نیست. چون یک مسئله حل نمیشود؛ دو ایجاد بدبینی و افسردگی میکند؛ سه ما را از کنشگری فعال به کنشگری منفعل میکشد. من میخواهم زاویه دید خودم را توضیح بدهم.
من با مسائل چگونه مواجه میشوم؟
۱- در مسائل دنبال پاسخ دادن به این سوال هستم که: «من چه کاری میتوانم بکنم؟»
۲- در کاری که فکر میکنم مسئول دارد دخالت نمیکنم. حداکثر این است که پیشنهادی به ذهنم میرسد و اگر فرصت یا موقعیتی پیش بیاید مطرح میکنم.
حالا در مورد قطعی برق شیوه من (به عنوان یک شهروند معمولی) چگونه عمل میکند؟
اول سوال دوم- یافتن مقصر کار من نیست! قوه قضائیه داریم. نهادهای بازرسی داریم. وزارت اطلاعات داریم. دادن راه حل هم کار من نیست. وزارت نیرو داریم. وزارت نفت داریم. دولت داریم. باید کارشان را انجام بدهند.
دوم سوال اول- من میتوانم به توصیههای وزارت نیرو گوش بدهم و با دولت همکاری کنم تا به اندازه سهم خودم به کاهش مشکل کمک کنم.
دقت کنید اگر من جایگاهم عوض شود، مواجههام نیز عوض میشود. مثلا من اگر سرمایهگذار بخش خصوصی بودم احتمالا پاسخ دیگری به پرسش میدادم. اگر سازمان بازرسی کل کشور بودم، باید مواجهه دیگری با مسئله پیدا میکردم. اگر وزیر نیرو بودم، کار دیگری به عهدهام بود.
من به عنوان فعال رسانهای (به شرط اینکه دلسوز برای کشورم باشم) احتمالا باید به مردم/دولت کمک میکردم تا کشور بتواند از گردنه ناترازی عبور کند. چگونه؟ به مردم گزارش دقیق میدادم. مثل یک رصدگر هوشمند نشان میدادم که طرحهایی که دولت دارد اجرا میکند، چقدر پیشرفت داشته و علت تاخیر یا مانع پیش روی اجرا را پیدا میکردم و نشان میدادم. و دهها کار دیگر میتوانم پیدا کنم که برای کشور خدمت کنم. این انتظاری است که از یک خبرنگار دلسوز وجود دارد. دفاع از مصرف و نقد کسانی که دعوت به کاهش مصرف میکنند چه توجیهی دارد؟
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.